مسیری که آموزش و پرورش ما می پیماید بیشتر از اینکه بر روی یک ریل محکم و استوار از پیش تعریف شده باشد اغلب براساس تصمیمات فردی و مقطعی وزیر و مسئولان آن است با رویکرد معیشت محور که وابسته به تصمیمات سازمان برنامه و بودجه است .
روند انتخاب پرفراز و نشیب وزیران آموزش و پرورش از سوی دولت ، وعده های آنان زمان اخذ رای اعتماد از مجلس ، شروع نارضایتی های فراوان فرهنگیان و مجلس نشینان مدتی بعد از کسب رای اعتماد و در نهایت سوالات نمایندگان از وزرای آموزش و پرورش و استیضاح های مکرر مجلس به داستان تکراری و همیشگی چند دهه اخیر آموزش و پرورش تبدیل شده است .
جالب اینجاست که هدف از این همه حساسیت از زبان تمامی کنشگران این عرصه یک چیز است " بهبود وضعیت آشفته و نابه سامان مهم ترین وزارتخانه کشور یعنی آموزش و پرورش ! "
اختلاف سطح معیشتی فرهنگیان با سایر کارمندان دولت همیشه مطرح بوده است . حساسیت نسبت به آموزش و پرورش و وزیر انتخابی به دلایل متعدد همیشه وجود داشته است . حساسیت عقلا و دلسوزان جامعه نسبت به عملکرد آموزش و پرورش و نگرانی ها و دغدغه ها همیشه بوده و هست .
تقریبا تمامی خانواده ها به نوعی درگیر با موضوع آموزش و پرورش در کشور هستند . عده ای با سپردن فرزندان خویش به این مجموعه عریض و طویل در این خصوص انتظاراتی دارند و عده ای دیگر نیز خوب می دانند که تقریبا تمام کسانی که در طول روز تعامل دارند به نوعی خروجی این سیستم عریض و طویل محسوب می شوند .
به قول جمله معروف این روزهای دنیای مجازی : ( ظاهرا یک ضرب المثل انگلیسی است )
اشتباه پزشك زير خاك دفن مي شود.
اشتباه مهندس روي خاك سقوط مي كند.
اشتباه معلم روي خاك راه مي رود !
البته شاید به این صورت نیز بتوانیم جمله فوق را تفسیر کنیم که اشتباه کنونی پزشک و مهندس به نوعی اشتباه گذشته معلم است. گشت مختصری در اینترنت و سایت های خبری گویای یک واقعیت تلخ است که هزینه نگهداری یک زندانی در ایران ده ها برابر سرانه یک دانش آموز است .درست است که همه زندانیان در ایران بزهکار نیستند و بخشی از زندانیان ما به خاطر جرایم غیرعمد در زندان هستند ولی سهم قابل توجهی از مشکلات قوه قضائیه کشور به عدم توجه ریشه ای و درست به مقوله آموزش و پرورش مربوط می شود.
این در حالی است که در خبرها می بینیم که برخی از کشورها به دلیل قانون مداری مردم با کمبود کار و پرونده برای وکلا مواجه هستند .
در برخی دیگر از کشورها زندان ها به دلیل نبود زندانی تعطیل می شوند !
با این اوصاف تقریبا هیچ کسی را نمی توان یافت که به اهمیت آموزش و پرورش واقف نباشد ولی اینجا یک سوال مطرح می شود که با این وجود چرا در ایران برنامه منسجمی برای آموزش و پرورش موجود نیست و اهداف این حوزه بیشتر در سخنان وزیران و نهایتا در یک برنامه زمانی چندسال آینده نمود پیدا می کنند و شاه بیت اغلب این برنامه ها معیشت معلم هست و بس!
واقیعت تامل برانگیز این است که نتیجه اقدامات اساسی آموزش و پرورش معمولا در کوتاه مدت نمود ندارد و در طی ده ها سال آینده خود را نشان می دهد . به عبارت دیگر نتیجه برنامه ریزی امروز برای یک دانش آموز پایه اول ابتدایی در ده ها سال آینده خود را نشان خواهد داد.
واقعیت تلخ تر اینکه دولت ها مجبورند برای کارآمد نشان دادن خود و به عبارتی با رویکرد انتخاباتی معمولا عملکرد های مقطعی مانند پرداخت انواع یارانه ها و کمک های دولتی ، اقدامات عمرانی و تلاش در جهت ایجاد رضایت عمومی در جامعه بخصوص در برهه های زمانی منتهی به انتخابات و... را مورد توجه قرار دهند .
و دومین واقعیت تلخ دیگر گره زدن هرگونه توجه بنیادین ، اساسی و ریشه ای به آموزش و پرورش با مشکلات معیشتی فرهنگیان است . یعنی زمانی که در جامعه دغدغه ای در خصوص وضعیت آموزش و پرورش بیان می شود ، معمولا تمامی نگاه ها به سمت حقوق و مزایا و معیشت فرهنگیان سوق پیدا می کند .
حقیقت آموزش و پرورش ایران در دو چیز خلاصه می شود :
"اول اینکه کسری های مزمن و همیشگی بودجه آموزش و پرورش نشان می دهد که تا به حال هرگز بودجه های آموزش و پرورش نتوانسته خود را از سطح معیشت حداقلی فرهنگیان فراتر بکشد تا نگاه ها منعطف به سمت کیفیت بخشی باشد .
سال هاست که نگاه معیشت محور بر نگاه کیفیت محور در آموزش و پرورش غلبه پیدا کرده است و دوم آنکه متاسفانه تصمیم گیران و برنامه ریزان کلان آموزش و پرورش اغلب سیاسی هستند تا فرهنگی !
در اغلب دولت ها پست های مدیریتی آموزش و پرورش فارغ از توانایی های افراد ، هدیه ای است برای تلاش آنها در جهت روی کار آمدن گروهی خاص !
اصطکاک های گاه و بیگاه مجلس نشینان با وزارت آموزش و پرورش با لیست بلند بالایی از ناکاآمدی های این وزارتخانه سند محکمی بر این مدعاست . ( اغلب بدون خواندن بندهای استیضاح می شود محتوای آن را حدس زد و چیز جدیدی ندارند ) .
جالب است که تمامی این مشکلات گاهی با تغییر چند مدیر و رئیس و پرداخت بخشی از معوقات سرو سامان می یابد بی آنکه فرهنگیان و جامعه در عمل هیچ تغییری در مسیر اصلی و اساسی آموزش و پرورش ببینند.
تا زمانی که بودجه آموزش و پرورش خود را از سطح معیشت حداقلی فرهنگیان فراتر نکشد اوضاع بر همین منوال است . ایجاد درآمدهای پایدار و ثابت برای آموزش و پرورش باید در دستور کار جدی قرار بگیرد .
تلاش هایی همانند صرفه جویی های بدون توجه به اصل کیفیت آموزشی و گسترش مدارس غیرانتفاعی و خرید خدمت آموزشی نیز برنامه هایی نیستند که ریشه کارشناسی شده محکمی داشته باشند . کیفیت واقعی مدارس خصوصی و غیرانتفاعی جای سوال فراوان است و در ضمن در کل کشور قابل اجرا نیست و در این خصوص فقط کافی است نظر دبیرانی را جویا شویم که همزمان در مدارس خصوصی و دولتی تدریس می کنند.
طرح خرید خدمات آموزشی نیز نگرانی های فراوانی دارد و محکوم به شکست است و اگر موفق بود که دولت در بحث آموزش عالی خیلی قبل تر به این قضیه پرداخته بود . این نوع از راهکارها بیشتر برای کاهش فشار از روی دولت به جهت تامین مالی آموزش و پرورش است و نشانی از آینده نگری ندارد و هرگز آموزش و پرورش را به سرمنزل مقصود نخواهد رساند و شبیه دست و پا زدن بیهوده در یک باتلاق است تا تلاش واقعی برای رسیدن به ساحل آرامش و شاید به سود تصمیم گیرانی که خود صاحب چندین و چند مدرسه غیرانتفاعی و خصوصی هستند!
اگر اراده واقعی باشد اصلا سخت نیست بودجه ای کافی که اصلا دغدغه ای در تحقق آن برای آموزش و پرورش وجود نداشته باشد، تعریف شود تا تمام تصمیم گیران و برنامه ریزان واقعی به کیفیت بیندیشند نه به معیشت !
درصدی از درآمدهای عمومی دولت و ادارات و سازمان های دولتی و حتی غیردولتی و ... به صورت واقع بینانه و تضمین شده به این بخش اختصاص یابد . همچنین تجمیع بودجه های فرهنگی کشور در آموزش و پرورش راهکار دیگری است که هم برنامه ریزی صحیح را بر چگونگی هزینه کرد بودجه و هم نظارت و پاسخگویی مردم میسر می سازد!
تقریبا تمامی کشور مخاطب مستقیم یا غیر مستقیم آموزش و پرورش هستندو هیچ مجموعه ای در کشور این جایگاه را ندارد . تاکیدات مقام معظم رهبری و دلسوزان جامعه و مسئولین نظام و آگاهی روزافزون جامعه نسبت به اهمیت آموزش و پرورش نشان از این مهم است که هر روز تاخیر در توجه به این مجموعه خسارات جبران ناپذیری بر پیکر کشور وارد خواهد کرد.
پس تا دیر نشده بهتر است برنامه ای ریشه ای و بنیادین برای آموزش و پرورش کشور تعریف کنیم و در این مسیر می توانیم از تجربیات موفق دیگر کشورها بهره بگیریم. اولین گام در این مسیر برداشتن نگاه سیاسی و ابزاری و انتخاباتی از آموزش و پرورش و روی کارآمدن متخصصین واقعی آموزش و پرورش برای تصمیم گیران کلان و آینده نگر هست .و گام دوم تعریف منابع مالی پایدار برای آموزش و پرورش کشور است.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید