همکار محترم آقای رسول انصاری در پاسخ یادداشت من با عنوان" در حاشیه تعطیلی کمیته معیشت ..." نقدی نوشته اند . با تشکر از ایشان و احترام به نطراتشان امیدوارم همه ما بتوانیم در فضایی آرام و بدون حاشیه با هم گفت و گو کنیم. اهمیت یک نوشته خوب در تحریک احساسات مخاطب نیست بلکه در ارائه اطلاعات درست و استدلال های متین و محکم است.
بنده در آن یادداشت دو راه حل را در مورد افزایش حقوق در عرض هم مطرح کردم :
1- دولت به صورت جهشی مبلغ کلانی در قالب بودجه سالانه یا جدا از آن ، به آموزش و پرورش اختصاص دهد .
2 - هرگونه افزایش حقوق منوط به تغییراتی در کمیت و کیفیت نیروی انسانی است. یعنی معلم باید کار بیشتر و کیفی تری ارائه بدهد تا حقوقش اضافه شود.
همان جا گفته ام که راه حل اول در میان معلمان طرفداران بیشتری دارد و راه حل دوم در میان مدیران. این راه حل ها را من از خودم در نیاورده ام . آنها را جمع بندی و بیان کرده ام و میزان و درجه اجرایی شدن آنها را در واقعیت سنجیده ام. هدف از نوشتن یک یادداشت باید روشنگری باشد.
باید واقعیت های تلخ و شیرین را جلو چشم خواننده گذاشت. اینکه بنده قلم به دست بگیرم و درباره فقر و نداری معلمان مویه کنم، چه فایده ای برای خواننده معلم دارد ؟
اطلاعات درست مستند و استدلال محکم پایه های یک نوشته خوب است. در همان یادداشت نوشتم : "راه حل اول، افزایش حقوق را بدون تغییر در نیروی انسانی می خواهد و افزایش حقوق را پیش شرط هرگونه تغییر کمی و کیفی نیروی انسانی می داند. اما راه حل دوم، تعدیل نیرو و افزایش بهره وری نیروی انسانی را به عنوان پیش شرط افزایش حقوق مطرح می کند."
با استناد به آمارهایی از زبان دکتر نجفی، نوشتم : "دولت نمی تواند تغییری جهشی و غیرعادی در حقوق معلمان ایجاد کند و مثلا بودجه آموزش و پرورش را در سال آینده به 70-80 هزار میلیارد تومان برساند." اگر کسی با عدد و رقم و دلیل ثابت کند که دولت این توانایی را دارد من هم خوشحال می شوم.
در ادامه گفته ام : "در مطالبات صنفی قاعدتا باید به اجرایی بودن خواسته ها هم توجه کرد. شعار صنفی اگر قابل تحقق در چارچوب امکانات موجود کشور نباشد ، فایده ای ندارد و مشکلات را بیشتر می کند. "
گفته ام : "از 54 سال پیش معلمان خواستار افزایش حقوق خود توسط دولت هستند و نتیجه چشم گیری نگرفته اند." با تردید اضافه کرده ام : "شاید راه دوم یعنی همکاری معلمان در اجرای سیاست های دولت در بخش آموزش و پرورش و مشارکت فعال در اداره مدارس به امتحان کردنش می ارزد. سیاست های 5 گانه فانی بدون همکاری و مشارکت معلمان شکست می خورد" . اما به گفته این همکار گرامی ، بنده چنان "راه کارهای نامربوط و غیر قابل اعتنایی" بر زبان آورده ام که حتی "مقامات بالای وزارت نیز از بیان چنین راهکارهایی اِبا دارند."
"کاتولیک تر از پاپ "شده ام .
"آمارهای غیرقابل استناد" داده ام .حرفهایم "سست و نه چندان صحیح" است."صورت مساله را عوض کرده" ام و "ماهیت آن را تغییر داده" ام.
برادر عزیز
اگر راه حل های من غلط است شما راه حل درست بده. آمار من غلط است شما آمار درست بده... نقد باید معطوف به نوشته و در جهت روشنگری باشد.
استاد عزیز به تک تک فرهنگیان تکلیف می کند که "باید هوشیاری و فراست خود را نسبت به این آمارها و راه کارها حفظ کرده" و با تحقیق و مطالعه و به صورت مکتوب جواب بدهند. توصیه ارزنده ای است. از همکاران می خواهد که نگذارند : "چنین آمارها و راه کارهایی ، مبنای برنامه ریزی و سیاست گذاری های آتی در سیستم آموزشی قرار گیرد ." اما استاد نگفته اند کدام آمار من غلط است؟
من با فشار بر دولت موافقم و در همان یادداشت گفته ام : "معلمان باید به دولت در چارچوب های قانونی فشار بیاورند و مطالبات معیشتی خود را به صورت جدی دنبال کنند. اما اگر فشار به گونه ایآنارشیستی دستاوردهای اساسی دولت در برداشتن تحریم و کنترل تورم و...را تهدید کند نقض غرض است."بعد از این مقدمه نه چندان مهربانانه همکار محترم ، ذکر نکاتی را لازم دانسته اند :
1- نکته اولی که نویسنده محترم ذکر می کند این است : "سیاست تعدیل نیرو در آموزش و پرورش اگرچه می تواند به عنوان یک راه حل مورد بحث قرار گیرد ولی فقط باید محدود به نیروهای ستادی و اداری شود ."
حالا ببینیم "راهکار نامربوط" من در زمینه تعدیل چه بوده که استاد نپسندیده اند.
در آن یادداشت نوشته بودم : " قرار نیست کسی از نیروهای رسمی اخراج شود. تعدیل نیرو اول باید از نیروهای ستادی و اداری آغاز شود و بسیاری از دوایر اداری و پست ها برچیده شوند. در مرحله بعد نوبت به نیروهای خدماتی و پشتیبانی و مازاد برنیاز می رسد.
گفته بودم : "تعداد معلمان گچ به دست کاهش نمی یابد و نیروهای بخش های دیگر پس از آموزش در صورتی که صلاحیت داشته باشند به کلاس فرستاده می شوند."شاید تفاوت نگاه ما اینجاست که من می گویم بعد از ستاد و ادارات، تعدیل باید شامل نیروهای خدماتی و پشتیبانی و مازاد بر نیاز مدارس هم بشود. اما ایشان می گوید تعدیل فقط باید منحصر به ستاد و ادارات باشد.
اینجا آمار و ارقام می تواند به کمک ما بیاید. نسبت معلم گچ به دست به نیروهای پشتیبانی و خدماتی و اداری 2 به 1 است. یعنی اگر تعداد کارکنان وزارت آموزش و پرورش را 980 هزار بدانیم ، 630 هزار معلم گچ به دست و بقیه خدماتی و اداری و پشتیبانی هستند. از حدود 350 هزار نیروی خدماتی و اداری ، فقط 50-60 هزار در ستاد و ادارات کار می کنند و حدود 300 هزار نیروی اداری و خدماتی در مدارس مشعولند. حتی اگر ادارات و ستاد را به طور کامل تعطیل کنیم تغییر محسوسی در تعداد نیروی انسانی وزارت آموزش و پرورش اتفاق نمی افتد.
بنابراین اگر سیاست تعدیل را قبول داشته باشیم بعد از ستاد باید به مدرسه بیاییم. ضمنا این را هم گفته ام که در تعدیل نیرو، قرار نیست کسی اخراج شود. این یک پروسه است. قرار است در مقابل هر سه نفری که بازنشسته می شوند یک نفر استخدام شود تا به تدریج شمار پرسنل کم شود.
من معنای مخالفت برخی همکاران را با کاهش نیرو در آموزش و پرورش را نمی فهمم. جلوگیری از استخدام بی رویه به نفع نیروهای شاغل است ؛ زیرا امکان اضافه کار حق التدریسی در روزهای تعطیل و یا شیفت مقابل برای معلمان فراهم می شود.
مساله 6 ساعت تدریس معاونان و مدیران که همکار محترم مطرح کرده اند، ربطی به برنامه های وزیر جدید ندارد و از قبل بوده، منتهی اجرا نمی شده . بحث درباره آن خارج از موضوع نوشته من بوده است.
2- استاد در تذکر دوم نوشته اند : "مضحک ترین پیشنهادی که برای افزایش حقوق توسط ایشان که به نظر می آید کاسه ی داغ تر از آش شده اند ، بیان گردیده ، پیشنهاد افزایش ساعت کار معلمان از 24 و 25 ساعت به 30 ساعت است ."فرموده اند : "این پیشنهاد بر پایه ی کدام تحقیق و پژوهش و اساسا بر چه مبنایی مطرح گردیده." جواب : این پیشنهاد بخشی از راه حل دوم است و سال گذشته توسط آقای فانی در کنار تعدیل نیرو مطرح شد. فانی گفت با کاهش 250 هزار نیرو و افزایش 6 ساعت کار معلمان می توان 30 درصد حقوق معلمان را بالا برد.
در یادداشت نوشته ام : " راه حل اول افزایش حقوق را بدون تغییر در نیروی انسانی می خواهد ... اما راه حل دوم، تعدیل نیرو و افزایش بهره وری نیروی انسانی را به عنوان پیش شرط افزایش حقوق مطرح می کند."
یکی از پیش شرط های طرفداران راه حل دوم افزایش بهره وری است و یکی از راه های افزایش بهره وری ، افزایش ساعت کار است. ممکن است پیشنهاد افزایش ساعت کار غلط باشد اما اصل افزایش بهره وری نیروی انسانی، بخشی از راه حل دوم برای افزایش حقوق است .
3- استاد نوشته اند : " در رابطه با توسعه مدارس غیر دولتی نیز ، ذکر این نکته ضروری است که توسعه ی چنین سیاستی تا جایی قابل قبول است که به کیفیت آموزشی در مدارس دولتی آسیبی وارد نگردد و از حیث برخورداری از امکانات و مولفه های دیگر آموزشی ، مخصوصا از لحاظ تراکم کلاسی تفاوت معنا داری بین این مدارس مشاهده نگردد. "
به نظر من ، توسعه مدارس غیردولتی به سود دانش آموزان مدارس دولتی است. چون دست آموزش و پرورش را برای توجه بیشتر به مدارس دولتی باز می کند. اگر قرار باشد مدرسه غیر انتفاعی هم مثل مدرسه دولتی باشد انگیزه خانواده ها برای تحمل شهریه سنگین مدارس غیر دولتی چه می تواند باشد؟
در پاسخ مخالفان توسعه مدارس غیردولتی ،مقاله ای در جواب مصاحبه دکتر مالجو با روزنامه شرق با عنوان کالاسازی آموزش نوشته ام. این مقاله را در اختیار سخن معلم گذاشته ام . ( این جا )
فرموده اند : " اگر این روش [توسعه مدارس غیرانتفاعی ] پسندیده و حسنه است ، چرا در رابطه با صنعت خودروسازی توصیه و تجویز نمی شود ؟!" جواب : بنده تخصصی در صنعت خودروسازی ندارم و به نظرمن این بحث جداگانه و مهمی است که باید با حضور کارشناسان صنعت خود رو سازی انجام شود.
در پایان ، استاد گرامی راهکارهای خودشان را در 4 بند ارائه داده اند. در بند 1 و 2 گفته اند که دولت ها در قبال آموزش و پرورش احساس مسئولیت و تعهد بیشتر " بکنند و "بودجه بیشتری" اختصاص بدهند. "پنج درصد توليد ناخالص ملي "را در اختیار آموزش و پرورش بگذارند و "سهم آموزش و پرورش از بودجه عمومی دولت" را افزایش دهند و...
بنده با پیشنهاد های استاد کاملا موافقم و تقریبا همین نکات را در قالب راه حل اول در یادداشتم آورده بودم: "راه حل اول این است که دولت به صورت جهشی مبلغ کلانی در قالب بودجه سالانه یا جدا از آن ، به آموزش و پرورش اختصاص دهد . مثلا بودجه آموزش و پرورش را دو برابر کند و این افزایش به روال جاری صرف پرداخت افزایش حقوق کارکنان شود."اما دلیل توجه من به راه حل دوم این است که راهکار اول "قابل اجرا نیست." راهکارهای شما بهترین راه حل هستند اما در ارائه راه حل برای مسایل باید به امکانات و واقعیت ها هم توجه کرد. بدون توجه به واقعیت بهترین و قشنگ ترین راهکارها تبدیل به شعار می شوند.
چگونه می شود انتظار داشت دولتی که طبق گفته شخص موثقی مانند دکتر نجفی 55 هزار میلیارد تومان کسری بودجه دارد ، 50 هزار میلیارد تومان به صورت مقطعی به آموزش و پرورش تزریق کند؟
وظیفه یک کارشناس و یک روزنامه نگار برعکس یک « تبلیغات چی سیاسی یا مقام دولتی » ، این است که حقابق را هر چند تلخ به مردم بگوید.
دربند 3 و 4 راهکارها همکار گرامی نکات ارزشمندی در باره فعالیت صنفی معلمان به شکلی آهسته ، پیوسته ، نظام مند و در عین حال مقتدرانه و حق اعتصاب ، تجمع و راه پیمایی در فرانسه و اهمیت مشارکت معلمان در سیاست گذاری و برنامه ریزی کلان آموزشی نوشته اند که چون ارتباط موضوعی به بحث من در آن یادداشت ندارد از آنها می گذرم.
آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در سایت سخن معلم
با گروه سخن معلم باشید .
https://telegram.me/sokhanmoallem
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید