به تازگی بخشنامه ای مربوط به یکی از نواحی یزد با عنوان " اعمال نمره ارزشیابی سالانه در رتبه بندی حرفه ای معلمان " در فضاهای مجازی منتشر شده است؛ ( این جا ) بر اساس مفاد این بخشنامه : چنان چه نمره ارزشیابی همکاری که قبلا مشمول رتبه های مختلف گردیده کم تر از اعدادی گردد رتبه شغلی حرفه ای وی تنزل می یابد !
مشاهده این خبر و بخشنامه موجی از سوال و نگرانی را در بین همکاران برانگیخت چندین و چند نفر به صورت شفاهی و مجازی در مورد آن سوال کردند؛ برای اطلاع از صحت و سقم بخشنامه از چندین کارشناس و مسئول میانی و شهرستانی در موردش سوال کردم ولی کسی اطلاع دقیقی نداشت .
به تلفن سید محمد بطحایی زنگ زدم ایشان در جلسه بودند و فردی دیگری از دفترشان که تلفن را پاسخ می دادند پس از شنیدن سوالم؛ با احترام شماره ی امور اداری را دادند تا از آن جا جویا شوم .
با شماره مورد نظر تماس می گیرم، ابتدا یک خانم با صدا و لحن غیر رسمی گوشی را بر می دارد و با سردی پس از شنیدن سوالم به بخش مربوطه وصل می کند!
برای اطلاع خوانندگان مکالمه خودم را با این آقا که ظاهرا در بخش پاسخ گویی امور اداری مشغول به کار هستند می آورم :
*سلام . خسته نباشید .
مسئول پاسخ گویی امور اداری وزارت خانه : بفرما .
* خسته نباشید . می خواستم در مورد صحت بخشنامه ای که در گروه های مختلف در خصوص تاثیر ارزشیابی در ارتقاء یا تنزل رتبه های شغلی معلمان منتشر شده است از شما سوال کنم . آیا این بخشنامه صحت دارد ؟
مسئول پاسخ گویی وزارت خانه : کدوم بخشنامه ؟
* اخیرا در فضای مجازی بخشنامه ای از استان یزد منتشر شده است که در صورت عدم کسب نمرات خاصی در ارزشیابی رتبه ی شغلی معلمان تنزل می یابد ؟
مسئول پاسخ گویی وزارت خانه : نه فعلا هیچ چیز مشخص نیست ببینیم در آینده چه می شود !
* پس شما وجود و صحت این بخشنامه را رد می فرمایید ؟
مسئول پاسخ گویی وزارت خانه : اصلا به شما چه ؟ شما برو بخشنامه های مناطق خودت رو دنبال کن !
* آقا من در صحت بخشنامه سوال کردم این جواب یعنی چه ؟
مسئول پاسخ گویی وزارت خانه : به شما ربطی نداره ! اصلا شما چه کاره اید که سوال می کنید ؟
* من به عنوان فردی رسانه ای از طرف رسانه ها تماس گرفتم تا جواب معلمان را بدهیم .
مسئول پاسخ گویی وزارت خانه : رسانه ای ! با روابط عمومی هماهنگ کن !
* یعنی برای جواب یک سوال اداری باید با آقایان جدایی یا پاپایی هماهنگ کنیم ؟ آقا این چه طرز برخورد است ؟
تلفن را قطع می کند و صدای بوق گوشی در گوشم می پیچد ...
با خود می پرسم ، مگر جواب یک سوال کوتاه را دادن چه هزینه و سختی دارد که فرد با لحن و صدایی که بی شباهت به فریاد نیست از پشت تلفن این گونه با من سخن می گوید ؟
همواره به تعامل بین مسئولین ستادی و اهالی رسانه و بدنه معلمان و تشکل ها معتقد بوده و هستم و بر این باورم همه این ها اجزایی از یک پیکر هستند که با تعامل و همکاری می توانند موجب پیشرفت و تحرک در پیکر سنگین آموزش و پرورش شوند ولی متاسفانه تعامل توام با احترام یکی از حلقه های گم شده این حوزه است ! و در این بین نوع تعامل سلیقه ای و دوگانه ( بهره گیری و بی احترامی ) برخی از مدیران و اهالی این حوزه با رسانه ها و اهالی رسانه موجب شده تا بی اعتمادی و رنجش در بین اهالی رسانه و افکار عمومی معلمان بیشتر شود .
متاسفانه در سیستم سیاسی و فرهنگی ما عنصر پاسخ گویی و احترام به افکار عمومی و رسانه ها بسیار کمرنگ و شعاری و بستگی به شرایط دارد و قاعدتا این امر در حوزه آموزش و پرورش نیز نمود بیشتر دارد و از بیشتر مدیران ارشد تا مدیران پایینی و مردم عادی، رسانه و روزنامه نگاری را مفید و خوب می دانند که باب دل آنها و هم راستا با منافع آن ها عمل کند !
وقتی رسانه ها در جایگاه پرسش گر یا منتقد ظاهر می شوند به هر بهانه سعی در کاستن ارزش کاری وی هستند !
امیدوارم روزی برسد که مسئولین و منتقدین رابطه ای دوستانه تر توام با احترام را تجربه کنند و در جهت احترام به مخاطبین و ارباب رجوع هیچ کس خود را بی نیاز از نقد و پاسخ گویی نداند !