چرا معلمان فرهیخته و معزز درحیطه نظر و تفکر و قلمرو و حوزه ی اجتماعی اقدام به شکستن تابوها و نامناسبات حاکم بر زندگی و جامعه ی خود نمی نمایند ، معلمان خود قهرمانند و نباید به دنبال قهرمان بگردند . معلمان جامع تمامی توانمندی ها و شدن های نو و جدید هستند به شرط آنکه چشم ها را شسته و با نگرش و تحلیلی نو در راستای جایگاه و نقش بی بدیل خود به نقش آفرینی و خلق رویدادها و اتفاقات جدید و در خور خود بپردازند .
معلمی اندیشه ورزی ، گرایش و کنش مستمر و پی درپی در جهت تغییر و تحول درخود و جامعه است . نقش و کارکرد معلمی روشن گری و ارائه راه های بدیع و اثربخش برای نیل به توسعه ی پایدار و سعادت مندی فرد و جامعه است .
شدن های جدید و پایه ریزی تمدنی راه گشا که کشور را از بن بست های متعدد و متکثر موجود که عمدتا برآمده و ما حصل مدیریت نادرست و غیر کارشناسانه است نجات و رهایی بخشد و طریق اعتلا و خوشبختی را برای ایرانیان پایه گذاری نموده و نهادینه سازد و به ریل گذاری و مناسب در این راستا بپردازد.
چرا معلمان معزز به به شکستن تابوها و موانع موجود برسرراه همت نمی گمارند ؟
چرا به حرکت و کنش اثربخش و راهبردی که برای همیشه در تاریخ ایران عزیز تحقق منویات و مطالبات آنان را رقم زده و حاکم گردانیند ، مبادرت و اقدام نمی ورزند؟ تابوها و آنچه که باید شکسته و فرو ریخته شوند ، چیستند؟
اساسا این سوال مطرح است که چرا به گونه ای گسترده و چشم گیر معلمان و صاحب نظران در علوم انسانی از ورود اثربخش و جدی به عرصه ی تحولات اجتماعی و جریان سازی و چالش دراین راستا استنکاف و خوداری می نمایند و جامعه ی خود را و به ویژه نسل نوجوان و جوان را به خود رها و واگذاشته اند و حساسیت لازم و ضروری را دراین جهت ازخود بروز و ظهور نمی دهند؟
امروز مدارس ما از جهات گوناگون دارای معضلات و مشکلات بسیاری است ؛ چرا معلمان فرهیخته که مهمترین گروه مرجع در کشورمان هستند در برون رفت مدارس از ناملایمات و مشکلات به گونه ای شایسته و در خور نقش آفرینی نمی نمایند ؟
چالش هایی چون خلاء فکری و آرمانی یا به تعبیری فقدان هویت یا بی هویتی که در میان جامعه و اقشار آن به ویژه دانش آموزان درحال سیطره بخشی و تسلط می باشد. حال این معلمان روشنفکر مسئول چرا به شایستگی روشنگری ننموده و ایفای نقش نمی نمایند؟
مسلم اذعان می نماییم که مشکلات و تنگناهای منزلتی ومعیشتی معلمان بزرگوار در ایجاد چنین فضایی بسیار نقش داشته و خود نمایی می کند اما هم معلمان محترمی که در رنج طاقت فرسای معیشتی هستند و هم آن عده قلیلی که مشکلات کمتری دارند باید بر اساس رسالت معلمی صحنه را خالی ننموده و در آوردگاه مدرسه و جامعه همواره حضوری پررنگ و شاداب داشته باشند و مانند عده ای به من چه را سرلوحه ی عمل و کنش خویش قرار ندهند !
نباید در ارائه نقطه نظرات و دیدگاه ها استبداد زده بود و خود و دگر سانسوری نمود ، متاسفانه به جهت سابقه ی طولانی و بلند حاکمیت نظام و سیستم استبدادی و خودرایی در سپهر و فضای سیاسی کشورمان و نوع فرهنگ حاکم در جامعه و فقدان و ضعف آموزش های شهروندی و نبود تربیت سیاسی بهینه در آموزش وپرورش رسمی و غیر رسمی کشور و محدودیت های موجود در جامعه و نظام اداری آن در پهنه ی قوای مجریه ،قضائیه و مقننه که خود به محدودیت های موجود می افزاید ، سبب شده است تا عدم شفافیت در ارکان اداری جامعه حاکم گردد و متاسفانه دراین فضا به رویکرد نقد و پرسش گری لطمات فراوانی وارد شده است ؛ اما به واقع تابوها چیستند که باید شکسته شوند .
قبل از پرداختن و ورود به این بحث لازم است برای الگودهی و الگوگیری و ایجاد و افزایش روحیه ی لازم به مصلحان بزرگ در تاریخ بشر اشاره نماییم که در حرکت اصلاح طلبانه و اصلاح گرایانه ی خود مصمم و موفق بودند و ما معلمان نیز هر یک به نوبه ی خود می توانیم با قدرت و قوت پای جای پای آنان نهیم و به توفیقاتی که آنان در جامعه ی عصر و دوره ی خود دست یافتند دست یابیم و حصارها و بندهای ساختگی و پوشالی زر، زور و تزویر را شکسته و با تکیه بر آزاد اندیشی و اخلاق و عقلانیت درجهت برون رفت و رها شدن از زندان ها و حریم های خود و دیگر ساخته تمامی مساعی و تلاش خود را به کاربریم .
برخی از انواع و مواردی از تابوهای موجود چنبره زده بر افکار، رفتار و کنش تعداد قابل توجهی از فرهنگیان ومعلمان را شاید بتوان درعبارت ها و عناوینی در پیش رو به رشته ی تحریر در آورد :
1- عدم خودباوری و اتکا به نفس برای شکل دهی و خلق شدن های جدید و بدیع
2- فقدان روحیه و گرایش وکنش به کار تیمی، گروهی و تشکیلاتی
3- کم توجهی و گریز از سازمان دهی و نداشتن برنامه و مانیفست فردی و اجتماعی
4- عدم گرایش لازم و اثرگذار در رویکرد و کنش سیاسی
5- ضعف در حمیت ،حمایت و دل سوزی لازم درمیان همکاران
6- ضعف در فداکاری و توجه لازم به یکدیگر و فقدان تلاش لازم درجهت رشد و اعتلای همکاران
7- تلاش اندک درگرایش و رویکرد درتحقیق و نوآوری و پژوهش در حیطه ی عملکردی
8- به سطح پرداختن و عدم غور لازم در موضوعات مربوط به وظایف شغلی و عملکردی
9- نوع مرموزی ازخودشیفتگی و خودمحوری .
البته به موارد مطرح شده موارد دیگر نیز می توان اشاره و اضافه نمود .
موارد مذکور نقد درون است .
درجامعه ی معلمان که چنانچه بخواهیم از این موقعیت و جایگاه خارج شویم و منویات و مطالبات منزلتی و معیشتی آنان شکل تحقق به خود بگیرد باید به گونه ای شجاعانه و متهورانه سعی وافر در برون رفت از آنان را وجهه ی امور و تلاش خود قرار داده و دهیم تا با تظاهرات و نمودهای اجتماعی و سیاسی و فکری و فرهنگی به مواردی که درفوق اشاره گردید برای همیشه پایان وخاتمه داد .
دراین جا به نمونه و مصداقی عینی می پردازم .
انتخابات را در کشور را معلمان برگزار می نمایند ، با توجه به آرایی که عده ای از منتخبین در شورای شهر و مجلس شورای اسلامی اخذ نموده و پیروز انتخاباتی می گردند اگرگردانندگان و مجریان انتخابات که همانا معلمان محترم هستند به همراه خانواده های معززشان اراده نمایند و به فرد و لیستی مشخص و معین اقبال نشان داده و رای دهند هرآینه آن فرد و لیست انتخاباتی رای خواهند آورد.
همانا مطالب فوق بیانگر و وصف بعد اجتماعی و انعکاس بعد خارجی و اجتماعی معلمان محترم است و همگان اذعان و اقرار به این حقیقت روشن داریم که از جهت فردی معلمان معزز انسان های فرهیخته و ارزشمندی هستند که به معنی واقعی جایگاه مرجعیت را درجامعه داشته و بر اساس تحقیقات مراکز پژوهشی و امنیتی رتبه ی نخست را در سلامت و شایستگی فردی و اجتماعی را به خود اختصاص داده و حائز و دارا می باشند .
موارد مذکور ناظر بر بعد اجتماعی و دیپلماسی معلمان عزیز می باشد و طبیعی است که معلمان محترم و بزرگوار از جهات صفات و ویژگی های شخصیتی و اخلاقی همگی انسان های وارسته و خودساخته ای هستند که درخور تقدیس و احترام ویژه ای می باشند ، بحث حقیر مربوط به شمار قابل توجهی از همکاران ارجمند محسوب می شود که درباب و رویکرد اجتماعی نیاز مبرم واساسی به بررسی عملکردی و بازسازی دارند.
باید نوع نگاه خود را دربعد اجتماعی تغییر داده و از تماشاچی بودن به کارگردانی رویدادهای اجتماعی تغییر رویه و موضع دهند .
آنچه که معلمان محترم را به منزلت ومعیشت شایسته خواهد رسانید خود آنان می باشند که باید دست یابی به قدرت سیاسی را وجهه ی همت خود قراردهند و صاحب رای در رقم خوردن رویدادها و اتفاقات گردند.
البته در این مقال به نقش تاثیرگذار تشکلات فرهنگیان در عدم روی آوری معلمان عزیز به فعالیت و کنش سیاسی باید اشاره نمود که در جای و فرصتی دیگر باید پرداخت اما آنچه که دراین نوشتار مورد تاکید حقیر می باشد ایجاد ظرفیت لازم در شکل دهی و ساخت و خلق بعد اثر بخش در ابعاد سیاسی و اجتماعی است که باید به عنوان یک وظیفه ی حرفه ای به آن نگریسته شود و با گرایش و کنش منسجم و تشکیلاتی برای تعیین سرنوشت خود ، خود اقدام نماید و انتظار نداشته باشند دیگران برای احقاق حق آنان به قیام و اقدام بپردازند.
انتخابات پیش رو و انسجام و دخالت آگاهانه و فعالانه در آن فرصتی مناسب برای رفع ضعف های سیاسی و اجتماعی بوده و زمینه ساز تحقق مطالبات و منویات آنان خواهد بود به شرط آنکه متفق و متحد داوطلبین شایسته را شناسایی و به آنان رای دهند .
با دیدی وسیع و همه جانبه و با مهربانی و همدلی و هم زبانی و به دور از صفات نا مناسب اخلاقی یکدیگر را تقویت و حمایت نماییم.