جناب آقای کاظمی،
وزیر محترم آموزش و پرورش
بهعنوان معلمی که سالهاست در کلاس درس ابتدایی تلاش کردهام و آینده کودکان این سرزمین را دغدغه خود میدانم، احساس وظیفه میکنم وضعیت نگرانکنندهای را که امروز بر مدارس سایه افکنده، صریح و شفاف بیان کنم.
این روزها معلمان زیر بار انبوهی از طرحهای خلقالساعه، موازیکاریهای آموزشی، فعالیتهای همپوشان و گاه تکراری، و دستورالعملهای متناقض قرار گرفتهاند.
موازیکاری یعنی زمانی که معلم وظیفه اصلی خود — یعنی آموزش درست، روشن و قابل فهمِ محتوای کتابهای درسی — را بهخوبی انجام میدهد، اما همان کار درست را با نام و عنوان تازهای دوباره به او تحمیل میکنید؛ طرحهایی که تنها نام دارند و هیچ پشتوانه کارشناسی ندارند، و نتیجهاش کاهش کیفیت آموزش و سردرگمی معلم است.
در کنار اینها، الزام دائمی به مستندسازی، عکس برداری از کوچکترین فعالیتها، تهیه گزارشهای هفتگی و ماهانه، ثبت مستندات مربوط به طرحهای مختلف، و برنامهریزی برای احیای مناسبتهای ملی و مذهبی، بخش بزرگی از توان و زمان معلم را از مأموریت اصلیاش دور کرده است. آنچنان که گاهی بخش عمده روز کاری معلم صرف گردآوری مدارک، بارگذاری عکس و انجام امور اداری میشود، نه آموزش و تربیت.
پرسشی جدی مطرح است، جناب آقای وزیر: چرا وقت ارزشمند آموزش ابتدایی صرف مستندسازیهای بیفایده میشود؟
مگر محتوای آموزشی چه نقصی دارد که هر روز شاهد تولد طرح، پویش و فعالیت تازه هستیم؟
اگر محتوا نیاز به اصلاح دارد، اصلاح کنید.
اگر مشکل ندارد، چرا این همه کارِ اضافی و فرساینده به مدارس روانه میشود؟
در همین وضعیت، حجم محتوای درسی نسبت به زمان آموزش آن قدر زیاد و گاه برای سن دانشآموز سنگین و خستهکننده است که نتیجهاش چیزی جز فرسودگی ذهنی، کاهش انگیزه و دلزدگی از یادگیری نیست.

به همین دلیل بسیاری از خانوادهها امروز کلاسهای زبان، ورزشی و هنری خارج از مدرسه را مهمتر میدانند؛ چون حس میکنند مدرسه زیر بار طرحها و بخشنامههای بیوقفه، فرصت تمرکز بر کیفیت یادگیری را از دست داده است.
جناب آقای کاظمی،
مسئلهای اساسی در میان است:
شما یا به معلمی که خود برگزیدهاید اعتماد دارید یا ندارید.
اگر اعتماد دارید - که باید داشته باشید - چرا او را از آموزش، تحلیل، خلاقیت و تربیت دور کرده و در قالب عکاس، فیلم بردار، مستندساز و گزارش دهنده محبوس میکنید؟

و اگر اعتماد ندارید، این دیگر یک مشکل کوچک نیست؛ بلکه نشانه بحرانی عمیق در مدیریت نظام آموزشی است.
حتی پرسشی ساده وجود دارد:
اگر قرار است از هر لحظه کلاس گزارش تصویری تهیه شود، چرا دوربین مداربسته نصب نمیکنید تا تکلیف همه روشن شود؟
چرا سازوکاری واحد و کارشناسی شده طراحی نمیشود تا بار مستندسازی و پیگیری طرحها از دوش معلم ابتدایی برداشته شود؟
امروز متأسفانه معلم علی الخصوص معلم ابتدایی در ساختار آموزشی به کارگری ارزان و همیشه در دسترس تبدیل شده است در حالی که در دنیای امروز عرصه اثرگذاری نهایی، رسانه است - و طبق فرمایش مقام معظم رهبری «جنگ امروز، جنگ رسانهای است و این رسانهها هستند که بر دلها و ذهنها اثر میگذارند»- بسیاری از نهادها بهجای تولید محتوای حرفهای و تقویت جایگاه فرهنگی، آسانترین مسیر را انتخاب کردهاند:
تحمیل وظایف زائد و تولید طرح های هجو و بی خود و بیپشتوانه بر معلم.
این رفتار فقط بیاحترامی به جایگاه معلم نیست؛ بلکه آینده کودکان این سرزمین را تهدید میکند.
و این متن صرفاً گلایه نیست؛ مطالبهای روشن، منطقی و مبتنی بر حق است.

و جناب آقای وزیر،
این مطالبه مادی نیست که بتوان آن را با جمله تکراری «بودجه نداریم» از سر گذراند.
سخن از پول نیست؛ سخن از اصلاح یک خطای مدیریتی است؛ خطایی که پس لرزههای آن امروز معلمان و دانشآموزان را خسته، فرسوده و گاه از کلاس درس متواری کرده است.
حق داریم بپرسیم و پاسخ بخواهیم:
- مسئول این طرحهای بی پشتوانه کیست؟
- چه نهادی پاسخگوی فرسودگی معلمان است؟
- چرا وقت ارزشمند آموزش ابتدایی صرف مستندسازیهای بیفایده میشود؟
- چرا شأن حرفهای معلم هر روز در معرض خدشه قرار میگیرد؟

و مهمتر از همه:
چه کسی یا کسانی، و با چه پشتوانهای، وظایف بدیهی و روتین کاری معلم را دستهبندی میکنند، برای آن اسم و عنوان تازه میسازند، و آن را بهعنوان طرحی جدید بر معلم تحمیل میکنند؟ آیا این تولید بیوقفه طرحها، چیزی جز نادیده گرفتن تلاش معلم و افزودن بار اضافی بر دوش اوست؟
ما تنها یک خواسته داریم:
اجازه دهید معلم، معلم بماند. نه کارگر ارزان، نه مستندساز و نه دوربین به دست.
اگر قرار است آموزش کشور سامان یابد، مسیر آغازش روشن است:
کاهش فشارهای بیهوده، حمایت واقعی از معلمان، و بازگرداندن شأن حرفهای معلم به جایگاه شایسته و حقیقی خود.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
