از روزی که دانش آموز محور شد و معلم از محوریت افتاد ؛ از روزی که پارلمان دانش آموزی رونق گرفت و تشکل های صنفی معلمان از رونق افتادند ؛ از روزی که معلم شهروند ضعیف و کارمند فقیر نام گرفت ؛ از روزی که شغل بودن معلمی رنگ باخت و ایثار گری آن پررنگ شد ؛ از روزی که با وجود تحمل بیشتر زحمات انتخابات توسط معلم ؛ در قانون انتخابات هیچ اثری از معلم و وزیر او ملاحظه و مشاهده نشد و از روزی که ...
ازآن روز تحقیر معلم شروع شد ؛ تمسخرش آغاز گشت ؛ حیثیتش به همراه منزلت علم و دانش به فنا رفت و اعتباری برای او باقی نماند . از آن روز کارشناسان خبره و زبده و متخصصین عرصه تعلیم و تربیت منشی کارمندان دون پایه سایر ادارات شدند ؛ پای ثابت همه انتخابات و ستادهای انتخاباتی گشتند ؛ به علت جماعت کثیرشان نردبان ترقی این گروه و آن حزب شدند ؛ یک بار با بن 25 هزارتومانی شهرداری بار دیگر با گونی های سیب زمینی و... فریب خوردند .
از آن روز زحمت نوشتن و شمردن آراء با حداقل حق السعی به عهده معلمان گذاشته شد و مصاحبه با رسانه ها و اعلام نتایج با دریافت مبالغ کلان به مسئولان انتخابات محول گردید .
از آن روز مدارس میزبان مجانی و معلمان خدمت گذار مفت مجریان انتخابات شدند. از آن روز ظلم ؛ ستم و تبعیض به معلم ؛ نداشتن حق اعتراض و نداشتن حق تشکل صنفی به آنان حرام شد و به عرف مبدل و به قانون نانوشته بدل شد و از آن روز ...
حالا که علاوه بر ظلم مالی در پرداخت حقوق تبعیض آمیز ؛ حقوق حرفه ای او میدان تاخت و تاز دیگران شده؛ حالا که کتاب معلم توسط دیگران نوشته شده و کلاس معلم توسط دیگران و هر وقت خواستند تعطلیل می شود و معلم بایستی مبصر دانش آموزان باقی مانده باشد .
حالا که کارمندان ریز و درشت سایر نهادها داشتن حزب و یا تشکل و یا نظام صنفی نظیر نظام مهندسیان و پزشکان را به معلمان جایز نمی دانند؛ حالا که جناح دلالان وجود سخنگو برای معلم را بر نمی تابند .
حالا که ثابت شده کسانی که با رای معلم به وزارت ؛ وکالت و صدارت می رسند تنها صنفی را که فراموش می کنند همان معلمانند .
حالا که معلم ... چه باید کرد.
اشتباه نشود ؛ نه به خاطر معلم و صنف او بلکه به خاطر جامعه ای عقب مانده ؛ دلال زده ؛ تهی شده از ارزش ها و جامعه ای که ثروت از علم که سهل است از پدر و مادر ؛ اولاد و خیلی از اهم ها ی دیگر مهم شده است ؛ به خاطر جامعه ای که دروغ ؛ ریا ؛ اختلاس و دزدی بی داد می کند ؛ به خاطر جامعه ای که فقر فرهنگی آن به مراتب شدیدتر از فقر اقتصادی اش می باشد .
به خاطر جامعه و آینده آن و به خاطر رضای خدا هرکاری که دون شان معلمی است بپرهیزید و اگر به عنوان یک داور ؛ یا ناظر بی طرف و صاحب شخصیت از شما دعوت به همکاری نشد ؛ منشی و نویسنده کارمندان رده پایین سایر ادارات نشوید .
حال که برگزاری انتخابات یک کار ملی و به عهده وزارت محترم کشور و شورای محترم نگهبان بوده و بودجه کلان این کار در اختیار آنان است لگام و لجام اسب انتخابات را به گردنش بیآویزید تا سواران این مرکب و دریافت کنندگان این بودجه به وظیفه خود عمل کنند و اگر از عهده آن بر نمی آیند قسمتی از بودجه را در اختیار وزیر آموزش و پرورش قرار دهند تا روز و هر هفته از عدم انجام تعهداتش صورتش سرخ نشود و اگر مجریان انتخابات چنین نمی کنند شما هم چنان نکنید و منشی این و آن نشوید و مدارس را مجانا در اختیار نهادهای متمول و متمکن قرار ندهید.
فقط به عنوان یک صاحب حق و صاحب رای در انتخابات شرکت کنید و به افراد دانشمند و مدافع دانش و آزادی رای دهید تا در دراز مدت ارزش علم و دانش اعاده شده و نامعادله "انتخابات مدیون معلمان است " اصلاح شود.
نمی توان برای یک عمر گفت که انتخابات مدیون معلمان است ؛ از وزارت کشور و شورای نگهبان تشکر می کنیم.
آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در سایت سخن معلم
با گروه سخن معلم باشید .
https://telegram.me/sokhanmoallem
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید