چاپ کردن این صفحه

سجاد رحیمی مدیسه/ دانش آموخته مدیریت بازرگانی - پژوهشگر اقتصاد و توسعه ایرانی - اسلامی

مدیریت ایرانی و غیرمتخصص ها

مدیریت کردن به منم منم کردن نیست/ مدیر بودن به سابقه دینی و حتی انقلابی بودن هم الزاما نیست/ ممکن است یک فرد انقلابی باشد اما متخصص نباشد؛ بلد نباشد کار کند؛ چه اصراری است او را بر صندلی مدیریت و وزارت و.. بنشانیم/ ایران ما از سوءمدیریت رنج می‌برد/ اقتصاد ما در همه سطوح از مدیران غیرمتخصص رنج می‌برد/ مدیریت صحیح به تجربه، نگاه تخصصی و خلاقیت‌های فردی است/ افرادی که مدیر نیستند، کارمندان خود را به شکل های مختلف تحت فشار می‌گذارند/ اداره و سازمان ما چالاک نیست؛ کارمندان کار مفید ندارند و مردم ناراضی هستند/ اگر می خواهیم ریشه های مشکلات را درست بخشکانیم، باید نگاه کلان و تخصصی به مسائل داشته باشیم...

مدیریت ایرانی و مدیریت غیرمتخصص ها  ابوموسی اشعری مسلمان بود و در جبهه امیرالمؤمنین، اما آیا نماینده شایسته‌ای برای یک حاکم اسلامی بود؟ نهایت اقدامات او چه بر سر جامعه مسلمین آورد؟
اصلا مسلمانی و دین کنار چون ممکن است برخی بگویند: ما بحث مذهبی نداریم.
در همین ایران مگر شاه سلطان حسین نبود که حکومت قدرتمند صفوی را با سوءمدیریت خود نابود کرد و بر باد داد؟
مدیریت کردن به منم منم کردن نیست.
مدیر بودن به سابقه دینی و حتی انقلابی بودن هم الزاما نیست.
ملاک حالی فعلی افراد است: ممکن است یک فرد انقلابی باشد اما متخصص نباشد؛ بلد نباشد کار کند؛ چه اصراری است او را بر صندلی مدیریت و وزارت و.. بنشانیم؟

ایران ما از سوءمدیریت رنج می‌برد.
اقتصاد ما در همه سطوح از مدیران غیرمتخصص رنج می‌برد.
توجه داشته باشیم مدیریت الزاما به مدرک ارشد و دکترا نیست.
مدیریت صحیح به تجربه، نگاه تخصصی و خلاقیت‌های فردی است.

مشکل بزرگ کشور ما، مدیران غیرمتخصص و حاشیه سازهایی هستند که به جای مدیریت و انجام وظیفه خود که در قبال آن از بیت‌المال دستمزد می‌گیرند، به حاشیه و بازی‌های رسانه ‌ای و سیاسی می‌پردازند.

مدیران غیرمتخصص، حاشیه ساز و به طور کلی افرادی که اصلا مدیر نیستند و تنها ادعای مدیریت کردن را دارند و متأسفانه یا خوشبختانه در کشور ما نیز کم نیستند؛ چنین ادبیاتی را دارند و سال هاست به کشور خسارت زده و می‌زنند. شاید بتوان گفت یکی از مشکلات بزرگ کشور ما در مسیر توسعه مدیریت و اجرا، نگاه‌های یک طرفه، غیرتخصصی و مخربی است که افراد به اسم مدیریت کردن دارند.

افرادی که مدیر نیستند، کارمندان خود را به شکل های مختلف تحت فشار می‌گذارند.
منظور از کارمند حتما یک کارمند دون پایه جزء در یک شرکت خصوصی نیست؛
حتی یک مدیر هم در کشور ما می‌تواند از معاون بالاسری که رئیسش است، سال‌های سال رنج ببرد، خلاقیتش گرفته بشود و او مجبور باشد تحمل کند، چون باید نان زن و بچه را بدهد.
و همین می شود می‌بینیم اداره و سازمان ما چالاک نیست؛ کارمندان کار مفید ندارند و مردم ناراضی هستند.

هر وقت ویژگی‌های بالا را در سازمان و مجموعه‌ای دیدیم، بدانیم کارمندان نگاه خوبی به رئیس خود ندارند و انگیزه‌ای برای انجام وظایف با کیفیت خوب ندارند.
اطمینان داشته باشید زیردستان در آن سازمان آرامشی ندارند و انگیزه‌ای برای بروز خلاقیت و انرژی صرف کردن را در خود نمی‌بینند.

مشاهده می کنیم اگر می خواهیم ریشه های مشکلات را درست بخشکانیم، باید نگاه کلان و تخصصی به مسائل داشته باشیم. تنها در این صورت است ایران از وضعیت فعلی درمی‌آید و به سمت توسعه پیش می‌رود.
امیدوارم آن هایی که باید این نکات را بخوانند، بخوانند !


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

پنج شنبه, 08 دی 1395 12:57 خوانده شده: 1020 دفعه

در همین زمینه بخوانید: