چاپ کردن این صفحه

فرزاد بهزاد/ خراسان رضوی

استاندارد زندگی معلم ؛ اصلی فراموش شده ؟!

استاندارد زندگی معلم و مشکلات معیشتی فرهنگیان

  در یک جامعه مبتنی بر اقتصاد سالم  و عدالت اجتماعی، هر شهروند بر اساس درجه ای از خدمت  که به جامعه ارایه می کند و زحمتی که متحمل می شود تا به درجه ای از دانش و توانایی می رسد از امکانات و استانداردهای اولیه زندگی برخوردار است .

حال وقتی نوبت به معلم می رسد که در هر جامعه ای و در هر فرهنگی به خصوص فرهنگ ایرانی و اسلامی ما جایگاهی رفیع  و  ممتاز را حائز است و براساس آیات و روایت متعدد برآمده از متون اسلامی و سیره و سنت بزرگان ،  معلم همیشه مورد احترام و شایسته تکریم  و درخور ستایش است چرا که ارج نهادن مقام معلم و توجه به او ، از طرفی توجه به سرمایه های معنوی و انسانی یک ملک و ملت است و از طرفی  برآوردن نیازهای مسلم او  سرمایه گذاری واجب و لازم در جهت تحقق یک جامعه سالم و پویا می باشد .

اگر نگاهی به کشورهای توسعه یافته و حتی در حال توسعه  بیندازیم ، معلمان در اکثر این کشورها جزو اقشار برخوردار این کشورها هستند . بهترین و باهوش ترین و  نخبه ترین فرزندانشان را انتخاب می کنند و در یک فرآیند اموزشی  منسجم و هدف دار و پویا ، آموزش معلمی و فنون معلمی می دهند و سپس او را به کار می گمارند .

در کشور عزیز اسلامی مان علیرغم تاکیدات و توجهات ویژه مقام معظم رهبری بر تاکید مکرر بر آموزش  پرورش و تصریح مقام عظمای ولایت بر این اصل که  هزینه در آموزش و پرورش سرمایه گذاری پرسود و لازم است متاسفانه معیشت معلمان قصه پرغصه ای است که در اغلب دولت ها با دلایلی همچون کمبود منابع و ازدیاد نیروی انسانی آموزش و پرورش به مطالباتی قدیمی و حدیث تکرار مکررات تبدیل شده است .

در این مقال نگارنده به نمایندگی از معلمان ایران بر آن است تا درخواست و استدعایی را محضر دولت مردان و تصمیم گیران و تصمیم سازان و وکلا و نمایندگان مجلس  شورای اسلامی که مرجع قانون گذاری کشور هستند تقدیم دارد :

برادران بزرگوار ، هیات محترم دولت و نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی

خواهش می کنیم برای یک بار و فقط یک بار در یک کار اساسی و پژوهشی توسط کارشناسان مورد وثوق خود تعیین بفرمایید که جایگاه یک معلم ایرانی در جامعه و استانداردهای زندگی او  و حقوق مسلمی که شما به عنوان قانون گذار و مجری برای او تعیین می کنید چیست ؟

می دانید که معلمان جزء تحصیل کرده ترین کارمندان دولت به شمار می روند . امروز در خانواده بزرگ آموزش و پرورش قریب به اتفاق پرسنل آموزشی و اداری این وزراتخانه دارای مدرک کارشناسی و تعداد کثیری کارشناسی ارشد و رتبه دکترای تخصصی را کسب کرده اند .

فارغ از مدرک تحصیلی  ، معلمی در همه جای دنیا جزء مشاغل حساس و حاکمیتی تعریف می شود ، یک میلیون فرهنگی که سرنوشت و فردای  قریب به سیزده میلیون دانش آموز آینده ساز ایران در اختیار اوست .

به نظر مجریان و قانون گذاران ، آیا یک معلم اساسا حقی برای داشتن یک مسکن متوسط در محل خدمت خود دارد؟

آیا فرزندان و خانواده معلمان این کشور به لحاظ تامین ضروری ترین هزینه هایی چون تحصیل و درمان و برخورداری از یک تغذیه مناسب و..... محق به تامین این نیازها هستند ؟

آیا یک معلم حق دارد بعد از چند سال  خدمت یک خودروی حداقلی داخلی داشته باشد ؟

آیا معلمان و خانواده های آنان اگر هر چند سال یک بار بخواهند به یک مسافرت داخلی رفته و یا از امکانات تفریحی و سرگرمی محل سکونت خود استفاده کنند مجاز به انجام این مسافرت  و استفاده از این امکانات هستند ؟ ( یادتان باشد که مسافرت های خارجی  و تورهای  تفریحی با محل اسکان هتل های پنج ستاره را که مورد استفاده خود بزرگواران می باشد را عرض نکردیم ؛ محل اسکان همکاران مظلوم فرهنگی ما  کلاس های مدارس شهرهای مقصد است که از هیچ امکان رفاهی حتی وسایل سرمایشی و گرمایشی مناسب برخوردار نیست.)

آیا اگر یک معلم که عمر خود را در راه تعلیم  و تربیت فرزندان دیگران صرف کرده در صورت ضرورت و نیاز چنانچه فرزندش بخواهد در دانشگاه های غیر دولتی ادامه تحصیل دهد با حقوق معلمی قادر به پرداخت شهریه دانشگاه های آزاد و غیر انتفاعی و .... هست ؟

آیا یک معلم حق دارد با حقوقی که دریافت می کند حداقل استانداردهای ضرور معیشتی دیگر چون  هزینه ازدواج فرزندان خود و یا تامین اقلام ضروری زندگی برای دختران نوعروس که از بد حادثه فرزندان فرهنگیان و معلمان این کشور هستند را تامین کند ؟

آیا معلم باید قادر به تامین هزینه های درمان خود و خانواده اش در صورت ابتلا  به بیماری های صعب العلاج باشد ؟

جناب وزیر و نمایندگان محترم مجلس !

اگر بگویم فرزندان بعضی از  معلمان این کشور  دچار سوءتغذیه هستند و اگر بگویم بعضی از همکاران من از پرداخت اقساط وام های زیر ده میلیونی  خود عاجزند و اگر بگویم گاهی در پرداخت قبوض آب ، برق و گاز خود می ماند ؛ اگر بگویم معلمان این کشور همواره شرمنده  زن و فرزند خود هستند  پر بی راه نگفته ام ...

سال گذشته در دبیرستانی مشغول انجام وظیفه بودم . همکاری که در کلاس روبه روی من مشغول تدریس بود از منزلش پیامی دریافت کرد که در اوج  سرمای بهمن ماه گاز منزل او را  به علت بدهی قطع کردند و فرزند نوزاد او  که چند روز بود متولد شده بود تازه از بیمارستان به منزل آورده بودند ، آیا انتظار دارید این معلم در کلاس معجزه کند و طرح تحول بنیادین شما را اجرا نماید ؟

برادران بزرگوار !

خواهش می کنم یکبار برای همیشه تکلیف معلمان این مرز و بوم را مشخص کنید !

ما حق داریم خودمان را به لحاظ معیشت و سرانه دریافتی با معلمان کجای دنیا مقایسه کنیم ؟

از همکاران مان در کشورهای ملحد غربی چشم می پوشیم و حتی خود را با همکاران شاغل در کشورهای اسلامی درحال توسعه ای چون مالزی و سنگاپور هم مقایسه نمی کنیم ،اما اگر بخواهیم ناپرهیزی کرده و نیم نگاهی به معلمان ترک و افغان و اماراتی داشته باشیم که ما را ملامت نخواهید کرد ان شالله ؟

اگر سیاست گذاران و مجریان و تصمیم گیران و تصمیم سازان برای یک میلیون فرهنگی این کشور یک بار با این قشر فرهیخته و مظلوم صادق باشند و بگویند که ما حق داریم از چه سطحی از زندگی برخوردار باشیم و بعد بر مبنای محاسبات منطقی ریاضی خود و کارشناسان محترم  و منصف شان تعیین بفرمایند که حداقل حقوق  یک معلم  چقدر باید باشد و این مقدار کارشناسی تعیین شده چه نسبتی با مقدار فعلی دارد باعث مزید امتنان خواهد بود و اگر توقعات وانتظارات حداقلی معلمان باز هم به نظر اضافه و گزافه می رسد امر به تصحیح فرمایید .


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

چهارشنبه, 16 شهریور 1395 14:27 خوانده شده: 1915 دفعه

در همین زمینه بخوانید: