آقای حمیدرضا کفاش معاون پرورشی و فرهنگی وزیر آموزش و پرورش از اجتماع 12 هزار نفری و جشن تکلیف دختران 9 ساله (کلاس سوم ابتدایی) و یک مانور از دختران محجبه در مصلی بزرگ امام خمینی (ره) در 18 بهمن خبر داد. کفاش افزود : "این مراسم به همت اداره کل قرآن عترت و نماز وزارت آموزش و پرورش برگزار می شود." وی اضافه کرد: "در این مراسم شخصیت های بزرگی شرکت می کنند و یک مراسم فوق العاده است..."
آیا واقعا کار مدیریت پرورشی، برگزاری مانور در حضور بزرگان است؟
محمدرضا مسیب زاده، مدیرکل قرآن، عترت و اقامه نماز وزارت آموزش و پرورش در همین رابطه گفت: "قرار است شخصیت های بسیار فرهیخته و مهمی در این برنامه حضور پیدا کنند که هم اکنون فقط می توانم نام حجت الاسلام قرائتی را ذکر کنم." انتقال 12 هزار دختر 8 و 9 ساله در فصل سرما از نقاط مختلف شهر به مصلای بزرگ تهران را چگونه باید ارزیابی کرد؟ آیا بردن 12 هزار دانش آموز خردسال به مراسمی خارج از مدرسه ، نوعی استفاده سیاسی از دانش آموزان نیست؟
رفتار معاونت پرورشی قاعدتا باید با دیدگاه های رییس جمهور تطابق داشته باشد . حسن روحانی در مصاحبه خرداد ۹۲ گفت : " برخی فکر میکنند نظام آموزشی کارکرد اولش در خدمت دستگاه سیاسی بودن است، ولی اینطور نیست. دولت و دستگاه سیاسی اگر در عرصههای دیگر ناکارآمد باشند، قادر نیستند از طریق آموزش تصور مردم را تغییر دهند و در سالهای گذشته هم نتوانستهایم این کار را انجام دهیم."
انتقاد رییس جمهور متوجه کدام بخش از نظام آموزشی است؟
اینکه آموزش و پرورش سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی را در مدارس جشن بگیرد و دانش آموزان را با اهداف این رویداد بزرگ تاریخی آشنا کند یک چیز است و برگزاری مانور دختران 9 ساله در مصلای بزرگ تهران در حضور شخصیت ها چیز دیگری است. اولی کار آموزشی - تربیتی و دومی کار نمایشی است. مانور یک کلمه فرانسوی است که معنای آن "اجرای عملیات جنگی به طور نمایشی و تمرینی" است.
پرسش این است که چرا آقای کفاش در توصیف این برنامه از یک اصطلاح نظامی استفاده می کند؟
این همه تاکید بر حضور "شخصیت های بسیار فرهیخته و مهم " در این مراسم برای چیست؟
تاکید بر حضور شخصیت ها این نکته را به ذهن متبادر می کند که گویا هدف این برنامه ، انجام یک نمایش در حضور شخصیت های سیاسی و مذهبی از جمله آقای محسن قرائتی است تا مثلا بگویند که برنامه نماز و حجاب در مدارس به صورت جدی اجرا می شود و معاونت پرورشی در تربیت دینی دانش اموزان موفق بوده است. نگاه به بیرون برای معاونت پرورشی سم مهلک است و این معاونت را از فعالیت های واقعی تربیتی در مدرسه دور می کند.
در حالی که به دلایل تکنیکی ، امکان برگزاری نماز ظهر در اغلب مدارس وجود ندارد و یا برگزاری آن حالت سمبلیک و تشریفاتی به خود گرفته است ( در حدی که گفته شود نماز جماعت برگزار شد)، برگزاری مراسم نماز در مصلی با چه هدفی صورت می گیرد؟
مساله این است که بیشتر کارهای معاونت پرورشی در مدارس و خارج از مدرسه جنبه تبلیغاتی و نمایشی دارد. امور تربیتی بیشتر از اینکه دغدغه تربیت صحیح دانش آموزان را داشته باشد در پی فعالیت های سیاسی – تبلیغاتی برای جلب توجه شخصیت های خارج از آموزش و پرورش است.
حتی اگر مدیری واقعا بخواهد نماز جماعت در مدرسه برگزار کند ،مشکلات تکنیکی و واقعیت های مدرسه به او اجازه این کار ر نمی دهد. بسیاری از مدارس قبل از اذان ظهر تعطیل می شوند و در بقیه مدارس هم اذان ظهر با نیم ساعت آخر کلاس درس تلاقی دارد. البته در مدارسی که زنگ چهارم دارند امکان برگزاری نماز از نظر زمانی فراهم است . در فصل بهار با تغییر ساعت ، در اغلب مناطق کشور مشکلات برگزاری نماز مضاعف می شود و اصولا اغلب مدارس قبل از ادان ظهر تعطیل می شوند. کمبود فضای نمازخانه ، تلاقی ساعت نماز با زنگ تعطیلی مدارس ، مشکلات ساختن وضو و مسایل انضباطی و...بخشی از مشکلات تکنیکی است.
مدیران مدارس و مربیان پرورشی به جای رفع موانع و ارائه راه حل عملی و کارشناسی برای برگزاری نماز در مدرسه و یا اعلام صادقانه این موضوع که برگزاری نماز جماعت در بسیاری از مدارس دشوار و تا حدی غیرممکن است ،بر تبلیغات خود در مورد اقامه نماز جماعت و ارائه آمارهای غیر واقعی می افزایند.به طوری که آمار رسمی شرکت دانش آموزان در نماز جماعت و دیگر فعالیت های پرورشی با آمار واقعی این گونه فعالیت ها به نحو فاحشی تفاوت دارد. حکایت بیلان کار معاونت پرورشی مصداق ضرب المثل " آفتابه لگن هفت دست ، شام . نهار هیچی است.
به نظر می رسد معاونت پرورشی به جای تمرکز بر مشکلات تربیتی دانش آموزان ، مانند اعتیاد و دیگر رفتارهای پر خطر و افسردگی و ناهنجاری های آموزشی و رفتاری، بیشتر دنبال کارهای پرسروصدا برای جلب توجه شخصیت های سیاسی و مذهبی خارج از آموزش و پرورش است. برخی معتقدند که معاونت پرورشی سال ها است که پیوندی ارگانیک با فعالیت های تربیتی و آموزشی مدرسه ندارد و دنبال فعالیت های سیاسی در داخل و عملیات نمایشی در خارج از مدرسه است وخود را درگیر مسایل تربیتی به مفهوم متعارف نمی کند.
حمیدرضا کفاش چند روز پیش در باره خودکشی 13 دانش آموز در سال جاری گفت : "طی آمار مستند وزارت آموزش و پرورش در سه سال اخیر خودکشی دانش آموزان روند کاهشی داشته است."معنای این حرف این است که در دوسال گذشته آمار خودکشی دانش آموزان بالاتر بوده است. پرسش این است که آیا معاونت پرورشی و دیگر بخش های آموزش و پرورش تحقیقی در مورد این پدیده انجام داده اند؟ آیا برای کاهش نرخ خودکشی دانش آموزان اقداماتی کرده اند؟اصولا کاهش نرخ خودکشی دانش آموزان به چه معنا است؟
آیا کاهش نرخ خودکشی دانش آموزان تصادفی بوده و یا نتیجه اقدامات تربیتی و مشاوره ای آموزش و پرورش بوده است؟ اگر نتیجه اقدامات معاونت پرورشی بوده ، معاونت پرورشی برای کاهش خودکشی دانش آموزان چه برنامه ای اجرا کرده و می کند؟
البته به این سوال ها جوابی داده نمی شود !
زیرا معاونت پرورشی خود را بی نیاز از پاسخ گویی می داند. شاید معاون پرورشی وزیر با بیان اینکه در سال های گذشته خودکشی دانش آموزان بیشتر بوده ، درصدد عادی نشان دادن خودکشی دانش آموزی است.
آقای کفاش در گذشته هم با ناهنجاری های تربیتی در مدارس چنین برخوردی داشته اند، یعنی سعی کرده اند این پدیده ها را عادی جلوه دهند .سال گذشته بعد از رسانه ای شدن تجاوز جنسی ناظم یک دبستان به 6 کودک 8 تا 11 ساله تهرانی ، آقای کفاش گفت : "بشر است دیگر. نمیخواهم بگویم که بشر جایزالخطاست ولی در زمان معصوم هم خطا وجود داشته است." وی ا سیاسی کردن مساله افزود: "در کشورهای غربی روزی ۵ مورد از این اتفاقات میافتد و آنها اجازه نمیدهند کسی خبردار شود. "
در پاسخ به اظهارات شگفت انگیز آقای کفاش باید گفت که آیا کشورهای غربی الگوی تربیتی معاونت پرورشی هستند ؟ به فرض که آنها روزی 5 مورد تجاوز در مدارس دارند، آیا می شود نتیجه گرفت که تجاوز ناظم به 6 کودک اتفاقی عادی است؟ نکته دیگر این است که در کشورهای غربی منعی برای انتشار اخبار منفی در مورد کودکان وجود ندارد. رسانه های غربی به تفصیل و با حساسیت اخبار مربوط به بدرفتاری با کودکان در مدرسه و خانه را پوشش می دهند. کافی است حداقل به خود زحمت بدهیم و عنوان تجاوز جنسی به دانش آموزان را در اینترنت سرچ کنیم.
واقعیت این است که دستاوردهای "تربیتی" معاونت پرورشی بسیار ناچیز است و به نظر می رسد این معاونت علاقه ای به ورود به مسایل تربیتی و پرورشی به معنای متعارف کلمه ندارد. معاونت پرورشی بعد از احیای مجدد در سال ۸۵ ، دچار سر درگمی و بی برنامگی است و هنوز جایگاه واقعی خود را در مدارس پیدا نکرده است.
این معاونت تلاش می کند که ناکامی خود در مباحث جدی تربیتی را با اقدامات پرسر و صدا و غیر مرتبط با وظایف ذاتی خود جبران کند. معاونت پرورشی با مخفی کردن ناکامی های خود پشت شعارهای ارزشی ، امکان نقد علمی عملکرد خود را تقریبا غیر ممکن کرده است.
پرورش دانش آموز مداح، تشکیل هزاران هیات عزاداری در مدارس، برگزاری اردوی راهیان نور، اعزام دانش آموزان به حج عمره، سفرهای زیارتی به عتبات عالیات و دیگر فعالیت های نمایشی و غیر مرتبط، که برخی از آنها در دوره احمدی نژاد پایه گذاری شده اند، انحراف جدی در فعالیت های معاونت پرورشی است.
این کارها قارغ از ارزش گذاری آنها ربط چندانی به فعالیت معاونت پرورشی ندارد حتی اگر تربیت دینی دانش آموزان را تنها هدف معاونت پرورشی بدانیم، این طرح ها را نمی توان طرح های تربیتی با هدف تربیت دینی دانش آموزان دانست.
معاونت پرورشی به جای مشغول شدن به امور تبلیغاتی و سیاسی و برگزاری تورهای زیارتی که متولیان دیگری در خارج از آموزش و پرورش دارد، بهتر است انرژی و توان خود را صرف حل مشکلات محیط های آموزشی و شناسایی و رفع آسیب های اجتماعی در مدارس کند. همه از کمبود بودجه گلایه می کنند اما بودجه معاونت پرورشی اغلب صرف اموری می شود که نتایج تربیتی مفید به دنبال ندارد.
به نظر می رسد معاونت پرورشی همراه با نهادهایی مانند انجمن اسلامی و شوراهای دانش آموزی و ... دانش آموزی، در عمل پیوندی با مسایل آموزشی و تربیتی مدرسه ندارند.
معاونت پرورشی در شرایطی به فعالیت سیاسی و نمایشی در داخل و خارج وزارتخانه مشغول است که تامین بهداشت روانی دانش آموزان و پیشگیری از خطرات تربیتی که در کمین آنها است در مدارس متولی خاصی ندارد و در مواردی مانند خودکشی دانش آموزان ، تنبیه بدنی دانش آموزان ، تجاوز جنسی به دانش آموزان و رفتارهای نژادپرستانه نسبت به دانش آموزان افغانستانی، مساله اصلی مدیریت آموزش و پرورش و رسانه های وزارتخانه پرده پوشی و کتمان ناهنجاری های تربیتی و یا عادی نشان دادن آنها است.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید