سرقت علمی در ایران را میتوان بهمثابه نمودی آشکار از «آنومی دانشگاهی» تفسیر کرد؛ وضعیتی که در آن ناسازگاری میان آرمانهای ناب علمی - مانند تولید دانش اصیل و خلق بینشهای نو - با سازوکارهای نهادی موجود- از جمله سیاستهای کمیگرایانه، بوروکراسی انباشته و فشارهای اقتصادی روزافزون به شکلگیری رفتارهای انحرافی دامن میزند.
بُعد «نظام دانشگاهی» با مؤلفههایی چون سیاستگذاریهای آموزشی کوتاهبینانه، ساختارهای اداری سنگین و روابط غیرشفاف ؛ بازتابدهنده تأثیر قاطع ساختارهای نهادی بر کنش عاملان علمی است. به بیان دیگر، زمانی که دانشگاه به جای آن که عرصهای برای پرورش «سرمایه فرهنگی» و «سرمایه نمادین» در چارچوب اخلاق پژوهش باشد، به میدانی برای مبادلات ابزاری و تعقیب منافع مادی بدل میشود، بستر مناسبی برای گسترش سرقت علمی فراهم میآید.
در سطح «عوامل اجتماعی»، مؤلفههایی مانند «نگاه ابزاری به علم» و «ضعف قوانین» حاکی از آن است که سرقت علمی در گفتمان مسلط جامعه نسبت به دانش ریشه دارد.
اگر علم در سپهر عمومی، بیشتر بهمثابه کالایی برای ارتقای موقعیت اجتماعی و دست یابی به امتیازات اقتصادی فهمیده شود تا عرصهای برای جستوجوی حقیقت و خدمت به جامعه، طبیعی است که کنش گران علمی نیز به سمت «سوداگری علمی» و کاستن از هزینههای نمادین تولید دانش متمایل شوند. این نگرش، در کنار ضعف نهادهای نظارتی و قضایی، فضای هنجاری سستشدهای پدید میآورد که در آن مرزهای اخلاق پژوهش به آسانی درنوردیده میشوند.
در سطح فردی نیز مؤلفههایی چون «بیانگیزگی»، «کمبود توانمندیهای پژوهشی» و «هنجارهای ذهنی سست» بیانگر درونیسازی شرایط ساختاری توسط کنش گران است. دانشجویان و پژوهشگرانی که در نظامی با تأکید افراطی بر شاخصهای کمی و رقابتهای فشرده قرار میگیرند، در غیاب پشتیبانیهای آموزشی و راهنماییهای اخلاقی کافی، ممکن است سرقت علمی را چونان راهبردی انطباقی برای بقا در «میدان دانشگاهی» برگزینند. این روند، مسئله را از حیطه قضاوت اخلاقی صرف خارج ساخته و آن را به پدیدهای برآمده از «جامعهپذیری دانشگاهی ناقص» و «بحران معنابخشی به کنش علمی» تبدیل میکند.
در نهایت، رویارویی با سرقت علمی، مستلزم گذار از نگاه تنبیهیِ صرف و گزینش راهبردهایی کلنگر در سطوح خرد، میانی و کلان است.
لازم است اصلاحات ساختاری در نهاد دانشگاه (از جمله چرخش از بوروکراسی کُشنده، تغییر الگوی ارزیابی از کمیمحوری به کیفیمحوری و نهادینهسازی آموزش اخلاق پژوهش)، تحکیم قوانین و هنجارهای اجتماعی پشتیبان اصالت علمی، و توانمندسازی فردی پژوهشگران، همزمان و همسو پیش بروند.
تنها با دریافت ژرفای جامعهشناختی این پدیده و درک پیوند آن با ساختارهای کلانتر میتوان امید داشت که فضای علمی ایران به سمت تولید دانشی اصیل، مسئولیتپذیر و عادلانهتر حرکت کند.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
