اوایل تابستان امسال بود .
نامه ها و گزارش هایی به سخن معلم می رسید که حاکی از وجود مسائل و بحران هایی در منطقه 2 تهران بود .
تعدادی از معلمان و مخاطبان رسانه سخن معلم از ما خواسته بودند که حتی الامکان نشستی با مدیریت منطقه داشته باشیم .
بر حسب وظیفه و رسالت رسانه ، این مساله با اداره آموزش و پرورش منطقه 2 در میان گذاشته شد .
درخواست دیدار و ملاقات جهت انعکاس نظرات معلمان سه بار و در فواصل زمانی مختلف با مدیریت محترم منطقه مطرح شد .
اما پاسخی دریافت نشد !
تا این که چندی پیش نامه ای از سوی یکی از معلمان منطقه برای سخن معلم ارسال شد و ما نیز اقدام به انتشار آن نمودیم .
شنیده های ما حاکی از آن بود که عده ای قصد دارند از طریق مراوده با اصحاب قدرت و سیاه نمایی و غوغاسالاری از آب گل آلود ماهی گرفته و به مقاصد خویش که رنگ و بویی سیاسی داشت و یکی از آن ها امکان برکناری مدیریت منطقه بود برسند ...
انتشار آن نامه و انبوه نظراتی که در پای آن نوشته شد به "شفاف سازی امور " و " فرآیند جریان شناسی گروه ها " کمک نموده و وضعیت تا حد زیادی تغییر کرد .
بخش بزرگی از این مدیریت تغییر توسط همکاران و معلمان دلسوز و آگاه رقم زده شد و سخن معلم نیز فقط به ماموریت حرفه ای خویش عمل نمود .
اما ذکر نکاتی در این مورد ضروری است :
متاسفانه با این که عصر حاضر قرن ارتباطات و دنیای رسانه ها مطرح شده است و به فرض در کشوری مانند ایالات متحده آمریکا ، حتی انتخابات ریاست جمهوری از طریق صنعت روابط عمومی و مدیریت و مهندسی افکار عمومی تعیین و تببین می شود اما هنوز در جامعه ما و به ویژه برای برخی مسئولان این پارادیم اصولا ناآشناست !
نگاه برخی از مسئولان به رسانه و کارکرد آن از نوع " ابزاری " است و رسانه را تا آن جایی قبول دارند که از آن ها تعریف و یا تمجید کند ؛ به محض آن که همان رسانه رویکردی انتقادی در پیش بگیرد کل معادلات تغییر کرده و تمام اقدامات برای خاموش کردن و یا کم رنگ کردن رسانه منتقد از طریق برخی اقدامات زیر به کار گرفته می شوند :
- تحویل نگرفتن و یا بایکوت کردن رسانه به گونه ای که برآیند جریان و یا حرکت به سوی" پاک کردن صورت مساله " حرکت نماید .
- بی محلی کردن و یا بی تفاوت نشان دادن خود نسبت به خواسته افکار عمومی که از طریق رسانه بیان شده است ؛ حتی دادن جواب های سربالا ، سرکاری و ازموضع قدرت که عملکرد رسانه اصولا تاثیری در برنامه ها و رویکردها ندارد و به اصطلاح ما " کار خودمان را انجام می دهیم " !
- حاشیه سازی برای مسئولان و گردانندگان رسانه به گونه ای که هزینه فعالیت رسانه ای و مدنی بالا رود .
- هدایت و انحراف مطالبات رسانه در یک پروسه زمان بر با هدف مدیریت زمان و کم رنگ کردن نقش رسانه و سپس مهندسی افکار عمومی در مورد آن مطالبات که وضعیت در مجموع به سود آن مدیر و یا مسئول تمام شود به گونه ای که افکار عمومی به اقتدار فرد در ساختار سازمانی و سلسله مراتب قدرت توجه کنند و نقش رسانه حذف و یا بسیار کم رنگ شود .
- و...
اساسا رسانه رکن چهارم یک جامعه مردم سالار است و هیچ کشور دموکراتیک و یا متعادلی در جهان نیست که رسانه های قدرت مند و مردمی نداشته باشد .مزایا و برآیند یک رسانه در درجه اول به خود مسئولان بر می گردد و اصولا مدیری موفق و موثر است که بتواند تعامل منطقی ، سازنده و مستمری با رسانه ها تعریف کند .
برآیند سپهر عمومی جامعه در حال حرکت به سوی " اتاق شیشه ای " است و در عصر حاضر هیچ کنش و یا واکنشی از دید افکار عمومی و مردم پنهان نمی ماند .
مهم ترین شرط در تعامل رسانه ای مانند سخن معلم که به گواهی مسئولان ، معلمان و حتی مردم یک " رسانه مردمی و منتقد " نام گرفته است ؛ همانا " صداقت " و " شفافیت در تعاملات و روابط " است که البته پیش زمینه آن زدودن "نگاه ابرازی " نسبت به این رسانه و کارکرد آن است .
امید که هم مدیران و مسئولان به ویژه وزارت آموزش و پرورش ، پاسخ گویی و مسئولیت پذیری را اولین شرط یک مدیریت موفق و موثر دانسته و به رسانه نه به عنوان یک " ابزار " و یا " رقیب " که به عنوان یک " واقعیت اجتناب ناپذیر " نگریسته و حداکثر اهتمام خویش را در اصلاح آموزه های مدیریتی خویش از طریق دریافت به موقع " بازخورد " و اصلاح عملکرد به کار بندند .