چاپ کردن این صفحه

پرویز فدایی/ اصفهان

طنزانه: بوق و کرنای حقوق معلمان!

طنزی برای رسانه ای شدن حقوق و مطالبات فرهنگیان   خسته از سفر زندگی بر حمام عمومی شدم تا شوخ از موی و تن بر کنم .

بر گرمخانه چو نشستم کارگر همی خواستم . اوستاد حمامی بانگ برآوردندی و کارگری ورزیده و چالاک حاضر شدی به آن ، با کیسه ای زبر بر من مشغول شدندی و حراف .طول و عرض مرا با دوتن قیاس نمودندی که اجرت یکی تو را کم است و آن ۹را نگر چه نحیف است ، نیم تو نیست و مزد من به کمال می دهد. از هر باب سخنی ...تا اینکه پرسیدندی که پیشه چه داری.؟...

عرض کردم فرهنگی ، معلم هستم.

همین طور که &n مرا کیسه می کشیدندی برمن خیره گشتندی و گفتندی:

(شنیده ام برفوق العاده شغل تان افزودندی و رتبه بسیار به شما دادندی ) .

مرا تعجب آمد بسیار که این حکایت و کارگر حمامی!!؟
گفتمش کارگزین اداره ای که چنین می دانی ؟
گفت : نه .از صدا و سیما شنیده ام هزار باری ،زیرنویس می کند زیاد و تکراری.


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

جمعه, 11 آذر 1395 22:16 خوانده شده: 1979 دفعه

در همین زمینه بخوانید: