چاپ کردن این صفحه

شیرزاد عبداللهی / همکار گروه صدای معلم

اتحاد برخی تشکل های صنفی و گروه های کارگری دلایل سیاسی – ایدئولوژیک دارد/معلم مزدبگیر و فرودست نیست/معلم ، معلم است . اتحاد صنفی با کارگر آدرس اشتباه است

جعفر عظیم زاده و اسماعیل عبدی اول ماه می اعتصاب غذا می کنند/ بسیج مزدبگیران برای مبارزه با فرادستان و کاربه دستان / هژمونی جریان چپ در کانون تهران فاجعه است / جریان چپ مسایل صنفی معلمان را در کادر تضاد کار و سرمایه تحلیل می کند/ راهی که بخشی از فعالان صنفی کانون ها طی می کنند ماجراجویانه و سیاسی  است و ربطی به مسایل صنفی معلمان ندارد/ با برکناری اکبر باغانی چپ ها کانون صنفی معلمان تهران را تصاحب کردند /در این تحرکات از مطالبات صنفی معلمان به عنوان ابزار و وسیله ای برای گرم کردن مبارزه طبقاتی علیه فرادستان استفاده می شود/ عبدی کانون را به سمت اتحاد با گروه های غیرقانونی کارگری برد/ چپ جدید در ایران تضاد اصلی را با دولت سرمایه داری نئولیبرال روحانی می داند/ انجمن صنفی مریوان متحد تحت نفوذ اتحادیه مارکسیستی کارگران نانوا  است

آسیب شناسی کانون های صنفی معلمان و اعتصاب غذای فعالان صنفی اسماعیل عبدی و جعفر عظیم زاده   "معلم و خباز و راننده تاکسی و کارگر ساختمانی و کارگر فنی همه از خانواده ی مزد بگیران هستند و تنها تفاوت صرفا در کارفرما هست که گاهی دولتی و گاهی شخصی هستند."

  این کامنت نمونه ای کوچک  از تفکر جریان چپ داخل کانون های صنفی است.

جریان چپ در دوسال گذشته هژمونی خود را بر« کانون صنفی معلمان تهران » و برخی کانون های دیگر از جمله انجمن صنفی مریوان اعمال کرده است.

این جریان قشر معلم را مزد بگیر و به عنوان یکی از زیر مجموعه های طبقه کارگر معرفی کند.

ممکن است معلمی که این مطلب را می خواند از سر تواضع بگوید : " چه ایرادی دارد که معلم ، خواستار بهبود وضع معیشتی کارگران ساختمانی و کارگران خیاز و رانندگان تاکسی بشود؟ "

از زاویه انسانی ایرادی ندارد که ما عدالت را برای همه ابناء بشر بخواهیم. اما وقتی تحلیل های پشت این موضع گیری ها را می خوانیم داستان صورت متفاوتی پیدا می کند.

ازطرفی ، فعالیت صنفی اگر جنبه عمومی پیدا کند دیگر ماهیت صنفی ندارد.

فعالیت صنفی کانون معلمان طبق اساسنامه قرار بوده که فقط در محدوده تلاش برای بهبود شرایط کار و زندگی "معلمان" باشد . قرار نبوده که معلمان با تاسیس تشکل های صنفی مشکلات ملت ایران یا زحمتکشان یا بشریت را حل کنند و یا در کشور و جهان طرحی نو دراندازند !

جریان چپ درون تشکل های صنفی، صورت مساله را عوض کرده و  مسایل صنفی معلمان را در چارچوب تضاد بین کار و سرمایه تحلیل می کند . یک سر این تضاد ،مزدبگیران (معلمان و پرستاران و کارگران ) و سر دیگر آن طبقه سرمایه دار و دولت حامی سرمایه داری است.

از دید جریان های مختلف چپ، طبقه کارگر طبقه پیشرو تاریخ، در مبارزه با سرمایه داری است. مبارزه با سرمایه داری وقتی به نتیجه می رسد که رهبری آن با طبقه کارگر (پرولتاریا)باشد .

مزدبگیران مخصوصا معلمان که به دلیل دور بودن از کار یدی خصلت خرده بورژوایی دارند، می توانند زیر پرچم طبقه کارگر علیه سرمایه داری مبارزه کنند.

این تفکر وجوه فرهنگی شخصیت و کار معلم را در معیشت و مزد او منحل می کند و معلم را تنها یک مزدبگیر می شناسد که باید به سرکردگی طبقه کارگر صنعتی و در اتحاد با دیگر زحمت کشان علیه دولت سرمایه داری بی امان مبارزه کند.

هر چند در تئوری های کلاسیک مارکسیستی ، مبارزه مزدبگیران علیه سرمایه داری نهایتا به خشونت و انقلاب منتهی می شود اما چپ های جدید ، این مرحله از مبارزه ضد سرمایه داری را مسالمت آمیز و بدون خشونت می دانند.

بر اساس تئوری تضاد، مبارزه بین زحمتکشان و دولت سرمایه داری نهایتا به نابودی دولت سرمایه داری منجر می شود.به همین دلیل شعارها و مطالبات باید به گونه ای مطرح شوند که از توان دولت خارج باشد.

بر اساس تئوری تضاد ، هر امتیازی که دولت می دهد باید تبدیل به سکویی برای طرح مطالبات رادیکال تر شود و این امر تبلیغ شود  که دولت از سر ضعف و ناچاری امتیاز می دهد و برای گرفتن امتیاز بیشتر باید فشار را بر دولت بیشتر کرد.

در دوسال گذشته برخی فعالان رسانه ای، ادبیات جدید صنفی سازگار با تئوری تضاد ابداع کرده اند. آنها مدیران آموزش و پرورش را " فرادستان " و "کاربه دستان" می نامند .

در این تحلیل ،مدیران "کارفرما"  و معلمان بخشی از "طبقه کارگر" معرفی می شوند . به اعتقاد این گروه از فعالان ، چالش های صنفی صرفا بخش کوچکی از مبارزه "فرادستان" با فرودستان (زحمتکشان) و وسیله ای برای پیشبرد مبازه طبقاتی است.

فعالان این گروه ها هر چند در برخی سایت ها از مسایل صنفی معلمان تحلیل های ایدئولوژیک و  طبقاتی ارائه می دهند، اما در روزنامه های اصلاح طلب و بیانیه های عمومی از کدهای مردم پسند استفاده می کنند.

آنها از مفهوم مارکسیستی « کالایی شدن آموزش »  به کرات استفاده می کنند و دولت را متهم به فروش مدارس دولتی و « خصوصی سازی » می کنند.

چپ ها روی گسترش و تعمیق انواع شکاف های اجتماعی مانند شکاف مدرسه – اداره ، شکاف معلم – مدیر ، شکاف دانش آموز – معلم ، شکاف معلمان – اولیا و نهایتا شکاف ملت – دولت کار می کنند.

داستان نفوذ چپ ها در کانون صنفی معلمان با برکناری باغانی از دبیرکلی و انتصاب اسماعیل عبدی به عنوان دبیرکل کانون صنفی معلمان تهران در سال 92 رسمیت یافت. اولین اقدام اسماعیل عبدی اتحاد با برخی گروه های حاشیه ای کارگری با گرایش مارکسیستی بود.

« محمود بهشتی لنگرودی » شخصیتی واقع بین دارد. او تا اسفند 93 هرجند با انتصاب اسماعیل عبدی ، فضا را در اختیار جریان چپ گذاشت  اما در اسفند93 ، شاید با تحلیل غلط از شرایط سیاسی سال انتخابات ، با چپ ها همصدا شد.

بهشتی به جای ایفای نقش سنتی خود به عنوان وزنه تعادل ، در فعالیت های ماجراجویانه 6 ماه اول سال نقش موثری داشت.

راه اندازی « سایت حقوق کارگر و معلم » یکی از جلوه های اتحاد کانون با جریان های کارگری متمایل به مارکسیسم بود. در شناسنامه رسمی،   از این سایت به عنوان "پوشش دهندۀ مسائل روز معلمان و کارگران ایران و جهان و با هدف پیگیری مشکلات و دغدغه های دستمزدبگیران، آموزش های سندیکایی و...." یاد شده است.  

اعضای شورای سردبیری این سایت عبارتند از : "نسرین هزاره مقدم (روزنامه نگار و فعال کارگری چپ ) اسماعیل عبدی (دبیرکل کانون )  و رضا مسلمی ( عضو یکی از کانون ها )."

با شروع دبیرکلی اسماعیل عبدی که از فعالان معلمی اسلامشهر بود،  کانون به سمت اتحاد و هماهنگی با سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه  و اتحادیه آزاد کارگران ایران و سندیکای نقاشان ساختمان و سندیکای فلزکاران و... که اکثرا غیرقانونی هستند، متمایل شد.

« جعفر عظیم‌زاده » رییس هیأت مدیره اتحادیه آزاد کارگران است .

اتحادیه آزاد کارگران،  تا سال  ۱۳۸۷، " اتحادیه سراسری کارگران اخراجی و بی‌کار" نام داشت. اتحادیه سراسری کارگران اخراجی و بی‌کار در دومین جلسه مجمع عمومی خود در ۳۰ فروردین۱۳۸۷ در سنندج، به اتحادیه آزاد کارگران ایران تغییر نام داد.

این گروه های کارگری که تبارشان به گروه های مارکسیستی مانند سازمان پیکار و رزمندگان طبقه کارگر و حزب توده می رسد ، طبق  تحلیل طبقاتی بر اساس تضاد کار و سرمایه ، دولت روحانی را دولت نئولیبرال می نامند و معتقدند که برنامه این دولت، ادغام اقتصاد ایران در نظام بین المللی امپریالیستی است.

چپ جدید در ایران تضاد اصلی را با دولت سرمایه داری روحانی می داند و مهم ترین برنامه آن به شکست کشاندن برنامه های این دولت است. زیرا به اعتقاد آنها برنامه های این دولت باعث رشد مناسبات سرمایه داری و سلطه امپریالیسم بر ایران می شود.

جعفر عظیم زاده و اسماعیل عبدی که هر دو محکوم به شش سال زندان شده اند و هردو  در بند 8 زندان اوین زندانی هستنند.

آنها  اخیرا اعلامیه مشترکی منتشر کرده و در آن نوشته اند : "در گرامیداشت اول ماه می ‌ روز جهانی کارگر و اعلام همبستگی با کارگران جهان و در اعتراض به امنیتی کردن فعالیت های صنفی و تجمعات و اعتصابات کارگران و معلمان، دستمزدهای زیر خط فقر، ممنوعیت برگزاری مستقلانه و آزادانه روز جهانی کارگر و روز جهانی معلم و...دست به اعتصاب غذا می زنند."

این بیانیه وجهی نمادین دارد . پیام این بیانیه تاکید بر اتحاد فکری و عملی بین فعالان صنف معلم و فعالان گروه های کارگری است.   

به نظر می رسد هدف ایجاد موجی از اعتراضات صنفی و تجمعات خیابانی و اعتصاب مشابه سال 94 در آستانه روز معلم و روز کارگر است.

 کانون صنفی معلمان اسلامشهر از بیانیه مشترک عبدی و عظیم زاده حمایت کرد و نوشت : " در راستای اهداف خود، حمایت قاطع خود را از بیانیه‌ی مشترک اسماعیل عبدی، دبیرکل کانون صنفی معلمان ایران و جعفر عظیم‌زاده رییس هیأت مدیره اتحادیه آزاد کارگران ایران، اعلام نموده و ضمن اینکه خواسته‌ی آن‌ها را خواسته‌ی خود می‌داند."

کانون صنفی فرهنگیان گیلان هم با صدور اطلاعیه ای از خواسته های این دو زندانی و بیانیه آنها حمایت کرد. به ننظر می رسد تا قبل از روز معلم تعداد بیشتری از کانون های صنفی از این بیانیه حمایت کنند.

در مقابل برخی از فعالان صنفی کانون ها به این بیانیه اعتراض کرده اند. یک فعال صنفی عضو کانون یکی از استان ها نوشت:  "اگر کسانی مبانی یک مکتب را باور دارند باید پرچم همان مکتب را بر فراز درگاه شخصیت و کلامشان به اهتزاز درآورند که اگر جزاین باشد، تلبیس است و ریا."

این فعال صنفی در ادامه افزود : " صنف معلم با صنف کارگر، کشاورز، بزاز، نقاش، پزشک و مهندس، سخنیت ماهوی ندارد. نمی توان آنها را یکی دانست حتی با مشترکاتی که ممکن داشته باشند. چون دامنه ی افتراق شان وسیع تر است. اگر یکی بودند، واژه و اصطلاح «صنف» و تشکل صنفی، معنا و مفهومی نداشت."

با نزدیک شدن به 11 اردیبهشت روز کارگر جریان چپ داخل کانون ها تلاش می کند از یک سو بر وحدت مزدبگیران در مقابل سرمایه داران و استکبار جهانی تاکید کند و از سوی دیگر در زیر لوای فعالیت های خودجوش تعدادی از معلمان را به خیابان بکشاند.

تجمعات خودجوش در شهرهای بزرگ ابتدا زیر عنوان تجمع بازنشستگان سازماندهی می شود و احتمالا در بعضی شهرها مانند مریوان و بوکان و سقز تجمع خودجوش و مسالمت آمیز مقابل ادارات آموزش و پرورش برگزار می شود.

سال 94 انجمن صنفی مریوان هم در برگزاری تجمعات خودجوش خیابانی و هم در محکومیت امپریالیسم جهانی و هم در وحدت با طبقه کارگر کردستان پیشتاز و نمونه بود.

انجمن معلمان مریوان قطعنامه مشترکی با اتحادیه کارگران و خبازان کردستان به مناسبت روز جهانی کارگر صادر کرد و نوشت : "... بحران ساختاری سرمایه داری از بخش مالی و سیستم بانکی آمریکا بیرون زده و تمام جهان را فراگرفته است. سیاست های نئولیبرالی بانک جهانی و صندوق بین المللی پول برای برون رفت دولت های سرمایه داری از بحران عملا به بن بست رسیده است."

انجمن معلمان مریوان  و اتحادیه نانوایان کردستان همصدا نوشتند:  "لاجرم سرمایه داری در هراس از انفجار اجتماعی با فروپاشی بازار، نفیر جنگ و فاشیسم را در سراسر جهان علی الخصوص منطقه خاورمیانه به صدا درآورده و استعمار نو را بازآفرینی کرده است."

به نظر می رسد راهی که بخشی از فعالان صنفی کانون ها طی می کنند ماجراجویانه و سیاسی  است و ربطی به مسایل صنفی معلمان ندارد.

در این تحرکات از مطالبات صنفی معلمان به عنوان ابزار و وسیله ای برای گرم کردن مبارزه طبقاتی علیه فرادستان استفاده می شود.

در کادری بزرگ تر فعالان رادیکال ضد امپریالیست و عاشق کارگر و شیفته زحمتکشان، نا خواسته در زمین جبهه پایداری و متحدان آنها بازی می کنند . افراطی های راست می کوشند با ریختن آوار مطالبات اقتصادی بر سر دولت  اجرای برجام را متوقف و دولت روحانی را زمین بزنند و رادیکال های چپ بخشی از نیروی کمکی این جریان هستند.

تصور چپ های درون کانون صنفی معلمان، از معلمان تصوری غیر واقعی و برساخته اذهان ایدئولوژیک آنهاست. معلم در حوزه آموزشی و صنفی، مبارز ضد امپریالیست و یا ضد سرمایه داری که زیر بیرق کارگر وارد میدان های پرخطر شود نیست.

برعکس ؛  معلم انسانی محافظه کار و حسابگر و دور اندیش است که اگر صبح لکه ای ابر در آسمان ببیند با خودش چتر بر می دارد!

ضربه ای که نفوذی های چپ، به کانون های صنفی و فعالیت های صنفی معلمان زده اند مطابق همان الگوی تاریخی فعالیت چپها در تاریخ معاصر ایران  است.

آنها با تندروی و رادیکالیسم و طرح شعارهای حداکثری و کشاندن معلمان به خیابان ها و برگزاری تجمعات غیر قانونی ، فضای فعالیت صنفی را امنیتی کردند و در این راستا هم خود متحمل هزینه شدند و هم تصویری تند و افراطی و غیر منطقی و زیاده خواه از فعالیت صنفی معلمان به جامعه و مسئولان نمایش دادند. 


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

سه شنبه, 30 فروردين 1395 21:42 خوانده شده: 1943 دفعه

در همین زمینه بخوانید: