چاپ کردن این صفحه

فاطمه سادات اشرفی زاده/ عضو شورای نویسندگان صدای معلم

دست در دست هم دهیم به مِهر ... (دل نوشته ای برای سیل دزفول)

سیل در خوزستان و دزفول و امیدی دوباره برای ساختن  چهارشنبه شب 25 فروردین 95 در خاطرمان و  در تقویم این سرزمین برای همیشه ماندگار شد . آن  شب آسمان  بغض خویش را رها کرد و بارید اما نه از سرِ مهر . باد و توفان شهر و روستا را درنوردید . بغض آسمان ، رود دز را هم به خروش آورد . ترنم دل انگیز رود که برایمان ساز زندگی بود ، آن شب به آوای خشم مبدل شد . خروشی که با یک پیش بینی و با برنامه ریزی صحیح می توانست پیش نیاید . رود خروشید و ساحل را درنوردید .

سَکوها و سایبان های کنار ساحل  اسیر خشم توفان شدند . درختان سرسبزی که سایه پر مهر خود را  به رهگذران می بخشیدند ، زیر امواج خشمگین کمر خم کردند . سیلاب ها جاری شد و در حوالی رودها ، ستون های آجری بر خود لرزیدند . کشتزارها از اندوه به خود پیچیدند و خوشه های گندم بر سیلاب ها جاری  شدند .

آن کشاورز که رنج کاشت را به جان خریده بود و چشم به راه برداشت بود ، اکنون دسترنج خود را بر سیلاب ها به نظاره نشست . در آن شب تیره و روزهای  بعد خبرهای ناخوشایند از همه طرف می رسید  :

روستاهای زاویه ، پیروزی و عباس آباد در محاصره سیل قرار گرفتند . تفریحگاه ساحلی دز زیر آب رفت ، پل پنجم  در برابر سیلاب ها تاب نیاورد و شناور شد . از ایلام و آبدانان و روستاهای شوش  و پلدختر و معمولان نیز خبرهای تلخ یکی پس از دیگری رسید و اندوه ما  لحظه به لحظه سنگین تر می شد .

دزفول شهر  آجر ، شهر بوستان های ساحلی ، شهر کُنار و بابونه ، شهر شکوفه های نارنج و لیمو ، شهر گل های رُز  ، شهر هشت سال مقاومت ، شهر شور  و امید ، امروز غمگین نشسته است . کِشتی با شکوه این شهر تاریخی با  سیلی مهیب به گِل نشست . مردم این سرزمین در غم آن هموطن که زندگیش را بر آب دید ، در غم نابودی مزارع ، باغ ها و بوستان ها اندوهگین شدند .

مردم دیار  دز ، از تمام شرایطی که سیلاب ها را جاری ساخت شِکوه ها کردند و از بی تدبیری ها نالیدند ...

روز بعد در این شهر ، بارانی دیگر جاری شد اما نه از آسمان ، این بار چشم ها  باریدند  . برای هر آنچه که با خون دل ساخته بودیم و اکنون  بر سیلاب ها روانه شد ، اشک ها ریختیم . در اندوه از دست دادن همه نعمت ها و زیبایی های  شهرمان اشک ریختیم اما  ناامید نگشتیم .

در این شهر  هنوز همدلی ها نمرده است اینجا هنوز امید زنده است . مردم این دیار هم چون سال های دفاع  و مقاومت ، مردانه ایستاده اند تا ویرانی های سیل را  بسازند .

ایستاده اند تا با امید و مهر ، غم سیلاب  را از دل ها بزدایند .

در آرمان شهر ما ستون ها محکم تر از  قبل برافراشته خواهد شد  و باز هم  بوی شکوفه های نارنج  و عطر گل های رُز و  مریم در این شهر می پیچد . نغمه ی شاد رودها  باز هم در این دیار طنین انداز می شود و  ما بار دیگر  با بذر امید ، کشتزارها  را بارور می کنیم  . زمین های ما سبز خواهد شد و خوشه های گندم پربارتر از پیش برکت را  به خانه ها می آورد .

نغمه های عاشقانه باز هم در کوچه های شهر  ما  به گوش می رسد . پل ساسانی با  همان عظمت در تاریخ این سرزمین ، استوار می ماند و باز هم میزبان گردشگران خواهد بود تا هفده قرن استواری را به جهان نشان دهد .

بوستان های ساحلی شهرمان باز  هم  ما را  دور هم  جمع می کند . در این شهر  حماسه ای از همت و اراده برای سازندگی خلق خواهد شد . حماسه ای که قهرمانانش فرزندان این  دیارند .

خورشید امید بخش زندگی ، باز این سرزمین  را روشن خواهد کرد . مردم این شهر در برابر سختی ها ، ناامید نمی شوند و برای آباد کردن ، سرود همدلی سر می دهند  و نغمه « سر پل دزفیل »  باز هم در این شهر طنین انداز خواهد شد .

سیل در خوزستان و دزفول و امیدی دوباره برای ساختن

سیل در خوزستان و دزفول و امیدی دوباره برای ساختن

سیل در خوزستان و دزفول و امیدی دوباره برای ساختن

سیل در خوزستان و دزفول و امیدی دوباره برای ساختن

یکشنبه, 28 فروردين 1395 13:24 خوانده شده: 2805 دفعه

در همین زمینه بخوانید: