فاصله بسیار راس آموزش و پرورش - وزارت خانه نشینان - از بدنه آموزش و پرورش ؛ تقریبا قطع ارتباط بین این دو ؛ همه چیز را در آموزش و پرورش به کاریکاتور و فکاهی تبدیل کرده است ! انبوه بخشنامه ها و قطع نامه ها ! و کاغذپاره هایی که هر روز بر در و دیوار مدارس نصب می شود و هیچ کس جز از سر بی حوصلگی و بیکاری و در زمانی که گاهی زنگ تفریح طولانی می شود ، آنها را نمی خواند ، وقتی هم کسی آنها را می خواند بقیه به تمسخر به او می گویند: « - با پوزخند ! - چیز نون و آب داری توش هست ؟ » جلسات حوصله سربر و احمقانه دبیران ! که فقط مدیر حرف می زند و بقیه گوش می کنند و هیچ حاصلی ندارد و هیچ ابتکار و خلاقیت و فکر بکری در آن دیده نمی شود ! فقط برای پر کردن صورت جلسه و ایجاد پرورنده برای بازرسان احتمالی اداره یا اداره کل یا ... تا مدیر دستش خالی نباشد ! و نماینده معلمان نیز مهم ترین کارش امضا کردن چک مدرسه است و دیگر هیچ !
روزی در تابستان 94 برای درمان به بیمارستانی رفتم ، چندین آزمایش و عکس و اسکن و نوار قلب و ....کلی هزینه و وقت گذاشتم ، روز بستری متصدی پذیرش با پوزخندی ، گفت : همین امروز قرارداد بیمه تکمیلی شما تمام شده ! و دست از پا درازتر برگشتیم ! روز بعد به وزارتخانه زنگ زدم دفتر وزیر کسی گوشی را برداشت خودش را معرفی کرد و گفت : نه ما قرارداد داریم ! گفتم پس اگر آنها دروغ می گویند ! شما که به آنها پول می دهید و قرارداد دارید چرا مراقبت نمی کنید تا ما را این طور سرندوانند ؟ ! گفت شماره ات را بده ، ده دقیقه دیگر زنگ می زنم ! هنوز منتظرم که زنگ بزند ! دوباره زنگ زدم وصل کردند به رفاه معلم وزارتخانه ! باز همان چرندیات !! و جالب اینکه گفت : شمارتو بده ، ده دقیقه دیگه زنگ می زنم ! یاد فیلم های وودی آلن افتادم ! شمارمو دادم هنوز منتظرم زنگ بزنه !! چند جای دیگر و همین طور قصه ادامه داشت ! به یکی شو گفتم پورسانت می گیرید ! با اینا قرارداد می نویسید ، سر ما بی کلاه می مونه !! گفت آقا شما چقدر بی ادبید !! گفتم ....... و گوشی را گذاشتم ! گفتم بگذار بداند که ما نفهم نیستیم ! روسای مناطق و ادارات کل عوض می شوند و می روند و می آیند ! اما هیچ معلوم نیست سودش چیست ؟ مثلا این یکی چه کم یا زیاد از ان یکی دارد یا داشت ؟ ! یک وزارتخانه عریض و طویل بی برنامه ! سردرگم ! هرکی به کاری مشغوله منم به کاری مشغولم !! وزارتخانه باندها ! و محفل ها ! ارّه بده تیشه بگیر ! و معلم بدبخت در ایستگاه اتوبوسی که قرار نیست هیچ گاه اتوبوسی در آن توقف کند ! و گویا اصلا مسیر آن خط عوض شده ما بی خبریم ! فقط الحمدلله یک چیز خوب و درست و محکم و روی اصول سر جاشه ! ارزشیابی معلمان ! تا خدای نکرده ما فکر نکنیم همین طور هر کی به هرکیه !! و رو خط خودمون باشیم و سر نچرخانیم !
خدا را شکر جاهای دیگر حقوق خوب و چرب و مزایای عالی و کارانه و بهره وری و وام و امکانات رفاهی می گیرند و هیچ خبر از این ارزشیابی و این حرفا هم نیست ولی اینجا ! اینجا نه ! خدا را شکر همه چیز درست و برقراره و ملالی نیست جز گم شدن پی در پی رویاها ! رویاهاتون شیرین !
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید