یکی از بنیانهای آزادی انسان مدرن از بند خرافات و محدودیتهای اجتماعی، افزایش آگاهی انسان به محیط طبیعی و قابلیتهای انسان بود. طبیعی است این آگاهی زمانی توانست پیروز شود که تبدیل به سازماندهی شد.
بهترین مثال پیوند آگاهی و سازماندهی را باید در انقلاب کبیر فرانسه دید که طبقات و گروههای اجتماعی با پیوندی منسجم، و خواستهایی مشخص نظام سیاسی پادشاهی فرانسه در اوایل قرن هجدهم را سرنگون ساختند. طبیعی است زندگی انسان در دنیای مدرن امروزه بسیار بیشتر از دوران قبل وابسته به وسایل ارتباط جمعی بوده و این ابزارها خود بهترین زمینهی سازماندهی و آگاهیرسانی را تولید کرده است.
نظام آموزش و پرورش ایران بعد از انقلاب اسلامی ایران مشکلات بسیار عدیدهای را پشت سر گذاشته است که تمامی بار سنگین این مشکلات را معلمان به همراه والدین و دانشآموزان تحمل کردهاند. اما متاسفانه سیاستگذاران دولتی در ایران با رویکردی تمرکزگرایانه همیشه سیاستها را بدون توجه به نظرات، علایق، و نیازمندیهای نظام آموزش و پرورش به ویژهی معلمان تدوین نمودند، به طوری که عملا تشکیلات یا اصناف معلمان در این سیاستگذاریها عملا دخالتی نداشتهاند و در نتیجه مشکلاتی ناشی از این سیاستگذاری بر دوش معلمان بوده و دانشآموزان و والدین بسیاری از نقایص نظام آموزشی ایران را بر گردن معلمان انداختهاند.
امروزه، دنیای مدرن به این نتیجه رسیده است که حاکمیتها باید به جز کارکردهای ضروری؛ حفظ امنیت، سیاست خارجی، مباحث پولی و ارزی بقیهی اقدامات و کارکردهای خود را به مردم و بخش مردمی و شاید تا حدودی به بخش خصوصی واگذار نمایند.
اما حوزهی فرهنگ و آموزش و پرورش تنها با استمداد از کارگزاران آن یعنی معلمان قابل تغییر تحول است. سازمان نظام معلمی یکی از تشکیلات پیشنهادی معلمان است که میتواند نقش مهمی در این زمینه بازی کند.
در زمینهی تشکیلات این نظام دو نکتهی مهم وجود دارد؛ اولا این که باید معلمان عزیز کشورمان به یک آگاهی تاریخی رسیده باشند که نیاز به چنین تشکیلاتی دارند و این تشکیلات باید کارکردهای چندگانهای داشته باشد و از فروکاستن نیازهای معلمان به نیازهای معیشتی و مادی (اگرچه به عنوان یکی از نیازهای ضروری معلمان) جلوگیری نماید.
دوم این که رسیدن به این چنین تشکیلاتی نیاز به سازماندهی معلمان در سراسر کشور دارد ؛ این سازماندهی در کلیهی مقاطع با انتخاب نمایندگان معلمان باید صورت گیرد؛ در واقع حتما نیاز نیست این تشکیلات قبل از ثبت رسمی بدون سازماندهی باشد، ابتکار معلمان در سازماندهی چنین تشکیلاتی در شهرهای ایران در مقاطع مختلف میتواند زمینهساز تشکیل چنین نظامی شود.
همین سازماندهی در سطوح خُرد علنا میتواند از بوروکراتیکشدن چنین نظامی در آینده جلوگیری کند که بوروکراتیکشدن میتواند علنا خواستهای معلمان را به حداقلها کاهش دهد که عملا آسیبپذیری قشر معلمان را بیشتر خواهد نمود.
سازمان نظام معلمی کشور به دنبال چیست؟
سئوال مهمی که به نظر میرسد معلمان عزیز کشورمان باید با مطالعه و بیان تجربیات خود به آن جواب دهند. از جمله مهمترین کارکردهای این نظام معلمی میتوان به ؛
- دخالت فعال معلمان در سیاستگذاری آموزشی و پرورشی کشور؛
- پیوند نیازها و خواستهای معلمان مناطق مختلف ایران با یکدیگر و استفاده از تجربیات همدیگر؛
- پافشاری بر مطالبات به حق خود در زمینههای معیشت و سایر نیازها؛
- به کارگیری نظرات و پیشنهادات معلمان در زمینهی ارتقاء، جذب و استخدام.
به نظر میرسد نظام معلمی کشور نه تنها باید از ظرفیتهای حاکمیتی استفاده نماید بلکه از ظرفیتهای مردمی نیز بهتر است استفاده کند. بدین صورت که با توجه به این که انجمن اولیاء و مربیان از سالها قبل در نظام آموزشی ما وجود دارد ولی شاید چندان کارکرد شایستهای نداشته است همین انجمن میتواند با تغییر اهداف و وظایف خود در ذیل نظام معلمی کشور قرار گیرد و ارتباط تنگاتنگی با والدین برقرار نماید.
در واقع وجود تشکیلاتی نظیر نظام معلمی که از بدنهی خود معلمان است به شدت میتواند بین والدین اعتمادسازی نماید و همین اعتمادسازی میتواند بسیاری از مسائل آموزشی و پرورشی را با کمک والدین برطرف سازد، مشروط بر این که دولت در فرآیند تصمیمگیریهای سازمان نظام معلمی نقش دخالتی خود را کنار گذارد و نقش حمایتی (حتی نه نظارتی ) بر آن داشته باشد.
حال با معلمان است که درک کنند که آیا این تشکیلات برای آنها ضروری است؟
آیا این تشکیلات میتواند در سازماندهی خود آنها و خواستههایشان موثر باشد؟
به نظر میرسد همگی در آگاهی معلمان نهفته است و از مسئولیتهای انسان آگاه، اقدام است نه شعار.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید