نظام آموزشي يكي از مهمترين اركان پيشرفت هر كشوري است و اين نهاد حساس و مهم و محصولات انساني آن در پيشرفت و توسعه كشورها نقش تعيينكنندهاي دارند. مديريت و اولويتبندي و سرمايهگذاري دراين نهاد فاكتورهاي مهمي محسوب ميشوند. در اين نوشتار تنها به بررسي مديريت در آموزش و پرورش ميپردازم.
علم مديريت فاكتورهاي اثباتشدهاي را براي سنجش عملكرد مديريت در سيستمهاي مختلف تعيين كرده است از آن جمله ميتوان برنامهريزي، تخصص، بازده كاري، نتيجهگرايي و ارتقاي وضعيت موجود و مواردي از اين قبيل را نام برد. مديريت در نظامهاي آموزشي به اين دليل كه دستاورد آن تربيت انسان است اهميت بيشتر و شرايط سختتري دارد.
انتخاب مديران در آموزش و پرورش ايران بيشتر تحت تاثير عوامل غيرتخصصي اعم از مسائل سياسي، روابط شخصي و خويشاوندي صورت ميگيرد و در اغلب موارد از وزير تا مديران مدارس با معيارهاي غيراصولي بر صندلي مديريت تكيه ميزنند.
عواملي چون توان مديريتي براي ارتقاي كيفيت آموزشي و كسب رضايت معلمان و دانشآموزان، نقش چنداني در انتصاب مديران وروسا ندارند.
در بيشتر موارد روساي مناطق وشهرستانها و مديركلهاي استانها با نظر افراد و گروههاي سياسي تعيين ميشوند به طوري كه يكي از دلايل هميشگي استيضاح وزير آموزش و پرورش در ادوار مختلف عزل و نصب مديران بوده است. مديري كه با استفاده از رانت منصوب شود بيشتر دغدغه افراد و گروه حامي و پشتيبان خود را خواهد داشت.
در سطح مديران مدارس نيز روابط شخصي اصليترين معيار براي انتخاب مديران است و تابع قانون خاصي نيست. در دورهاي كوتاهمدت در دهه 80 مديران با دخالت و راي معلمان انتخاب شدند به اين ترتيب كه شوراي معلمان مدرسه سه نفر را به اداره پيشنهاد ميكرد و رييس منطقه يكي از اين سه تن را به عنوان مدير منصوب ميكرد. اين طرح پس از مدتي با تغيير دولت كنار گذاشته شد.
يكي از اصلي وشناخته شدهترين كانالهاي رسيدن به پستهاي مديريتي در آموزش وپرورش ايران حضور در ستادهاي انتخاباتي است وتاسف بارتر آن كه همه اجزاي نظام آموزش وپرورش با اين قانون نانوشته كنار آمدهاند و برخي از معلمان از اين طريق در پي رسيدن به مديريت آموزشي هستند.
در ايران احزاب وجناحهاي سياسي به جاي اينكه برنامهاي براي ارتقاي آموزش وپرورش ارايه دهند دنبال به دست آوردن پستهاي مديريتي هستند و معمولا بعد از هر انتخاباتي از صدر تاذيل مديران آموزش و پرورش عوض ميشوند و اين عدم ثبات يكي از بزرگترين آفتهاي نظام آموزش و پرورش است. انتخاب روسا و مديران در دايرهاي بسيار كوچك انجام ميشود و همواره عدهاي براي اشغال صندليهاي رياست و مديريت در نوبت انتظار به سر ميبرند.
اغلب كارشناسان حوزه آموزش و پرورش معتقدند كه بايد راههاي دخالت افراد غيرمرتبط اعم از نماينده مجلس ومسوولان با نفوذ شهرهاي مختلف در عزل و نصبها بسته شود و دولتها نيز براي ارتقاي اين نهاد مهم با ارايه برنامههاي جديد، به تغييرات محدود مديريتي رضايت دهند و جابهجاييهاي سياسي را فقط در سطح وزير و برخي معاونتها اعمال كنند.
همچنين عزل و نصب مديران مدارس و روساي آموزش و پرورش مناطق از طريق سلسله مراتب اداري و بر اساس شايستگي و معيارهاي مديريتي انجام شود. در انتخاب مديران مدارس معيارهاي آموزشي، از جمله توان مديريتي و توان ارتقاي كيفيت آموزشي وشايستگي بايد لحاظ شود. نكتهاي را كه نبايد از آن غافل شد لزوم جوانگرايي توام با شايستهسالاري در انتصاب مديران است چرا كه ايران كشوري جوان محسوب ميشود و نياز به استفاده از پتانسيل جوانان در موقعيتهاي مختلف دارد. فراموش نكنيم كه بسياري از مديران فعلي در سنين زير 30 سالگي به مديريتهاي عالي رسيدند.
آقاي فاني وزير آموزش و پرورش در سن 26 سالگي و تنها 6 ماه بعد از استخدام رسمي در آموزش و پرورش به سمت مديركل منصوب شد.
اميد است با اصلاح موارد مطرح شده، آموزش و پرورش ايران روزهاي بهتري را تجربه كند.
روزنامه اعتماد
آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در سایت سخن معلم
با گروه سخن معلم باشید .