تشکل های مدنی ذاتا همان طور که از نام شان پیداست بر خلاف نهادهای دولتی که قدرت خود را وامدار بدنه سیاسی هستند ، قدرت و مشروعیت خود را از بدنه می گیرند تا از حقوق بدنه دفاع بکنند البته این دفاع به معنی تقابل نیست و عموما به شکل چانه زنی با دولت مردان در امور مختلف انجام می گیرد.
پشتوانه نهادهای مدنی در این چانه زنی ها که دولت ها را تشویق به گفت و گو با آنها می کند حمایت بدنه از این تشکل هاست.
اصولا بدون وجود فرصتی برای این چانه زنی ها ، کارکرد نهادهای مدنی از میان می رود و ناامیدی از چنین حالتی عموما نهادها را ناچارا به سوی تقابل با دولت ها سوق می دهد تا شاید از آن رهگذر صدایشان به گوش دولت مردان برسد.
اما با ایجاد کانالی برای ورود نهادها به عرصه های تصمیم سازی ، دولت مردان می تواند به راحتی این تقابل را به تعاملی سازنده بدل سازد و آن را به فرصتی هم برای دولت برای نزدیک شدن هر چه بیشتر به بدنه و ایجاد رضایت مندی بدنه از دولت و هم برای نهادها تبدیل کند ؛ فرصتی برای بیان خواسته ها ، فرصتی برای پیگیری خواسته های بیان شده و در جامعه امروز ما که از نهادهای مدنی چندان استقبال نمی شود، فرصتی برای به رسمیت شناخته شدن نهادهای مدنی .
از سوی دیگر فرصتی است برای رسیدن به یک نقطه مشترک با دولت از طریق دانستن پتانسیل واقعی تغییرات ممکن .البته تهدید هم می تواند باشد از این منظر که طی این نشست ها نمایندگان نهادها بی آن که به نقطه مشترکی با دولت که از تمام پتانسیل ها بهره برده باشد، رسیده باشند؛ تحت تاثیر این نشست ها به رضایتی رسیده باشند که مطلوب بدنه نیست.
حال که پس از سال ها دوری گزیدن دولت قبلی از پذیرفتن نهادها و برخوردهای قهرآمیز با نهادهای مدنی به ویژه نهادهای معلمی ، دولت محترم تدبیر و امید باب گفت و گو با نهاد معلم ها را گشوده است ، معلم ها باید هوشمندانه با اتخاذ تدابیر درست و منطقی در این گفت و گوها از حداکثر پتانسیل این نشست ها محقق کردن خواسته های بدنه بهره ببرند.
نمایندگان نهادها باید برای جلوگیری از تبدیل شدن چنین فرصتی به تهدید با مطالعه کافی پتانسیل های دولت وارد نشست شوند . آنها باید از محدودیت های بودجه ای و قانونی دولت و همچنین امکانات و اختیارات دولت به دقت آگاهی داشته باشند در غیر این صورت تنها می توانند به بیان یک سویه خواسته هایی بپردازند که جنبه عملیاتی ندارند و عموما هم در برابر چنین نوع درخواست هایی دولت تنها می تواند قول مساعدت دهد بی آنکه در صدد تامین این خواسته باشد .
اما اگر این خواسته ها کارشناسی شده و بر مبنای واقعیت های موجود و قابل اجرا باشند ، هم احترام دولت را به مذاکره کننده به عنوان یک کارشناس و کسی که پای بر زمین حرکت می کند بر می انگیزد و جدی تر پای در نشست های بعدی می گذارد و هم تلاش می کند تن به این خواسته های معقول و کارشناسی شده بدهد.
این که این نشست ها برای نهادهای معلمی فرصت باشد یا تهدید تا حد بسیار زیادی به خود معلم ها بستگی دارد که چگونه پای در این نشست ها بگذارند.
به کارگیری کمیته های مختلفی از حقوقی تا بودجه ای که به تیم های شرکت کننده در نشست مشاوره بدهند می تواند در طرح خواسته هایی عملیاتی و قابل اجرا بسیار موثر باشد.
از سویی دیگر تعامل شفاف و پررنگ تیم شرکت کننده در نشست ها با بدنه می تواند هم با جلب اعتماد بدنه حمایت بدنه را با خود همراه کند و هم با بهره گیری از خرد جمعی و با تنظیم خواسته ها ، توانمندتر از قبل در نشست ها حضور یابد .
البته در کنار گشودن چنین پنجره ای ، اگر دولت همچنان در حوزه صدور مجوز برای فعالیت این نهادها و در نحوه برخورد با فعالین مدنی این نهادها رویه دولت قبل را ادامه دهد، به طور قطع بدنه این نهادها را مانند امروز بر سر یک دو راهی بزرگ قرار خواهد داد تا از چنین نشست های دلسرد شده و آنها را هر چه بیشتر در خصوص فلسفه تعاملی چنین نشست هایی به تردید وا دارد.
امیدوارم دولت محترم تدبیر و امید در کنار گشودن چنین پنجره ای با صدور پروانه فعالیت این نهادها ، با مشروعیت بخشیدن به فعالیت کنشگران مدنی این نهادها بیش از پیش به تعامل بین این نهادها و دولت محترم کمک نماید.