قبل از این که وارد موضوع شوم لازم است نکته ای را بگویم .
برخی از فرهنگیان و معلمان در مورد گزینه پیشنهادی وزارت آموزش و پرورش عنوان می کنند که ایشان معلم نبوده است و یا آموزش و پرورش را نمی شناسد .
بررسی تاریخچه عملکرد وزراء نشان می دهد که این فاکتور الزاما نمی تواند دلیلی برای کارآمدی یک فرد در مسند وزارتخانه ای مانند آموزش و پرورش باشد .
مثال واضح آن عملکرد فانی است .
شاید کم تر وزیری را بتوان حداقل در تایخچه آموزش و پرورش پس از انقلاب پیدا کرد که سابقه ای مانند ایشان داشته باشد . ( 16 سال معاون وزیر ، 72 روز سرپرستی وزارت آموزش و پرورش در دوره نخست دولت احمدی نژاد و نزیک به چهار دهه فعالیت در آموزش و پرورش و اشتغال در پست های مدیریتی از سن 26 سالگی )
با این که ایشان در آموزش و پرورش و مسائل آن یک کارشناس بود اما متاسفانه مدیریتی که از ایشان مشاهده کردیم متناسب با این وزن و انتظارات نبود .
و یا زمانی که حاجی بابایی قرار بود به عنوان وزیر آموزش و پرورش معرفی گردد بسیاری از فرهنگیان و حتی فعالان تشکل های صنفی او را " وزیری از جنس معلمان " معرفی کردند .
اما عملکرد و فعالیت او تفاوت چندانی با وزرای قبلی داشت .
و اما در جهت مقابل ، بسیاری از فرهنگیان و معلمان مدیریت دکتر نجفی را قبول دارند و ایشان فردی مقبول و محبوب میان جامعه آموزش و پرورش است اما ایشان از ابتدا معلم نبوده است .
البته منظور ما در این جا نقد عملکرد وزرای آموزش و پرورش نیست بلکه یادآوری و تاکید بر این نکته راهبردی است که اصولا مدیریت در سطح راهبردی و یا ادراکی ممکن است اصولا نیاز به مهارت های فنی و یا تحتانی مدیریت نداشته باشد .
این تفکر و خلاقیت یک وزیر است که می تواند با توسل به خرد جمعی یک اتاق فکر مناسب و باسواد ، آموزش و پرورش را از حالت سکون فعلی خارج و اینرسی حرکتی را به اجزای آن اعطا کند .
یک وزیر برای موفقیت و اثربحشی در مجموعه گوناگونی مانند آموزش و پرورش نیاز به دو عامل و یا فاکتور مهم دارد .
برنامه و تیم .
در این جا لازم می دانم به اختصار نگاهی گذار به برنامه های ارائه شده دانش آشتیانی داشته باشم .
برنامه پیشنهادی ایشان مشتمل بر چهار بخش است .
ایشان برنامه خود را در دو فاز کوتاه مدت و نیز دراز مدت تنظیم کرده است .
در واقع موفقیت در برنامه های کوتاه مدت که تا پایان دولت یازدهم پیش بینی شده است مقدمه ای بر ادامه آن ها در بخش های اول و سوم خواهد بود .
به نظرم ، اهمیت برنامه های کوتاه مدت شاید بیشتر ازبخش دراز مدت آن باشد چرا که اجرای قمست های مختلف بخش چهارم نوعی اعتمادسازی را در میان جامعه فرهنگیان که در حال حاضر وضعیت رضایت بخشی را ندارد رقم خواهد زد .
مسائلی مانند سامان بخشيدن به وضعيت صندوق ذخيره فرهنگيان و بانك سرمايه و بنگاه هاي وابسته به آنها ، جذب منابع مالي مورد نياز براي پرداخت پاداش بازنشستگان آموزش و پرورش و ساير معوقات فرهنگيان ، تدوين و ارائه لايحه رتبه بندي معلمان به مجلس شوراي اسلامي ايران ، بررسي و ارائه راهكارهاي ايجاد ظرفيت هاي قانوني به منظور افزايش حقوق و مزاياي فرهنگيان ، رفع ابهام از برنامه هدايت تحصيلي در سال اول دوره دوم متوسطه و حل مشكلات و نارسايي هاي ناشي از اجراي آن در سال جاري ، پيگيري افزايش سرانه هاي پرداختي به مدارس و تامين منابع براي پرداخت آنها در سال جاري و... اکثرنکاتی هستند که در حال حاضر بحث روز آموزش و پرورش و فرهنگیان را تشکیل می دهند .
آقای آشتیانی در پیش گفتار برنامه به نکته مهمی اشاره کرده است و آن پرهیز از اتلاف فرصت ها و شتاب زدگی است .
متاسفانه فانی با آن که شتاب زده عمل نمی کرد اما فرصت های زیادی را از دست داد .
شاید حس محافظه کاری بیش از حد ایشان و ضعف مدیریت ریسک و یا بحران ضمن ناکارآمدی در مدیریت فرصت ها حتی موجب تبدیل فرصت ها به تهدید ها هم در برخی موارد شد .
مثلا ایشان فرصت انتخابی شدن مدیران توسط معلمان را که تجربه ای موفق در زمان وزارت حاجی بود از دست داد و یا در موضوع هدایت تحصیلی ، بی برنامگی و ضعف برنامه ریزان این فرصت را به یک تهدید تبدیل کرد ...
نکته مهم دیگر در بخش " باورها ( انگاره ها ) یک نکته بسیار مهم و کلیدی است .
بند 4 از این بخش چنین می گوید :
" آموزش و پرورش حلقه اتصال بين حاكميت و مردم است و بايد از اين نظر به عنوان يك نهاد مدني مبتني بر سازوكارهاي مشاركت جويانه و مردم سالارانه انگاشته شود. "
بسیاری از وزرای آموزش و پرورش و مسئولان ، آموزش و پرورش را امری حاکمیتی می دانند .
البته این مورد محل مناقشه است .
آموزش و پرورش در قانون مدیریت خدمات کشوری در ذیل ماده 9 یعنی امور فرهنگی و اجتماعی تعریف شده است در حالی که ماده 8 این قانون شامل امور حاکمیتی می شود .
با این وجود از بررسی اسناد و قوانین کلان کشور از جمله اصل 30 قانون اساسی ، بند دوم از سیاست های ابلاغی مقام معظم رهبری درباره تحول آموزش و پرورش و بند دهم از راهبردهای کلان سند تحول بنیادین می توان این گونه استنتاج کرد که آموزش و پرورش امری حاکمیتی تعریف شده است .
نکته مهم این جاست که آموزش و پرورش در عمل و به ویژه در زمان تخصیص بودجه و اعتبارات مانند سایر امور حاکمیتی نیست و این دوگانگی موجب کاهش و یا افت عملکرد و حتی رویکردها شده است .
با این وجود در کشورهای توسعه یافته ، آموزش و پرورش نهادی مردمی است که توسط خود مردم اداره می شود و نقش دولت بیشتراز جنس نظارت است تا دخالت .
اگر وزیر جدید آموزش و پرورش بتواند این مفهوم را عملیاتی کند تحول مهمی در جایگاه آموزش و پرورش و نیز معلمان در جامعه رخ خواهد داد و در واقع هویتی جدید برای این محور توسعه پایدار تبیین خواهد گردید .
در بخش سوم یعنی اصلاح و تقویت منابع انسانی ، اصلاح نظام پرداخت بر اساس شايستگي ها و صلاحيت هاي حرفه اي معلمان و مديران متناسب با ويژگي هاي شغلي ايشان پیش بینی گردیده است .
البته این کاری است زمان بر و پیش نیاز آن تغییر فرهنگ سازمانی در آموزش و پرورش است که ممکن است با مقاومت بخش هایی از معلمان روبه رو شود .
آقای آشتیانی باید با ظرافت و تدبیر وارد این حوزه شود .
یکی از نکات مهم که البته در برنامه های فانی در بخش توسعۀ آموزشهای فنی و حرفهای و کارآفرینی دیده شده بود وضعیت هنرستان های فنی و حرفه ای و کار و دانش است .
علی رغم این که افق ١٤٠٤ وزارت آموزش و پرورش را موظف به برنامه ریزی براي رسيدن به هدايت تحصيلي ٦٠درصد فني و ٤٠ درصد نظري کرده است و نیز بر اساس برنامه پنجم توسعه باید ۴۸ درصد دانش آموزان ما در شاخه فنی حرفه ای و ۵۲ درصد در شاخه نظری ادامه تحصیل بدهند اما با گذشت بیش از 3 سال از وزارت فانی ، در حال حاضر تنها 16 درصد دانش آموزان در این بخش مشغول به تحصیل هستند .
وزیر جدید آموزش و پرورش باید با دقت و تکیه بر تجارب گذشته به آسیب شناسی موضوع و نیز حل بخش هایی از آن با تکیه بر اصل فرهنگ سازی باشد .
البته ایشان به راهکاری اشاره کرده است که عبارت از ايجاد تنوع در منابع مالي و استفاده بهينه از ظرفيت و امكانات بخش دولتي و غير دولتي براي توسعه آموزش هاي فني و حرفه اي و افزايش كيفيت آنها است اما عملیاتی شدن آن نیاز به برنامه و همکاری همه بخش ها دارد .
و اما نکته بسیار مهم در برنامه دانش آشتیانی که البته غایب بزرگ در برنامه های فانی بود و حتی وزیر سابق آموزش و پرورش از پیش بینی آن در برنامه ششم توسعه امتناع کرد بحث تشکیل « سازمان نظام معلمی » است .
خوشبختانه این موضوع در بخش دهم دیده شده است .
تعامل ایشان - اگر که موفق به اخذ رای اعتماد از مجلس گردد – با کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس که آن را در برنامه ششم توسعه دیده است می تواند سرآغاز فصل مهم و نوینی در شکل گیری " معلم حرفه ای " در ادبیات آموزش و پرورش کشور شود .
دغدغه مهم در این مورد این تشکیلات ، قوانین ، آیین نامه ها و در مجموع نحوه تشکیل و استمرار آن است که قبلا در مورد آن به تفصیل گفته ام . ( این جا )
یکی از نکات مهمی که در بخش هشتم ( مشارکت های مردمی ) دیده شده است اجراي كامل مصوبات قانون مدارس غير دولتي با تاكيد بر ايجاد صندوق حمايت از مؤسسان مدارس غير دولتي است .
متاسفانه دولت و وزارت آموزش و پرورش تاکنون به بسیاری از تعهدات قانونی خود مانند مواد 11 و 12 و 13 قانون تاسیس مدارس غیردولتی عمل نکرده است .
آقای فانی نیز در برنامه ها و نیز در اقدامات بعدی این مهم را مد نظر داشت .
اگر آقای دانش آشتیانی قصد تمرکز زدایی ، کاستن از وظایف دولت در بخش آموزش و درگیر کردن بیشتر بخش آموزش غیردولتی را دارد باید بتواند قوانین مصوب را اجرا کند .
از نظر نگارنده ، دانش آشتیانی می تواند قبل از کسب منابع جدید از طریق ایجاد فرصت ها و ظرفیت های متنوع (چهارم- منابع مالي ) به جد به دنبال احصا و دریافت عوارض و حقوقی باشد که قانون آن را معین کرده است و دستگاه ها و سازمان ها از پرداخت آن طفره می روند .
و اما بخش دوم و مهم تر که می تواند یک " برنامه خوب و جامع " را با شکست مواجه سازد فقدان یک تیم کارآمد ، دلسوز ، صادق و پرانرژی است .
برنامه های فانی در کلیت خوب بودند اما چون ایشان فاقد یک تیم بامشخصات فوق بود نتوانست حتی با گذشت بیش از 3 سال برخی از آن ها را عملی و یا حتی مطرح کند .
البته ما و سایر فرهنگیان و کارشناسان نسبت به این مساله هشدار دادیم اما متاسفانه فانی گوش شنوایی برای پذیرش این توصیه های مشفقانه نداشت و راه خویش را ادامه داد .
ستاد وزارت آموزش و پرورش نیاز به خانه تکانی و البته با تکیه بر اصل شایسته سالاری دارد .
البته دانش آشتیانی در بخش سوم تحت عنوان " مهندسي نظام مديريت آموزش و پرورش با رويكرد شايسته سالاري و تمركز زدايي " به آن اشاره کرده است ، اما بافت مدیریتی وزارتخانه بسیار پیچیده است و وزیر جدید نباید در آن استحاله شود و منابع اطلاعاتی خود را محدود به حلقه بسته مدیران و یا مشاوران نماید .
در این جا چند پیشنهاد ارائه می گردد :
یکی از مشکلات فانی ، ضعیف بودن تیم رسانه ای و روابط عمومی ایشان بود .فانی همواره دوست داشت که در محیط رسانه ای قابل پیش بینی و کنترل شده سخن بگوید .ارتباط او با متن معلمان و بدنه ضعیف بود و به نظر می رسید که روابط عمومی نیز در این زمینه ضعیف عمل می کند .این که در هفته معلم ، معلمان و آموزش و پرورش تیتر رسانه ها نمی شوند به عملکرد روابط عمومی برمی گردد .لزومی ندارد که حتما کمبودهای صنفی معلمان تیتر یک رسانه شوند .وزیر می تواند با طرح منطقی و مدبرانه موضوع آموزش و پرورش در حوزه عمومی ، حساسیت جامعه و مسئولان را به نقش آموزش و پرورش و معلمان جلب کند .
مهم این است که جامعه متوجه شود آموزش و پرورش برای آنان و آینده مهم است .مهم این است که آموزش و پرورش برای جامعه ارزش افزوده اجتماعی ایجاد کند .اگر هم نقص ، مانع و یا کمبودی وجود دارد ، صادقانه با افکار عمومی در میان گذاشته شود .وزیر آینده باید متوجه باشد که ضریب اعتماد عمومی در میان فرهنگیان نسبت به مسئولان کم است و شکاف مدرسه و ستاد به حداکثر خود رسیده است .
از موضوعات مهم دیگر در آموزش و پرورش ، جایگاه نهادهای نظارتی مانند ارزیابی و رسیدگی به شکایات و حتی حراست هاست .
ضعف نهادهای نظارتی در درون آموزش و پرورش موجب دخالت دائمی نهادهای بیرونی در آموزش و پرورش شده است .هنوز پس از گذشت ماه ها ، حراست وزارت آموزش و پرورش رئیس ندارد و با سرپرست اداره می شود .کارکرد و نقش این گونه نهادها باید مورد بازبینی و تعریف مجدد قرار گیرند
از نکات مهم دیگر که می تواند مورد نظر وزیر آینده آموزش و پرورش قرار گیرد ، نوع تعامل با تشکل های فرهنگی است .
توصیه بنده به عنوان یک معلم و نیز فعال رسانه ای به وزیر آینده آموزش و پرورش این است که ضمن تعامل منطقی و مستمر با همه تشکل ها ، مواظب باشد که وقایع تلخ فانی برای او مجددا تکرار نشوند و در حصار تشکل ها گرفتار نشود .
و اما سخن آخر :
دانش آشتیانی در برنامه خویش در موارد مختلفی مانند :
بند 12 از بخش یکم ( انگاره ها ) ، بند 9 از بخش دوم ( راهبردها ) ، بخش چهارم ( منابع مالی ) ، شماره 4 از هفتم بخش سوم (تربيت فني و حرفه اي ) ، بند یک از هشتم ( مشارکت های مردمی ) و بند 2 و 3 و 10 و 12 از بخش چهارم- فرازهاي مهم اقدامات و برنامه ها تا پايان دولت يازدهم همه به نوعی بر اقتصاد آموزش و پرورش و تامین منابع مالی مورد نیاز تاکید دارند .
نگاهی به برنامه های فانی نشان می دهد که وزیر سابق آموزش و پرورش به غیر از بخش ز - اقتصاد آموزش و پرورش و رفاه فرهنگیان که شامل 7 مورد بود در جاهای دیگر برنامه تقریبا در 2 مورد به منابع مالی و اقتصاد آموزش و پرورش اشاره کرده بود .
به عبارت دیگر ، میزان تاکید دانش آشتیانی بر اقتصاد آموزش و پرورش و موضوع معیشت در برنامه ها از فانی پر رنگ تر است .
از آن جایی که میزان موفقیت یک وزیر و قضاوت در مورد اثربخشی و نیز کارایی مدیریت بر اساس برنامه سنجیده می شود ، انجام نشدن این موارد و یا بخشی از آن ها به ویژه در بخش برنامه های کوتاه مدت و در شرایط کنونی و نیز غلبه گفتمان معیشت محور در فضای عمومی معلمان ، دستگاه بزرگ آموزش و پرورش را با چالش های بزرگ مواجه خواهد کرد .
این هشداری است که باید مورد توجه برنامه ریزان و دست اندرکاران قرار گیرد .
تاکنون « گزینه پیشنهادی وزارت آموزش و پرورش » موضع صریح و شفاف خود را در مورد وضعیت و آرایش فعلی نیروهای ستاد وزارت آموزش و پرورش مشخص نکرده است ضمن آن که چینش تیم کاری ایشان برای فرهنگیان و معلمان مشخص نیست و این مساله ابهام و تردید را در مورد میزان موفقیت ایشان در میان معلمان و حتی تبلیغ برای ایشان برانگیخته است .
همان گونه که قبلا نیز بیان شد ، تیم رسانه ای و روابط عمومی فانی ضعیف و در بسیاری از موارد ناکارآمد بود .
فانی و تیم ایشان با این که خود را اعضای دولت و تیم تدبیر و امید می دانستند اما همواره با رسانه های مخالف دولت دم خور بودند .
شاید بزرگ ترین ناپرهیزی وزیر محافظه کار سابق این بود که در روز خبرنگار به خبرگزاری کار ایران ( ایلنا ) رفت .
زمانی که صدای معلم به عنوان یک رسانه رسمی و معلمی تقاضای برگزاری یک نشست با فانی را نمود نه تنها به این نامه پاسخی داده نشد بلکه شنیده شد که مدیر کل دفتر وزراتی در برابر این درخواست عنوان کرده بود که این همه سایت و رسانه معلمی وجود دارد .
مگر قرار است وزیر برای هر سایتی نشست بگذارد !
آیا وزیر سابق آموزش و پرورش نمی دانست و یا نمی توانست در روز خبرنگار به یکی از این رسانه های معلمی سر بزند و یا با مدیران آن ها یک نشست صمیمانه بگذارد ؟
پس مشاوران و حلقه بسته ای که فانی را احاطه کرده بودند به او چه می گفتند ؟
مدیری موفق است که رسانه و کارکرد آن را بشناسد و بتواند با همه آن ها تعامل داشته باشد .
اگر وزیر سابق آموزش و پرورش مشاوران خوبی داشت و یا خود دارای فهم درست و به روز از رسانه بود و با رسانه های مستقل و معلمی تعامل مناسب و صداقت می داشت شاید اکنون وضعیت به گونه ای دیگر رقم می خورد .
فانی تا آخرین دقایق نیز دست از رسانه های مخالف دولت برنداشت و این گونه تحلیل های غلط او را متوهم نمود .
این نکته ای مهم و راهبردی برای وزیر آینده آموزش و پرورش است که از این وقایع درس بگیرد و برداشت درست و عمل گرایانه ای از این ابزار جادویی داشته باشد .