چاپ کردن این صفحه

شیرزاد عبداللهی / همکار گروه صدای معلم

کانون صنفی معلمان ( تهران ) در اقدامی شجاعانه ،تجاوز معلم زنجانی به ندا دانش آموز 9 ساله را محکوم کرد‎!

 بیانیه ، اصلی ترین دغدغه‌ی کانون را "مسائل آموزشی و صنفی"  می داند/ فعالان صنفی تا کنون آزار جنسی و تنبیه بدنی دانش آموزان را با تئوری جبر شرایط محیط توجیه می کردند/  نوعی از تفکر صنفی، تعصب و افراط گرایی را در بین معلمان ترویج می کند/ تفکر صنفی عملگرا ، معلم را عصبانی و برانگیخته و آماده تعرض به این و آن  تعریف می کند/ کشاندن گروه هایی از معلمان عصبانی  به خیابان و لاف و گزاف سیاسی در بیانیه ها ، هزینه فعالیت صنفی را تا حد غیرقابل تحمل بالا می برد/  تشکل های صنفی درباره  تجاوز ناظم یک دبستان به 6 دانش آموز 8 تا 11 ساله ، بیانیه صادر نکردند/ برخی فعالان  اراده مختار و آگاه معلم در تشخیص خوب و بد را زیر آوار جبر محیط و شرایط مادی دفن می کنند/ تشکل های صنفی در سال 94 به غلط بودن اعتصاب و تعطیل کلاس ها پی بردند/ پاسخ کانون به منتقدانی که در باره القائات شاهد علوی و ربط دادن اعدام فرزاد کمانگر به فعالیت صنفی هشدار دادند، توهین و ناسزا بود/ کانون های صنفی باید از گروه های مبارز و قهرمان پرور و درگیر با دستگاه های امنیتی و انتظامی، تبدیل به تشکل های "آموزشی – صنفی" شوند/ کانون ها برای اعتمادسازی و بازگشت به مسیر قانونی تاکتیک تجمع غیر قانونی در خیابان ها را کنار بگذارند/ در حال حاضر شعارهای کانون بر اساس روحیات و تمایلات عقب مانده ترین و بیسوادترین بخش معلمان تنظیم می شود/ برخی فعالان ، تشکل های رقیب معلمی و یا منتقدان را به عنوان "دشمن" طبقه بندی می کنند...

آسیب شناسی تشکل های معلمان و چرخش در تفکرات و مواضع کانون صنفی معلمان

کانون صنفی معلمان تهران در بیانیه ای با اشاره به تجاوز جنسی معلم یک دبستان روستایی  به "ندا"دانش آموز 9 ساله زنجانی گفته  است : " همه کودکان حق دارند مصون از تعرض و تجاوز دیگران زندگی کنند و آموزش ببینند و ما از این حق دفاع می کنیم."

در بیانیه آمده است : "متاسفانه آزار جنسی کودکان در مدرسه پیش از این هم رخ داده ولی هرگز با آن به صورت ریشه ای برخورد نشده است. "

انتشار این بیانیه یک اقدام بی سابقه است، زیرا اولین بار است که کانون و تشکل های متحد آن، بیانیه ای رسمی در محکومیت تنبیه بدنی و آزار جنسی دانش آموزان توسط معلمان منتشر می کنند. 

اغلب فعالان صنفی انتشار این گونه اخبار را توطئه ای علیه معلمان می دانند و به جای محکوم کردن همکاران متجاوز و قانون شکن به خبرنگاران و رسانه ها اعتراض می کنند.

برخی فعالان انتشار این گونه اخبار را مغایر با همبستگی صنفی معلمان می دانند و می گویند هیچ کس از تنبیه بدنی و تجاوز جنسی حمایت نمی کند و این گونه اعمال محکوم است . اما ...

اما چه ؟...

آنچه بعد از قید اما می آید ، محکومیت در جمله اول را کم رنگ می کند و محکوم کننده تمایلات خود را لو می دهد و در نقش مدافع آزار کودکان ظاهر می شود.  

- چرا رسانه ها فقط اخبار تخلفات معلمان را منتشر می کنند؟

- چرا رسانه ها اخبار فداکاری معلمان را پوشش نمی دهند؟

- آیا کتک زدن دانش آموز بدتر است یا اختلاس های چند هزار میلیاردی ؟

- آیا تجاوز جنسی فقط در مدارس اتفاق می افتد؟

- با این حقوق و مزایای ناچیز چه انتظاراتی از معلمان دارید؟

- حکومت و دولت و رسانه ها و ... دست به دست هم داده اند تا معلم را بکوبند.

- می خواهند چهره معلم را در جامعه تخریب کنند.

اینها نمونه هایی از شبهات رایج صنفی است.  

برخی از شبهات ناشی از ذهنیت توهم توطئه است و بخشی ناشی از بی اطلاعی از کار رسانه و مفهوم خبر است. برخی از شبهات هم مانند ارتباط تنبه بدنی با اختلاس و حقوق کارکنان بانک بی ربط است.

نوعی از تفکر صنفی ، تعصب و افراط گرایی را در بین معلمان ترویج می کند.

نمونه هایی از کلیشه های رایج چنین است:

- همه از دولت تا رسانه و منتقد و روشنفکر علیه معلمان متحد شده اند.

- اوضاع معیشت معلمان از همه اقشار بدتر است.

- معلمان گرسنه اند.

-  چرا کارمند بانک و مهندس نفت و مخابرات و پزشک و... حقوق بیشتری می گیرند.

- حقوق معلم به اندازه ای هزینه رفت و آمد او به مدرسه است و در واقع در مدرسه بیگاری می کند.

معلوم است که در چنین فضای ذهنی صحبت از تخلف یک معلم توطئه محسوب می شود.

گاهی کامنتی در یک سایت در باره تعطیلات معلمان و یا کاریکاتوری در یک روزنامه ، تبدیل به جنجال می شود.

نوعی از تفکر صنفی عمل گرا ، معلم را موجودی عصبانی و برانگیخته و آماده تعرض به این و آن  تعریف می کند. 

در مورد تخلفات  معلمان مانند آزار جنسی کودکان و تنبیه بدنی دانش آموزان هم موضع اغلب فعالان صنفی مبهم و محکوم کردن این اعمال با قید و شرط و تبصره همراه است. 

برخی فعالان صنفی ،خشونت و حتی اذیت و آزار جنسی دانش آموزان را  با بر شمردن مشکلاتی مانند تراکم دانش آموز در کلاس های درس ، نوع تربیت دانش آموزان در خانواده ، کمی حقوق و مشکلات معیشتی معلمان توجیه و معلم خطاکار را تبرئه می کنند.

تصویر برخی فعالان و تشکل ها از معلم، موجودی منفعل و اسیر جبر شرایط پیرامونی به خصوص جبر اقتصادی است.

در بخشی از بیانیه  کانون با صراحت بر مسئولیت فردی و اجتماعی شخص معلم تاکید شده است : " به باور ما وجود ده‌ها دلیل دیگر هم به هیچ معلمی اجازه نمی‌دهد که مسئولیت فردی و اجتماعی خود را نادیده بگیرد و دست به اقدام خشونت آمیز در هر سطح ، به خصوص با کودکان بزند."

این موضع ، یعنی فاصله گرفتن از نظریه ای که اراده انسان را در جبر محیط منحل می کند ، قابل تقدیر است.

بیانیه تلویحا به کوتاهی کانون در طرح این گونه مسایل اعتراف کرده،  اما طبق معمول تقصیر را به گردن فرادستان انداخته است.

گویا فرادستان در یک توطئه حساب شده ، کانون را درگیر مسایل ابتدایی مانند دستمزد و حقوق و... کرده اند. در اینجا باز هم نگاه جبرگرایانه مادی خود را نشان می دهد.

تفکر جبر گرایانه از این نظر که اراده و اختیار و آگاهی  انسان را نادیده می گیردو فرد را تابع شرایط محیط و موقعیت اقتصادی می داند ، توهین به شخصیت مختار انسان است. 

کانون در گذشته حتی در مواردی مانند تجاوز ناظم یک دبستان به 6 دانش آموز 8 تا 11 ساله ، که انعکاس وسیعی در افکار عمومی یافت ، بیانیه صادر نکرد.

فعالان مطبوعاتی کانون که قبلا درباره تنبیه بدنی و تجاوز جنسی ناظم به 6 کودک دبستانی نوشتند ،ریسمان  فاجعه  را به آسمان  حقوق و مزایا و تراکم دانش آموز در کلاس (جبر محیط)  بافتند تا اراده مختار و آگاه معلم در تشخیص خوب و بد را زیر آوار جبر محیط و شرایط مادی دفن کنند.

اما بیانیه اخیر کانون تا حدودی از تفکر جبرگرا فاصله گرفته است.

بیانیه اصلی ترین دغدغه‌ی کانون را "مسائل آموزشی و صنفی"  می داند.

این نقطه شروع خوبی است، زیرا  اولویت دادن به مسایل آموزشی، لوازمی دارد که بدون توجه به آنها ، این دغدغه در حد شعار باقی می ماند.

انتظار این است که فعالان به لوازم شعار جدید خود توجه کنند.  

لوازم تقدم نگاه آموزشی بر صنفی ، تاکید بر مسئولیت های حرفه ای معلم در مدرسه و کنارگذاشتن تحلیل های مبتنی بر تضادبین  معلم( کارگر ) با مدیران (کارفرما) و صرف نظر کردن از واژه های مزدبگیر و فرودست برای توصیف معلم است.

 

برخلاف دیگر بیانیه های کانون:

 - در این بیانیه  مسئولان دولتی و وزیر تهدید نشده اند.

- به طبقات و اقشار دیگر جامعه حمله نشده است.

- نویسنده بیانیه وعده زلزله و خیزش و طوفان و جنبش  نمی دهد.

- بر پیشانی بیانیه اثری از اشعار انقلابی شاملو و سایه دیده نمی شود.

- شعارهای مارک دار ایدئولوژیک مانند کالایی شدن آموزش در آن دیده نمی شود.

- متن تحریک آمیز و در جهت مایوس کردن معلمان و دعوت به کم کاری نیست.

شاید جدی گرفتن این نشانه ها خوش بینانه باشد، اما به هرحال،  هیات مدیره کانون را باید در بازگشت به مسیر درست و تحلیل مسایل صنفی در چارچوب آموزش و پرورش تشویق کرد.

کانون هر چند به کندی، در طول سال های گذشته و البته با پرداخت هزینه ، چیزهایی را آموخته است.

 

چند نمونه تجدید نظر کانون :

-  پاسخ کانون به منتقدانی که به فراخوان های پی در پی اعتصاب توسط کانون در سال های 86و 87 اعتراض می کردند و می گفتند که کانون ها نباید دانش آموزان را وارد دعوای صنفی خود با دولت کنند،  توهین و تهمت و پرخاشگری بود.

-  پاسخ کانون به منتقدانی که می گفتند فرزاد کمانگر را به موضوعات صنفی سنجاق نکنید، پرخاشگری بود.

- پاسخ کانون به افرادی که در مورد القائات افراد نفوذی مانند شاهد علوی هشدار می دادند توهین و ناسزا بود.

خوشبختانه همان افراد که سال 86 و 87 بارها فراخوان اعتصاب و تعطیلی کلاس دادند ، در سال 94 به غلط بودن اعتصاب و تعطیل کلاس ها پی بردند و تاکتیک تعطیل کلاس را از برنامه خود حذف کردند.

کنار گذاشتن تاکتیک اعتصاب و تعطیل کلاس این یک گام مهم و منطقی بود.

تصور می کنم حداقل برخی تشکل های صنفی در مورد ورود به مسایل قومی و تجزیه طلبانه هم هوشیار شده اند.

اما این اقدامات ناتمام است. ضعف کانون ها فاصله گرفتن از مدرسه ، تعقیب سیاست های ماجراجویانه و عدم تمکین به قانون است. 

حوادت نیمه اول سال 94 نشان داد که ماجراجویی و درگیری خیابانی و لاف و گزاف های زبانی و تهدید به طوفان و زلزله در بیانیه ها ، مشکلات را پیچیده تر می کند و هزینه فعالیت صنفی را تا حد غیرقابل تحمل بالا می برد.

 

کانون برای اعتمادسازی و بازگشت به مسیر قانونی باید صراحتا اعلام کند که :

-  کانون تاکتیک تجمع غیر قانونی در خیابانها را کنار می گذارد و خود را متعهد به حرکت در چارچوب قوانین عادی کشور می داند.

-  کانون برخورد ایدئولوژیک برمبنای تئوری تضاد را کنار می گذارد. 

- کانون در رفتار از گروه مبارز و و آوانگارد و قهرمان پرور و درگیر با دستگاه های امنیتی و انتظامی تبدیل به تشکل "آموزشی – صنفی" می شود.

- کانون به جای وحدت با سندیکای نقاشان ساختمان کرج و یا رانندگان اتوبوس و  اتحادیه کارگران بیکار و... با گروه های معلمی ومسئولان آموزش و پرورش تفاهم می کند.

-  کانون به جای تلاش برای بزرگ و عمیق کردن شکاف های آموزش و پرورش ،  در جهت ترمیم  این شکاف ها می کوشد.

 

کدام شکاف ها ؟   

- شکاف مدیران – معلمان که الان تحت عنوان تضاد فرادستان و فرودستان دامن زده می شود.

-  شکاف دانش آموز – معلم ، که از زمان قتل مرحوم خشخاشی مورد توجه فعالان کانون است.

-  شکاف اولیا – معلم ، که به نحو خطرناکی در حال گسترش است.

-  شکاف معلم – دولت و دامن زدن به این تفکر عقب مانده که همه چیز تقصیر دولت است و دولت باید همه مشکلات را حل کند . این نگاه با افزایش قدرت و مسئولیت مردم و جامعه مدنی در تضاد است.

- شکاف معلم – معلم ، درحال حاضر برخی فعالان کانون ، تشکل های رقیب معلمی و یا منتقدان را به عنوان دشمن اصلی طبقه بندی کرده اند.

 

فعالان کانون باید به این نتیجه برسند :

- تزریق خصومت و نابردباری در صفوف معلمان هیچ قرابتی با کار "آموزشی-صنفی" ندارد.

- درگیری با نهادهای امنیتی چه واجد ارزش های قهرمانی باشد یا نباشد،  ارزش صنفی نیست.

- زندان کشیدن ارزش صنفی نیست.

- ایجاد چالش و مخالف خوانی دایمی با وزیر و دولت و  طرح شعارهای غیر اجرایی،  با کار صنفی مغایر است.

- قوت یک تشکل صنفی به توان کارشناسی و ارائه راه حل عملی و اعتماد سازی است نه ژست های اپوزیسیونی.  

- کار صنفی که فقط کلی گویی در مورد فقر و بدبختی معلمان نیست.

- برخی کنش ها و سخنان ارزش سیاسی دارند، اما فضای صنفی ظرفیت حمل این ارزشها را ندارد.

معلمان لایه های مختلفی دارند ، در حال حاضر شعارهای کانون بر اساس روحیات و تمایلات عقب مانده ترین و بیسوادترین بخش معلمان تنظیم می شود:

 

کدام بخش ؟

- معلمانی که اعتقادی به حرفه ای و تخصصی شدن شغل معلمی ندارند.

- معلمانی که مخالف تناسب بین کیفیت و کمیت کار و میزان حقوق دریافتی هستند.

- معلمانی که با نظارت ، ارزشیابی  و رتبه بندی واقعی معلمان مخالفند.

- معلمانی که خود را محور و مرکز آموزش و پرورش می دانند و ضد دانش آموز و اولیا هستند.

- معلمانی که درکی بسیار مادی از شغل معلمی دارند و فقط فیش حقوقی برایشان مهم است.

- معلمانی که حقوق معلمی را اندازه هزینه رفت و آمد می دانند و در کلاس کار نمی کنند.

- معلمانی که حل همه مشکلات را از دولت می خواهند.

- معلمانی که به دلایل سیاسی و عقیدتی با دولت و حکومت مشکل دارند.

- معلمانی که دنبال بازار آشفته هستند تا از زیر کار در بروند و تنبلی و ناکارآمدی خود را توجیه کنند. 

بلندگوی این بخش از معلمان شدن ، ممکن است به کانون کمک کند که برای دولت چالش ایجاد کند ، اما کانون را بیش از پیش از فضای مدرسه ومسایل مدرسه دور می کند.

برای برخی از گروه های کارگری مانند سندیکای نقاشان ساختمان یا اتحادیه کارگران بیکار و... نام های دهن پرکن دارند اما در عمل از تعدادی افراد غیر کارگر و ایدئولوژیک تشکیل شده اند و پیوندی با بدنه کارگری ندارند. کانون باید با فاصله گرفتن از این گروه های درگیر ، اولویت را به مسایل آموزش و پرورشی و پیوند با بدنه معلمان در مدرسه بدهد.


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

پنج شنبه, 29 ارديبهشت 1395 14:46 خوانده شده: 3109 دفعه

در همین زمینه بخوانید: