چاپ کردن این صفحه

شیرزاد عبداللهی / همکار گروه سخن معلم

پست مدیریت در آموزش و پرورش نوعی غنیمت و پاداش انتخاباتی است !

نوع مدیریت ها در آموزش و پرورش و نقش سیاست در مدیریت آموزش و پرورش  اگر افراد فرصت طلب و متلون را کنار بگذاریم، مدیران آموزش و پرورش  را می توان تقریبا در دو جناح اصلاح طلب و اصولگرا جا داد که به تناوب و بر اساس گرایش دولت و وزیر مدیریت را در دست می گیرند. هر یک از این دو جناح یک طیف گسترده است و گرایش های مختلف در داخل آن وجود دارد.

در دولت روحانی این تقسیم بندی کمی تغییر کرده و در واقع ترکیبی از اصلاح طلبان و اصولگرایان معتدل مدیریت ها را در اختیار دارند. اصطلاح اصلاح طلب و معتدل را در آموزش و پرورش را باید با احتیاط به کار برد. اصولگرایان آموزش و پرورش معمولا « اولترا اصولگرا » هستند و تندترین اصلاح طلبان آموزش و پرورش، حداکثر اصولگرایانی معتدلند.

در آموزش و پرورش با تعییر دولت ها اشخاص تغییر می کنند اما رویه ها و سیاست ها ثابت می مانند . اگر  اختلافات و تفاوت های فردی را لحاظ نکنیم تشخیص اینکه کدام مدیر اصلاح طلب ، اصولگرای معتدل و اصولگرای افراطی است  از روی عملکرد  دشوار است. این را ممکن است برخی مدیران اصلاح طلب به حساب بی طرفی و غیر سیاسی بودن خود در جایگاه مدیریتی بدانند ،  اما این بی طرفی نیست چون برخی از مدیران اصلاح طلب خود را اصولگرا و حتی اصولگرای افراطی نشان می دهند.

در واقع ایراد کار اینجاست که اصولگرایان تندرو مواضع خود را علنی ابراز می کنند ، اما برخی  اعتدالی ها و اصلاح طلبان آموزش و پرورش برای حفظ موقعیت خود را اصولگرا می نمایانند و حتی گاهی کاسه داغ تر از آش می شوند !

می توان این پرسش منطقی را مطرح کرد که حرص و جوش خوردن برای سرکارآمدن فلان مدیرکل یا وزیر برای چیست؟   
 
در آموزش و پرورش پست مدیریتی نوعی غنیمت و پاداش انتخاباتی است.

مدیریت در آموزش و پرورش در هر دو جناح یک رانت سیاسی و مذهبی است که تنها به افراد خاصی تعلق می گیرد و هر چهار یا 8 سال یک بار دست به دست می شود. با شکست یک جناح در انتخابات مدیران وابسته به آن جناح یا خود را با وضع جدید تطبیق می دهند و می مانند یا کنار می روند و تا برگزاری انتخابات بعدی بی صدا گوشه ای می نشینند. فقط اندکی مانده به انتخابات ریاست جمهوری سر و کله شان در برخی ستادها پیدا می شود.

معمولا با آمدن یک وزیر جدید ، مدیریت آموزش و پرورش شخم می خورد . شدت و گستره تغییرات البته متفاوت است. اما چون وزیران بر اساس برنامه کار نمی کنند ، تغییرات منحصر به تغییر آدم ها است و مدیران جدید بر حسب سلسله مراتب ، متصدیان پست های کلیدی و حتی غیر کلیدی را عوض می کنند و نزدیکان خود را بر می کشند. گسترده ترین عزل و نصب های مدیریتی در دوه فرشیدی رخ داد و دامنه تغییر حتی به مدیران مدارس هم کشیده شد.
 
وزیر و مدیران زیر دست او در تعیین مدیران فعال مایشاء نیستند. در تعیین مدیران جدید معمولا نمایندگان مجلس ، مسئولان محلی ، افراد ذی نفوذ سیاسی و مذهبی توصیه و حتی دخالت می کنند. مراکز قدرت تاثیر گذار در آموزش  و به خصوص در انتصاب مدیران فراوان است و در واقع انتخاب یک مدیرکل برآیند توازن قوا بین وزیر و دولت و نمایندگان مجلس ، امام جمعه ، استاندار و نهادهای محلی است.

در زمانی که مجلس و دولت همسو نیستند مدیریت آموزش و پرورش بی ثبات تر و ضعیف تر است.
 
یکی از دلایل واقعی استیضاح وزیران آموزش و پرورش دعوای بین وزیر و نمایندگان بر سر تقسیم پست ها است.  در شرایطی که اکثریت مجلس و دولت از نظر سیاسی همسو نیستند ، وزیر آموزش و پرورش در موقعیت ضعیف قرار می گیرد و بر سر انتخاب مدیران در سطوح مدیرکل و رییس منطقه و حتی گاهی مدیریت مدرسه ، چانه زنی صورت می گیرد و وزیر برای اینکه تن به استیضاح ندهد ، امتیازاتی به نمایندگان مخالف دولت می دهد.


نوع مدیریت ها در آموزش و پرورش و نقش سیاست در مدیریت آموزش و پرورش  نگاه به پست های مدیریتی به عنوان غنیمت و امتیاز ، باعث بی ثباتی شدید در مدیریت بخش های اداری شده و ادامه کاری و برنامه ریزی در این وزارتخانه  را عملا غیر ممکن کرده است.مدیران بر اساس قانون بقا دنبال تکیه گاه مطمئن می گردند و به جای انجام وظایف رسمی و مدیریتی درگیر بده و بستان های محلی و منطقه ای می شوند.

ای بسا مدیرانی که نان اصلاح طلبی را می خورند و حلیم اصولگرایی را هم می زنند.
 
 قاعدتا باید برخلاف رویه موجود در همه دولت ها چه اصولگرا چه اصلاح طلب و چه اعتدالی پست های مدیریتی را به دو گروه پست های سیاسی و غیرسیاسی تقسیم کرد. پست وزارت قطعا یک پست سیاسی است.  برخی معاونت ها و مدیریت های کل هم پست های سیاسی محسوب شده و با تغییر وزیر می تواند  تعویض شوند اما تقریبا 99 درصد پست ها در سطح ستاد و ادارات کل  اداری تلقی شوند و تغییر و تداوم مسئولیت مدیران باید تابع ضوابط اداری باشد.
 
اصلاح طلبان بخش مدیریتی و بخش ستادی با اصلاح طلبان بدنه آموزش و پرورش متفاوتند. معمولا آنهایی که بیشترین نقش را در تغییر دولت ها دارند و با اعتقاد و صداقت بیشتری در موسم انتخابات فعالیت می کنند ، انگ می خورند و نشان دار می شوند و از مدیریت ها کم ترین سهم را می برند .

اما  آنهایی که در گوشه ای خزیده اند و تمام ملاحظات سیاسی را رعایت می کنند و حتی ممکن است در یک انتخابات به چند ستاد رفت و آمد داشته باشند ، احتمال بیشتری برای نشستن بر صندلی های ریاست دارند.

اغلب مدیران اصلاح طلب آموزش و پرورش زمانی که پشت میز می نشینند از ترس برچسب خوردن، نه تنها از خود رفتار اصلاح طلبانه ای بروز نمی دهند ، معمولا خود را اصولگرا و حتی اصولگرای افراطی نشان می دهند .

 

یک مدیر اصلاح طلب اسمی  آموزش و پرورش همیشه مراقب است که مبادا عملی از او سر بزند که مورد انتقاد رسانه های اصولگرا قرار گیرد و مثلا به رعایت نکردن ارزش ها متهم شود. در حالی که به انتقاد افراد و رسانه مستقل و حتی اصلاح طلب محل نمی گذارند !
 
نوع مدیریت ها در آموزش و پرورش و نقش سیاست در مدیریت آموزش و پرورش  اگر در فلان خبرگزاری وابسته به فلان جا انتقادی از یک مدیرکل  بشود زهره ترک شده و به عناوین مختلف و تراشیدن واسطه  در صدد دل جویی از خبرنگار و مدیر و سردبیر رسانه بر می آیند. اما وقتی با انتقاد رسانه های اصلاح طلب روبرو می شوند کمی تا قسمتی هم خوشحال می شوند !

آنها به آن دسته از رسانه های  اصلاح طلب که در معادلات سیاسی قدرتی ندارند بی اعتنا هستند ، گاهی هم انتقاد رسانه های اصلاح طلب را به عنوان مدرک مثبت در رزومه خود برای روز مبادا حفظ می کنند.

برخی مدیران موسوم اصلاح طلب یا معتدل آموزش و پرورش، عمل و سخن خود را با متر و معیار اصولگرایان تندرو  اندازه می گیرند و در رفتار و گفتار گاهی چنان محافظه کاری از خود بروز می دهند و چنان در لاک ارزشی فرو می رود که اسباب تعجب اصلاح طلبان بدنه را فراهم می کنند.

 اصولا نیروی انسانی آموزش و پرورش بیشتر تحت تاثیر اصولگرایان است، با این حال جریان اصولگرا حضور معدود مدیران  غیر همسو را تحمل نمی کند.  اصلاح طلبان آموزش و پرورش اغلب ظاهر و اسمی از اصلاح طلبی دارند اما در اصل اصولگرا هستند یا به اصولگرایی تظاهر می کنند. گاهی حتی کاسه داغ تر از آش هم می شوند و در برخی جنبه های ظاهری مانند بستن دکمه تقوا از اصولگرایان جلو می زنند.

در شهرستان ها هر مدیری که  زاویه ای کوچک با اصولگرایان داشته باشد ،  هرچند معتقد به تمام ارزش های مورد قبول انقلاب و نظام و دارای سوابق جبهه و جنگ باشد تحمل نمی شود. شاید ترس از این است که وجود این افراد فضایی را که اصولگرایان ساخته اند بشکند . تنها اصلاح طلبان و معتدل هایی تحمل می شوند که بعد از نشستن بر صندلی ریاست، مجری منویات اصولگرایان بشوند.
 
یک تقسیم کار منظم وجود دارد . عده ای باید در ستادهای انتخاباتی روزها و بلکه ماه ها درگیر مسایل سیاسی و تبلیغات شوند تا مثلا جناح اصلاح طلب برنده شود. به محض اینکه آرا خوانده شد افراد کمین کرده و منفعل که حتی ممکن است در ستاد رقیب فعالیت کرده باشند،تابلو اصلاح طلبی را بلندکرده و تقاضای سهم می کنند.

البته چون کاری نکرده اند هیچ نقطه سیاه و مبهمی هم در پرونده شان نیست و به راحتی صندلی های ریاست را اشغال می کنند و از بدنه هم انتظار حمایت دارند.

این گروه از مدیران پاتوق شان خبرگزاری فارس و تسنیم و ... است.

خبرهای دست اول را به رسانه های اصولگرا می دهند. برای اعلام نظرات جدید با این خبرگزاری ها مصاحبه می کنند و اصولا حجم اخبار و مصاحبه و گزارش های دست اول خبرگزاری های فارس و مهر و تسنیم قابل مقایسه با رسانه های اصلاح طلب نیست. بخشی از مدیران کنونی آموزش و پرورش با این رویه رسانه های اصولگرا را به عنوان منبع اخبار موثق آموزش و پرورش به مخاطبان معرفی می کنند .


مصاحبه با این رسانه ها اصولا ایرادی ندارد . آنچه که ایراد دارد تبعیض است و حساسیت زیاد به واکنش برخی رسانه ها و بی اعتنایی به رسانه هایی است که در معادله قدرت جایی ندارند.

از آقای پورسلیمان شنیدم که برخی مدیران آموزش و پرورش با سایت سخن معلم گفت و گو می کنند اما برخی از مدیران حاضر به تعامل و گفت و گو با این سایت مستقل نیستند . در حالی که سخن معلم رسانه ای است قانونی و مستقل که در چارچوب قانون مطبوعات عمل می کند و اهل تندروی و افراطگرایی هم نیست.

 این درست است که سایت سخن معلم قدرت رقابت با رسانه های جریان اصلی را  ندارد و تا تبدیل شدن به یک رسانه حرفه ای راه درازی در پیش دارد  اما سخن معلم رسانه ای است که به همت جمعی از معلمان با امکانات اندک و در حد جیب معلم راه اندازی شده است و توانسته جای خود را در میان بخشی از معلمان بازکند . تا جایی که مشهود است در انتشار اخبار و گزارش و یادداشت اصل بی طرفی و انتشار همه دیدگاه ها را رعایت می کند.

( آن گونه که در شناسنامه این رسانه آمده است سخن معلم در سال 1393 در میان بیش از 400 خبرگزاری ، روزنامه ، سایت و... پس از خبرگزاری فارس ، رتبه دوم را از لحاط تولید محتوای خبری و انتقادی در حوزه آموزش و پرورش کسب نموده است .)
 
نکته دیگر واکنش نشان دادن به گزارش ها و یادداشت های انتقادی است.

اگر در فلان سایت یا روزنامه اصولگرا مطلبی انتقادی درج شود از روابط عمومی تا دفتر وزیر و معاون پرورشی در نوشتن جوابیه محترمانه و توضیح و مصاحبه از هم سبقت می گیرند اما در مقابل مطالب انتقادی مندرج در رسانه های اصلاح طلب و منتقد با غرور و بی اعتنایی برخورد می کنند.

در نتیجه انتقاد از آموزش و پرورش تبدیل به « فریادی در خلا  » می شود. هیچ کس انتظار ندارد که مدیر اصلاح طلب در آموزش و پرورش کار سیاسی بکند و یا مثلا هوای همفکران سابق خود و کسانی که او را تا دم اتاق مدیریت روی دوش آورده اند را داشته باشد. اما رفتار تبعیض آمیز و برخورد از سر استغنا ، آزار دهنده است. مدیر اصلاح طلب به جای اینکه حفظ میز برایش هم استراتژی و هم تاکتیک باشد و 90 درصد انرژی خود را صرف بندبازی برای حفظ ریاست کند، به پرنسیپ های مدیریتی و اصول راهنمای دولت وفادار باشد.  
 
بافت مدیریتی آموزش و پرورش در دوره اعتدال موقعیت طلایی برای افراد فرصت طلب و متظاهر فراهم کرده است .

در بین مدیرکل ها ، روسای ادارات مناطق  ، معاونین وزیر و حتی در سطوح پایین تر واقعا نمی شود فهمید چه کسی واقعا دارد راست می گوید و چه کسی برای حفظ پست تظاهر به .... می کند.

نتیجه اینکه ؛ افراد در جایگاه واقعی خود قرار نگرفته اند .

مدیران به طور طبیعی و موزون رشد و ترقی نکرده اند.

نوع مدیریت ها در آموزش و پرورش و نقش سیاست در مدیریت آموزش و پرورش


ارسال مطلب برای سخن معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

سه شنبه, 28 دی 1394 19:36 خوانده شده: 3541 دفعه

در همین زمینه بخوانید: