چاپ کردن این صفحه

محمد دانش/ دبیر آموزش و پرورش تهران

نگاهی بر عملکرد اداره کل آموزش و پرورش شهر تهران : بانگ تغییرات در شهر تهران کی آعاز می گردد ؟

گروه گزارش/به تدریج وارد چهارمین سال وزارت فانی و زیرمحموعه مدیریتی ایشان می شویم . گذشت این مدت نیاز به نقد عملکرد مدیران و مسئولان وزارت آموزش و پرورش دارد .

« محمد دانش » از دبیران آموزش و پرورش در یادداشتی که برای « صدای معلم » ارسال نموده است انتقاداتی به مدیریت آموزش و پرورش شهر تهران وارد نموده است .

« صدای معلم » بر اساس دکترین خود یعنی تاسیس و تثبیت " تفکر نقادی " و " گفت و  گو " آمادگی خود را برای دریافت پاسخ مسئولان اعلام می دارد .

نقد عملکرد اداره کل آموزش و پرورش شهر تهران و اسفندیار چهاربند   اثر گذاری شهر تهران بر مناسبات فرهنگی و اجتماعی بر اهل فن پوشیده نیست . آموزش و پرورش هم با در نطرگرفتن یک اداره کل و عضویت مدیرکل شهر تهران در شورای معاونان وزرای ساختمان شهید رجایی این اثرگذاری را به خوبی درک کرده است .

تجربه نشان داده تعاملات ، برنامه ها و فعالیت های آموزش و پرورش شهر تهران علاوه بر افزایش یا کاهش پایگاه اجتماعی دولت و محبوبیت و مقبولیت وزیر بلافاصله از سوی مدیران استانی گرته برداری و اقتباس می شود و از این حیث شهر تهران می تواند به همگرایی و اعتمادسازی ملی به دولت و تصمیماتش به ویژه در بین جامعه چندین میلیونی معلمان دانش آموزان و خانوادها هم کمک نماید یا به کاهش مقبولیت و محبوبیت و همراهی و حمایت از دولت کمک نماید.

در دولت تدبیر و امید به نظر می رسد اسفندیار چهاربند و مجموعه تحت مدیریتش نتوانسته اند به انتظارات معلمانی که با نیت بسط اندیشه های تحولی و افزایش روحیه نشاط و امید و تحقق وعده های روحانی با امید به تغییربه او رای دادند پاسخ قانع کننده دهد و اقداماتی رضایت بخش که به افزایش پایگاه اجتماعی دولت و محبوبیت وزیر منجر شود انجام دهد .

منصفانه آن است که گفته شود چهاربند و تیمش نه تنها گامی کوچک در راستای اراده معلمانی که به پای صندوق های رای آمدند برنداشته اند بلکه با طرح های عجیب و غریبی مانند خرداد طلایی و اجبار آموزگاران به حضور بی دلیل و بدون برنامه برای حضور در ایام تابستان در مدارس بیش از آن که وکیل مدافعان شجاعی برای مردم و معلمان و مجریانی وفادار به اصول اعتدال باشند حافظ منافعان خوبی برای جناح ها و نمایندگان مخالف و منتقد دولت بوده اند .

علاوه بر انتصابات عجیب و غریب مدیران شهر تهران گواه و شاهد این مدعا را در مخالفت آشکار با برگزاری جشن شادی سپاس از توافق هسته ای و اعلام مخالفت رییس اداره اطلاع رسانی این اداره کل برخلاف تصمیم وزارت با هر گونه جشن در صبح گاه مدازس بعد از آخرین شام مذاکرات هسته ای یافت .

بخش عمده ای از این کاهش پایگاه اجتماعی دولت در بین معلمان شهر تهران ناشی از شیوه اطلاع رسانی و عملکرد ناامید کننده ی روابط عمومی این اداره کل است به گونه ای که داستان روابط عمومی این اداره کل را شاید از نوادر تاریخ اطلاع رسانی کشورمان به شمار آورد.

در حالی که در ساختار رسمی و تشکیلات آموزش و پروزش و صدها پست تعریف و ابلاغ شده ی اداری پستی به نام" سخنگو" وجود ندارد ؛ مسعود ثقفی به عنوان رسمی رییس اداره روابط عمومی و عنوان غیر رسمی مشاور مدیرکل اکتفا نکرده و خود را به عنوان سخنگوی آموزش و پروزش تهران معرفی می کند ؛ عنوانی خبرنگار پسند که کم کم به سخنگوی وزارت آموزش و پرورش و اظهار نظر و مصاحبه در خصوص برنامه ها و مسایل کلان و ملی و حتی اعلام موضع به جای وزیر منجر و اسباب شگفتی مخاطبان و خبرنگاران را موجب می گردد و کاسه صبر علیرضا جدایی دل آزرده از دخالت ها را لبریز نموده تا به گفته برخی خبرنگاران او به صورت رسمی از مدیران بنگاهای خبرپراکنی خواهان به کار نبردن عنوان سخنگو برای مدیر خود در شهر تهران می گردد.

داستان سوتی های آقای سخنگو و حراج اعتماد عمومی معلمان به آموزش و پروزش قلب تپنده ایران تهران به همین جا ختم نمی شود ...

اعلام نادرست و غیر حرفه ای ممنوعیت ثبت نام دانش آموزان در رشته علوم انسانی و ماست مالی های بعدی آن از طرف آقای سخنگو در کمترین زمان ممکن به خوراک تبلیغاتی رسانه های خارجی و معاند علیه کشور تبدیل می شود تا فشار رسانه ای سنگین ناشی از این اظهارات نسنجیده از سر آموزش و پروزش تنها به مدد سال ها تجربه و تخصص رئیس مرکز اطلاع رسانی و ورود اجباری او به موضوع برداشته شود.

با آمدن فصل سرما ، اطلاع رسانی دیرهنگام و بی فایده و بعد از حضور دانش آموزان در مدارس در یک روز برفی و عدم هماهنگی بین مدیرکل و سخنگو موجب می گردد تا همزمان یکی خبر تعطیلی مدارس و دیگری خبر عدم تعطیلی را به رسانه ها اعلام نمایند و اسباب عصبانیت و به هم ریختگی نظم شهر و انتقاد رسانه ها و بی اعتمادی عمومی به آموزش و پرورش تدبیر و امید فراهم گردد و پای جدایی و ستاد به یک امر ساده برای مدیریت افکار عمومی بازهم گشوده و به یاری تهران بیاید.

هنوز اطلاع رسانه ای عجیب و غریب آقای سخنگو در خصوص بارش برف به فراموشی سپرده نشده بود که آقای سخنگو در ایام آلودگی هوای پایتخت به اعلام وضعیت هوای تهران پرداخته و این اعلام وصعیت هوای متضاد با پیش بینی سازمان هواشناسی باعث انتقاد مدیران این سازمان و دست مایه طنز رسانه ها می شود!

اوج ناهماهنگی و تافته جدا بافته بودن آموزش و پرورش شهر تهران از برنامه های وزارت و شاید نماد عدم تعلق بدنه مدیریتی و سخنگو به دولت تدبیر و امید و نشانه وفاداری به جریان منتقد دولت را می توان در اعلام خبر عدم برگزاری هرگونه جشن در اولین صبحگاه مدارس بعد از اعلام توافق هسته ای دانست خبری که با تاخیر از طرف چهاربند تکذیب شد تا تهران فقط در یک مدرسه شاهد جشن هسته ای باشد .

جست وجویی ساده در فضای رسانه نشان می دهد اطلاع رسانی یک طرفه بی تفاوتی به اصل صحت خبر و نادیده گرفتن حق دسترسی به خبر درست و سریال سوتی های آقای سخنگو به مخالفت با جشن برجام منتهی نشده و در جریان برگزاری امتحانات خردادماه تهران در حالی که تمام شواهد نشان می دهد سوالات امتحان دفاعی لو رفته است ؛ آقای سخنگو با نادیده گرفتن شعور مردم و معلمان و دانش آموزان اصرار به تکذیب خبر داشته و درد آورترین بخش این عملکرد ضعیف و عدم شفافیت و قلب واقعیت ها و سکوت به وقت گفتن و گفتن به وقت خاموشی ؛ عدم اطلاع رسانی به مردم درباره چرایی و چگونگی خودکشی یک دختر دانش آموز در یکی از مدارس شهر تهران و رها نمودن خبرنگاران در بلاتکلیفی و اجبار مدیران به عدم مصاحبه با رسانه ها است .

اکنون با توجه به آن چه که از اهمیت شهر تهران و توجه ویژه به لزوم جلب اعتماد مردم گفته شد پرسش نهایی و مهم این است که بانگ تغییرات در شهر تهران کی آعاز می گردد و مماشات و سکوت در برابر سوتی ها و زدن چوب حراج به این سرمایه دولت تاکی ادامه و استمرار خواهد داشت .


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

جمعه, 20 خرداد 1395 21:46 خوانده شده: 1603 دفعه

در همین زمینه بخوانید: