چاپ کردن این صفحه

شیرزاد عبداللهی / همکار گروه صدای معلم

چرا علیرضا جدایی رییس مرکز اطلاع رسانی و روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش استعفا کرد؟

نجفی شانس آورد که از مجلس نهم رای اعتماد نگرفت و گرنه امروز در جایگاه فانی ایستاده بود / آیا نجفی به جای فانی به مجلس جدید معرفی شود/ نجفی از مدیریت مالی آموزش و پرورش انتقاد کرد/ فانی هم مثل وزرای سابق و اسبق آموزش و پرورش نوعی تلقی کاملا قدیمی و سنتی از اطلاع رسانی و نقش روابط عمومی دارد/حتی برخی عناصر روابط عمومی می کوشند در گردش آزاد اطلاعات در رسانه های غیردولتی هم اخلال کنند/ روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش یک هزار پرسنل در کل کشور دارد/ فانی در جلسه شورای معاونان کاسه کوزه ها را سر جدایی شکست/برخی استعفای جدایی را چراغ سبز به جانشین احتمالی فانی تلقی کردند/ جدایی با حلقه پیرامونی و معتمد وزیر (فاضل ، بطحایی و کفاش) مشکل دارد/توقع مدیران آموزش و پرورش از کارکرد روابط عمومی،بوق تبلیغاتی است/ اگر ملاحظات سیاسی نبود آقای فانی با استعفای جدایی موافقت و فرد مطیعی به جای او منصوب می کرد/ معلوم نیست جدایی با چه تحلیلی به محل کار خود باز گشته است/ بهتر است روابط عمومی را به بخش خصوصی اجاره بدهند / دستگاه تبلیغاتی وزارتخانه در رویا رویی با برخی سایت های شخصی با حداقل امکانات قافیه را باخته اند

دلایل استعفای علیرضا جدایی رئیس مرکز اطلاع رسانی و روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش و کارکرد روابط عمومی ها

استعفای علیرضا جدایی رییس مرکز اطلاع رسانی و روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش در شرایطی اتفاق افتاد که علی اصغر فانی زیر فشار روانی همه جانبه ای بود. با افزایش وزن اصلاح طلبان و معتدل ها در مجلس دهم ، انتظار ترمیم کابینه در سطح افکار عمومی و نخبگان سیاسی قوت گرفت. در همه گمانه زنی ها وزیر آموزش و پرورش به عنوان یکی از وزرای ناکارآمد و ضعیف دولت روحانی معرفی می شدکه در معرض برکناری است.

محمد علی نجفی اولین کاندیدای پست وزارت آموزش و پرورش ، تنها با اختلاف یک رای از سوی مجلس نهم برای وزارت تایید نشد و پس از آن بود که رییس جمهور،  آقای فانی را که احتمال می رفت با مخالفت کمتری در بین اصولگرایان روبه رو شود به مجلس معرفی کرد. اکنون با تغییر ترکیب مجلس، برخی معلمان و فعالان سیاسی  انتظار دارند که روحانی شخص مقبول تر و کارآمدتری به جای فانی به مجلس دهم معرفی کند.

برخی نگاه ها متوجه شخص نجفی است. گفته می شود که نجفی بین معلمان از محبوبیت و مقبولیت برخوردار است. علاوه براین نجفی فردی با سوابق و کارنامه مدیریت استراتژیک در سطوح کلان و دارای اشراف به مسایل اقتصادی و بودجه است. این تصور در بین برخی از معلمان وجود دارد که نجفی هم می تواند هم سهم بیشتری از بودجه دولت را برای آموزش  پرورش جذب کند و هم سیستم مالی آموزش و پرورش را اصلاح کند.   

اما آیا انتظارات در بخش بودجه و مشکلات مالی آموزش و پرورش از نجفی واقع بینانه است؟ 

وی در دفاع از سهم بودجه آموزش و پرورش می گوید :  " 15درصد بودجه که صرف آموزش و پرورش شده واقعا حداکثر توان دولت در این بخش بوده است." نجفی با افزایش بودجه جاری و اضافه کردن دستمزدها که منجر به کسری بودجه و تورم می شود موافق نیست و یکی از طراحان سیاست های انقباضی دولت روحانی است.

نجفی از معتقدان به اقتصاد آزاد، کاهش هزینه های جاری دولت و مخالف واردات کالاهای مصرفی و طرفدار سوق دادن سرمایه های کشور به سمت امور زیربنایی و تولیدی است. نجفی در شمار همان اقتصاد دان هایی است  که چپ ها آنها را نئولیبرال می نامند ،  این تصور که نجفی در جایگاه وزارت برای افزایش سهم آموزش و پرورش از بودجه عمومی به دولت فشار بیاورد ، واقع بینانه نیست. نجفی بودجه کنونی آموزش و پرورش را حداکثر توان دولت می داند و به آن اعتراضی ندارد.

اما نجفی از عملکرد وزیر آموزش و پرورش راضی نیست : "عملکرد دولت در بخش آموزش و پرورش می‌توانست بهتر از اینی باشد که در طول دو و نیم سال گذشته انجام گرفت."  و در ادامه گفت : "من فکر می‌کنم مدیریت منابع مالی در آموزش و پروش خیلی مهم است و علیرغم اینکه دولت 26 هزار میلیارد تومان هزینه کرده این کار به خوبی صورت نگرفته است. در این بخش، این وزارتخانه نتوانسته است نظر و رضایت فرهنگیان را جلب کند..."

نجفی نظر خود در باره مدیریت فانی را چنین جمع بندی می کند :" ضعف هایی در سیستم مدیریت منابع مالی آموزش و پرورش وجود دارد." وی با اشاره به پرداخت نشدن مطالبات حق التدریس ها می گوید: "من شرمنده می‌شوم در پیشگاه معلمان وقتی به جمع آنها می‌روم....وقتی معلمان می‌گویند ما از مهرماه سال گذشته تاکنون حق‌التدریس ‌هایمان پرداخت نشده است، پاسخی قانع‌کننده برای این مسئله ندارم که به آنها بدهم."

هر چند نجفی در تحلیل کلان بودجه دولت مانند یک مدیر استراتژیک برخورد می کند، اما انتقاد او از عملکرد مالی آموزش و پرورش جزئی و تاکتیکی است.آقای نجفی می داند که وزرای آموزش و پرورش در حوزه مالی با کسری مزمن بودجه مواجهند و در عرصه برنامه ریزی هم اسناد بالادستی دست و پای آنها را بسته است.

حتی وزیر در انتخاب مدیران زیردست خود مختار نیست و نیروها و افراد و جریان های مختلفی در سطح ملی و محلی روی انتخاب های او اثر می گذارند. نجفی شانس آورد که از مجلس نهم رای اعتماد نگرفت و گرنه امروز در جایگاه فانی ایستاده بود !

مدیران مالی آموزش و پرورش و نیز شخص وزیر دو موضوع را مطرح می کنند که ظاهرا در تحلیل وزیر اسبق آموزش و پرورش به آنها توجهی نشده است. نکته اول این است که بیش از 95 درصد و شاید 98 درصد بودجه جاری صرف پرداخت حقوق و مزایای کارکنان می شود . نکته دوم این است که در دوسال گذشته، 67 درصد به حقوق کارکنان آموزش و پرورش اضافه شده است.

به نظر می رسد با این حجم از هزینه های پرسنلی ، ضعف و قوت سیستم مالی تاثیر چندانی در توزیع اعتبارات ندارد و اصولا بودجه آموزش و پرورش جای مانور ندارد.

اگر این ادعا را بپذیریم که 95 درصد بودجه آموزش و پرورش صرف پرداخت حقوق و دستمزد می شود ، ضعف و قوت مدیران امور مالی تعیین کننده نیست. حتی می توان امور مالی را  را با  یک سیستم حسابداری ساده جایگزین کرد !

پخش شایعات استعفای وزیر در فضای مجازی ، اظهارات برخی مقامات نزدیک به دولت و اصلاح طلبان از جمله دکتر نجفی و مرتضی حاجی در باره ترمیم کابینه ، که به دلیل نزدیکی آنها به محمد خاتمی گفته هایشان واجد اهمیت است و نیز حالت انتظار معلمان برای تغییر ، در اردیبهشت ماه ، فشار روانی فزآینده ای بر فانی وارد کرد. در چنین شرایطی فانی انتظار داشت که روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش این فضا را به سود او تغییر دهد. 

متاسفانه آقای فانی هم مثل وزرای سابق و اسبق آموزش و پرورش نوعی تلقی کاملا قدیمی و سنتی از اطلاع رسانی و نقش روابط عمومی دارد. این تصور که اگر مطلبی در رسانه های رسمی به کرات و با اصرار گفته شود می تواند روی افکار عمومی اثر بگذارد تصوری سنتی  است.

روابط عمومی بخشی از پیکره رسمی وزارتخانه است و تکذیب و تایید روابط عمومی روی افکار عمومی اثر چندانی ندارد . حتی  اصرار روابط عمومی وزارتخانه در تایید و یا تکذیب یک خبر می تواند نتایج معکوس به بار آورد.

فانی در جلسه شورای معاونان در تاریخ 25 اردیبهشت از عدم انعکاس برنامه هایش و سرعت کم روابط عمومی در تکذیب شایعه استعفای وزیر در فضای مجازی  و واکنش نشان ندادن روابط عمومی به خبر تعرض به دانش آموز زنجانی  و... از آقای جدایی انتقاد کرد.

فانی امواج ایجاد شده علیه وزیر را ناشی کم کاری مرکز اطلاع رسانی دانست. خبر این جلسه به جدایی رسید و او نیز در اقدانی واکنشی استعفا کرد. خبرگزاری فارس کوشید قضیه را سیاسی نشان دهد اما اصل موضوع، به تصورات مختلف در باره جایگاه روابط عمومی در دستگاه آموزش و پرورش بر می گردد.

روابط عمومی وزارتخانه همان نقشی را ایفا می کند که وزیر انتظار دارد ، اما چرا تکذیب و تاییده های مرکز اطلاع رسانی روی افکار عمومی موثر نیست؟

این نکته ای است که وزرا و مدیران آموزش و پرورش از آن غافلند.

واقعیت این است که اطلاع رسانی با تبلیغات (پروپاگاندا)  تفاوت دارد. خواننده ، شنونده و یا بیننده یک رسانه (سایت ، روزنامه ، رایو و تلویزیون ) خیلی سریع  فرق بین اطلاع رسانی و تبلیغات را تشخیص می دهد و اگر به این درک برسد که یک رسانه ، کار تبلیغاتی می کند به آن بی اعتماد می شود .

این اتفاقی است که در مورد " نگاه " و "پرتال وزارت آموزش و پرورش" و سایت های ادارات کل آموزش و پرورش افتاده است.

خوانندگان این رسانه ها می دانند که اغلب مطالب و خبرهای مندرج در رسانه های رسمی آموزش و پرورش کاملا تبلیغاتی و مصلحتی است. حتی برخی عناصر روابط عمومی می کوشند در گردش آزاد اطلاعات در رسانه های غیردولتی هم اخلال کنند.  فرقی نمی کند که فرهادی اصولگرا یا جدایی اصلاح طلب و یا یک تکنوکرات رییس مرکز اطلاع رسانی باشند یا اصلا روابط عمومی رییس نداشته باشد !

کارکرد و نقش روابط عمومی و رسانه های آن تغییری نمی کند و همچنان ابزار تبلیغات هستند. روابط عمومی وظیفه اش ، عملا تبلیغ و ترویج وزیر و مدیران است و به قول معروف : "هرچه آن خسرو کند ، شیرین بُوَد."  

 روابط عمومی آموزش و پرورش در سراسر کشور حدود یک هزار پرسنل دارد. ماهانه حدود 4  میلیارد تومان فقط  هزینه حقوق پرسنل روابط عمومی است.

طبق تعاریف رسمی،  روابط عمومی باید پل ارتباطی بین مسئولان و معلمان و اولیا و دانش آموزان باشد. مفهوم پل ، ارتباط دو طرفه و یا چند جانبه را تداعی می کند ، اما ظاهرا این پل در آموزش و پرورش  یک طرفه است . همواره سیلی از اخبار و اطلاعات رسمی از سوی روابط عمومی به طرف خوانندگان جاری است. تقریبا همه اخبار و گزارش ها و مقالات و مصاحبه ها چهره وزیر و مدیران را بزک می کند.  

حتی با دیدگاه عمل گرایانه ، عدم وجود روابط عمومی با این کیفیت، بهتر از وجود آن است.

اگر قرار است روابط عمومی به وظایف ذاتی خود عمل نکند، بهتر است که برای صرفه جویی در هزینه ها منحل شود و یا یک راه حل میانه این است که آموزش و پرورش به جای این دستگاه عریض و طویل با یک هزار پرسنل ، خدمات تبلیغاتی را در قالب خرید خدمات تبلیغاتی از بخش خصوصی خریداری کند. وقتی خرید خدمات در حوزه آموزش مجزاست چرا در حوزه تبلیغات از این قانون استفاده نکنیم؟  

یک تیم پیمانکاری متشکل از 10 خبرنگار حرفه ای ، با هزینه ماهانه حداکثر 50 میلیون تومان می توانند کار تبلیغات روبط عمومی با یک هزار پرسنل را بهتر از حالا انجام دهند.

سایت های اطلاع رسانی وزارتخانه ،معاونت ها ،  ادارات کل و نشریه نگاه  با معیارهای رسانه ای،  وضعیتی فاجعه بار دارند .  اغلب افراد صرفا برای فیش حقوقی و اطلاع از بخشنامه ها به سایت ها مراجعه می کنند.

دستگاه تبلیغاتی وزارتخانه در رویارویی با برخی سایت های شخصی با حداقل امکانات قافیه را باخته اند !

مدیر روابط عمومی آموزش و پرورش از دخالت افراد غیر مسئول در کار روابط عمومی گله مند بود. ظاهرا دخالت های شیرمحمدی به شکل غیر مستقیم ادامه دارد. جدایی قبلا گفته است که توقعات شخص وزیر ، دفتر وزیز ، معاونان وزیر و مدیرکل ها از روابط عمومی نادرست است. علاوه بر این دفتر و شخص وزیر، رییس روابط عمومی را دور زده و با برخی از افراد زیر مجموعه روابط عمومی ارتباط زیرآبی برقرار کرده اند و....

به نظر می رسد مجموعه این عوامل کاسه صبر آقای جدایی را لبریز کرد و او را به استعفا واداشت.

بازگشت به کار جدایی و یا انتصاب مدیر جدید چیزی را عوض نمی کند. روابط عمومی با حضور و بدون حضور جدایی ، نقش یک بوق تبلیغاتی را بازی می کند .موقعیت مدیران اصلاح طلب در آموزش و پرورش موقعیتی تراژیک است. آقای جدایی ، انسانی خوشفکر و طرفدار گردش آزاد اطلاعات است اما در موقعیت مدیر مرکز اطلاع رسانی و روابط عمومی باید بلندگوی تبلیغاتی دستگاه باشد.

هر چند او رسما زیر بار این نقش نمی رود ، اما رسانه های روابط عمومی و مجموعه تحت مدیریت او نقش بوق تبلیغاتی را بازی می کنند. رفتار مدیریتی جدایی در جایگاه مدیریت روابط عمومی از سوی مدیران ارشد و نیز  احتمالا از سوی افکار عمومی پذیرفتنی نیست.آقای جدایی با حلقه پیرامونی و معتمد وزیر و به خصوص آقایان فاضل و بطحایی و کفاش  مشکل دارد. وقتی روابط عمومی نمی تواند به وظایف ذاتی خود عمل کند یا نمی گذارند حضور جدایی واقعا چه توجیهی دارد؟

حضور جدایی در روابط عمومی ویترینی است که آقای فانی، تعادل سیاسی در انتخاب مدیران را توجیه کند.

فانی با ابقای جدایی، این پیام را به نمایندگان مجلس جدید و طرفداران اصلاحات می فرستد که نماینده ای از تفکر اصلاح طلبی هم در مدیریت وزارتخانه حضور دارد.

به نظرمن اگر ملاحظات سیاسی نبود  آقای فانی با استعفای جدایی موافقت و فرد مطیعی مانند معاون رسانه ای را به جای او منصوب می کرد. مدیران در بافت ناسالم زیردستان مطیع و ناتوان را بر افراد کاردان ترجیح می دهند. 


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

پنج شنبه, 05 خرداد 1395 20:52 خوانده شده: 2733 دفعه

در همین زمینه بخوانید: