از اول مهر تا الان ، عمدتاً درگیر پاسخ گویی به بخشنامه های اداره بوده ایم . از این بخشنامه راحت نشده ، بخشنامه ای دیگر از راه می رسد و خفت مان می کند . خیلی از این بخشنامه ها ، ریالی ارزش ندارند ( به جز تعداد محدودی بخشنامه که در برگیرنده ی بعضی امور مهم هستند ) . امروز همین طوری زد به سرم تا دوباره نیم نگاهی به بخشنامه های مهر ماه بیندازم .
شاید باور نکنید ، دیدم 115 بخشنامه این ماه رو سایت اداره قرار گرفته است . البته اداره ای ها چندان مقصر نیستند . آنها هم اسیر بالا دستی های خود هستند .
راحت تان کنم ، هر مدرسه سه چهار نفر آدم بیکار می خواهد که فقط بنشینند و در مدرسه با هیچ چیزی هم سر و کار نداشته باشند و فقط بخشنامه ها را پاسخ بدهند !
تازگی ها مد شده که اول هر بخشنامه « یک کد استراتژیک » هم آورده می شود که مثلا نشان داده شود که بخشنامه ها از اهمیت بالایی برخوردار هستند و کارها حساب کتاب دارند . آموزش هم که الا ماشاءالله تعطیل . تو خیلی از مدارس ، آموزش شده یک امر حاشیه ای و یک اولویت دست چندمی .
یکی نیست به مقامات بالا دستی بگوید بابا جان تو را به خدا دست بردارید از این حواشی و زوائدی که به آموزش دارید تحمیل می کنید .
تو را به خدا به داد آموزش برسید . واقعا برای پاسخ گویی به این همه بخشنامه ، باید از آموزش بچه مردم زد . از آنجا که در شرایط فعلی حاکم بر مدارس ، پاسخ گویی به بخشنامه ها یک کار تزئینی است و نشان دهنده خوش خدمتی و ارادت خالصانه به بالا دستی هاست ، خیلی از مدیران این کار را بر عوامل اجرایی فرض مسلم دانسته ، به کرار از آنها می خواهند که نسبت به این امر حساس باشند.
سال های قبل که خبری از این جور بخشنامه ها و زوائد الکی نبود ، وضع آموزش خیلی بهتر بود . دانش آموزان هم با سوادتر بودند و هم از قدرت تفکر و تجزیه تحلیل بهتری برخوردار بودند . خیلی از امور هم بی دغدغه و بی درد سر انجام می گرفت و جلو می رفت . برای اینکه حق مطلب ادا شود ، در این رابطه دل نوشته ای را خدمت همکاران تقدیم می کنم.
یادش به خیر
دلم برای حال و هوای درس و مشق دوران مدرسه ام تنگ شده . دوره ای که ادب و فرهنگ تو مدارس حرف اول رو می زد . اون موقع خیلی صحبت از تغییر و تحول ( بنیادین ) نبود . این پروسه خواه ناخواه در درون ما اتفاق می افتاد. از اون روزی که دم از تغییر در آموزش و پرورش زده شد ، ادب و احترام هم از مدارس رخت بر بست ، چون که فقط حرفش زده شد و تو عمل هیچی در کار نبود . تغییر فقط تو شکل و ظاهر اتفاق افتاد و خلاصه شد به سناد ، دانا ، بکفا ، اتوماسیون ، طرح درس ماهانه و سالانه ، بخشنامه های رگباری ، درصد قبولی و ...
یادش به خیر ، اون موقع ها خروار خروار بخشنامه بار مدارس نمی کردتد . مدارس در عین سادگی اعتبار و اقتدار داشتند . دلم برای کارنامه های دست نویس اون موقع تنگ شده ؛ دست نوشته هایی که صد می ارزیدند به کارنامه های کامپیوتری صوری امروزی که فقط به درد درصد قبولی نامبارک آموزش و پرورش می خورند .
کتک خوردن های اون دوره هم خیلی بهتر از نازکشیدن های ظاهری امروزین و روش های مثلا احترام آمیز بعضی از مسوولین آموزشی بود .
آری !
دلم در این هوای ناپاک آموزشی عجیب گرفته ...
آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در سایت سخن معلم
با گروه سخن معلم باشید .
https://telegram.me/sokhanmoallem
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید