چاپ کردن این صفحه

« وقتی به تأخر فرهنگی در بخش های گوناگون جامعه می اندیشم، چاره کار را در تغییر من یا خود می یابم »

چگونه " خود سرزنشی " به تغییرات مفید و سازنده در تدریس معلم می انجامد ؟

مینو امامی

بررسی فرآیند خود سرزنشی منجر به تغییرات مفید و سازنده در تدریس معلم در صدای معلم   خودسرزنشی تا حد رسیدن به احساس گناه، آزاردهنده ترین اختلال روانی است که بیشتر در افرادی که به نشخوار ذهنی یا تداوم افکار منفی مبتلا هستند نمایان می شود. خودسرزنشی یعنی از کرده ها و گفته های خود پشیمان شدن. در حالی که اگر ابتدا اندیشه و سپس سخن بگوئیم و یا در پیرامون کاری که قرار است انجام دهیم جوانب را بسنجیم، کمتر دچار چنین شبه توهمی می شویم.

در این اختلال روانی ؛ فرد نسبت به توانایی‌ها و داشته‌های خود دید منفی دارد و بیشتر در پی برجسته کردن کمبود‌های خود است. در واقع این‌ فرد نسبت به محرک‌های محیطی و پیرامونی خود دچار حساسیت‌های افراطی بوده و همیشه از افسردگی و اضطراب رنج می‌برد. او هنگام برقراری ارتباط با دیگران روی جزئیات تا حد پافشاری بر روی یک کلمه آزاردهنده مانور می دهد. اما خود سرزنشی نیز همانند بسیاری از مفاهیم دیگر دو وجهی است و علاوه بر افزایش تأثیر منفی و عدم تغییر رفتار قادر است با افزایش تأثیر مثبت به تغییر رفتار منجر شود.

در این مقال هدف ما توجه به بُعد مثبت خودسرزنشی یعنی ایجاد تغییرات مفید و سازنده است.

حال باید در این نکته تأمل کرد که ما کارهای روزانه را در تعامل با دیگران برحسب عادت و با فرض وظیفه یا درست بودن آن ها انجام می دهیم یا گه گاهی باید به چرایی و نحوه انجام آن بیندیشیم؟

مثلا هر یک از ما به عنوان یک معلم؛ هر روز هنگام رفتن به کلاس درس به نحوه تدریس خود و جوانب آن باید فکر کنیم و برای چگونه سپری ساختن زمان آموزش طی یک روز و در یک کلاس، برنامه ای از پیش اندیشیده داریم؟ در مورد گفتنی هایی که در مورد جلسه درسی امروز می باید و یا صلاح است بگوئیم فکر می کنیم؟ یا معلم هنگام بیان جملات مربوط به درس هر روز خود با استفاده از تجارب سال ها تدریس، توانایی اداره کلاس را نیز بدست می آورد؟

نوع پاسخ به این سئوالات بستگی به میزان تعهد ما در قبال مسئولیتی است که برعهده داریم. به عنوان یک معلم در خصوص نحوه رفتار خود با دانش آموزان و یا نتایج نامطلوب امتحانات داخلی و نهایی آنان، تا چه حد خود را مؤاخذه می کنید و یا به سرزنش خود می پردازید؟ یا دلیل آن را تنبلی و شیطنت دانش آموزان می دانید و معتقدید شما هیچ کوتاهی نکرده اید و به نحو مطلوب انجام وظیفه نموده اید؟ یا نظام آموزشی را مقصر اصلی می دانید؟

حس برون افکنی و جست و جوی فرد خاطی خارج از خود یعنی آسوده ساختن وجدان شغلی و حتی وجدان درون خود. وقتی سازمانی قابلیت آموزش ضمن خدمت ندارد، خودِ معلم می باید با اعتراف به ضعف های خود آن ها را شناسایی و با مطالعه، مشورت و جست و جو، در پی رفع ناتوانی و افزایش مهارت های خود برآید

چنین خودسرزنشی از نوع رفتار روانی نیست بلکه در راستای رسیدن به صداقت با خود است:

« حاسِبوا أنْفُسَکُم قَبلَ أنْ تُحاسَبوا »

 نوعی از خود سرزنشی که منجر به تغییر رفتار مثبت می گردد.

حال باید بیندیشیم که نقش طرح درس جهت پیشگیری از عواقب کوتاهی یک معلم در نتایج ضعیف، چیست؟

بررسی فرآیند خود سرزنشی منجر به تغییرات مفید و سازنده در تدریس معلم در صدای معلم

از یک سو ، معلمانی که طرح درس روزانه یا هفتگی ندارند و برنامه کاری امروز خود را هنگام ورود به کلاس درس، در بهترین شرایط با نگاه به یادداشت قبلی خود در دفتر نمره و در بدترین شرایط با پرسش از دانش آموزان و با جست و جو صفحه و نگاه به عنوان درس، در می یابد که حفظیات امروز او برای عناوین و مفاهیم کتابی که بیست سال است بدون کوچک ترین تغییر محتوایی تدریس می کند، چیست.

از سوی دیگر با واقع بینی باید قبول کرد پیش بردن طرح درس به پیش آمدهای یک روز بستگی دارد و همیشه نمی توان به اجرای بند بند آن پای بند بود. چون کلاس درس با حضور دانش آموزانی پیش می رود که کم سن و سال هستند و هر لحظه می تواند آبستن حادثه ای باشد. مثلا دانش آموزی که به دلیل نخوردن صبحانه و افت فشار خون از حال می رود. هیاهویی در کلاس بلند می شود که کانون حواس تمامی دانش آموزان و معلم را از درس قیچی می کند. معلمان با ابزار در ارتباط نیستند. آنان با عواطف و احساسات انسانی درگیرند که چگونگی صرف زمان را غیرقابل پیش بینی می نماید. یا خود معلم دچار سردرد میگرنی شدید می شود تا حدی که توانایی سخن گفتن ندارد و هر نوع صدایی او را آزار می دهد.

فهماندن این شرایط برای کودکان سخت نیست؟

اما به هر حال نوشتن طرح درس روزانه یعنی ردیف کردن جزئیات کارهای لازم برای امروز در این کلاس و تسلط معلم بر کلاس و تدریس.

باید بپذیریم تکلیف یا مشق شب فقط مختص دانش آموزان نیست و هر معلمی برای تدریس هر درسی، می باید حداقل قبل از خواب و در ذهن خود به بررسی فعالیت های روز بعد خود بیندیشد. شاید امتحانی تعیین شده و باید سئوالاتی طرح نماید. شاید درس فردا همان بخشی است که خود معلم در تدریس آن با دشواری مفهوم و سختی ارائه مواجه است. یا تصحیح اوراق امتحانی چند هفته قبل را فراموش کرده است و برای بررسی وضعیت درسی دانش آموزان جهت ادامه تدریس یا پاسخ به انتظار هیجانی دانش آموزان به نتایج آن نیاز دارد.

اگر نصف وجود معلم به خانواده تعلق دارد نصف وجود دیگر او حتی در منزل نیز به دانش آموزان، کلاس و مدرسه مربوط است. این راهی است که انتخاب کرده است. البته مشاغل دیگری نیز چون وکلا و قضات، اغلب بررسی پرونده های جاری یا پیچیده لاینحل را در منزل انجام می دهند و یقین مشاغلی دیگر نیز هست. مثلا مسئول فرهنگی اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی شهری که مجبور به بررسی و مطالعه بادقت آثار شعرا و نویسندگانی است که در انتظار دریافت مجوز چاپ هستند.

انجام هر نوع فعالیت اقتصادی یعنی مسئولیت پذیری تکالیف آن نقش. کسی منکر نیست که نظام آموزشی ما ناکارآمد و نتیجه جوست تا کارکردگرا. در کشور ما فقط کافی است کسی وجود داشته باشد تا کار باقی مانده بر زمین را انجام دهد. حال چگونه و با چه ساز و کاری، چون تعریفی مشخص برای شرح وظایف یا وجود ندارد و یا به کارکنان آموزش و نمایش داده نمی شود و زیاد مهم نیست.

برخی از ما معلمان نمی دانیم تا چه حدودی در کلاس و درس اختیار عمل داریم و به دلیل همین عدم شناخت یا در انجام وظیفه کم می گذاریم، یا در نتایج نامناسب آموزشی مقصر اصلی شمرده می شویم و یا از خیر بسیاری از اثر گذاری های مفید خود بر دانش آموزان به دلیل ناآگاهی درمی گذریم.

بررسی فرآیند خود سرزنشی منجر به تغییرات مفید و سازنده در تدریس معلم در صدای معلم

وجدان خود را با اقرار به بی قراری یا شگفت انگیزی رفتار نسل z نپوشانیم و اعتراف کنیم که ما معلمان در برهه ای از زمان، افسار توانمندی خود را برای نفوذ در اعماق ذهنی، روانی و هیجانی کودکان و نوجوانان از دست داده ایم.

ما نتوانسته ایم لغت نامه هم زبانی با نسل z را بنگاریم. برهه ای از گسیختگی که ما را واداشته تا فقط از گستاخی، هنجارشکنی و بی قاعدگی رفتار سخن برانیم و آنان را به عنوان عناصری مهارنشدنی معرفی نماییم.

در این حیطه بخشی از حس خودسرزنشی مثبت، متوجه منِ معلم است و بخشی دیگر مربوط به عناصر مدیریتی و مراجع تصمیم گیری. اصلی ترین تهاجم فرهنگی همین جا و با دستان خود ما ایجاد شده است و ما هنوز به دنبال مقصرانی چون آمریکا و اروپا در تحمیل مغزمایه های فرهنگی خود به روابط اجتماعی مابین خود هستیم.

با خود می اندیشم ؛ اگر من و شما در داخل همین کشور برای هر رخدادی قرص و محکم و چاره ساز بودیم، بیگانه با کدام جسارتی در باورها، عادات، الگوها و اخلاقیات ما رخنه می کرد؟ مگر بیشتر بیمارهای در بدنی ضعیف و غیرمقاوم نمایان نمی شود؟

به یاد دارم در دبیرستان نمونه دولتی که تدریس می کردم معلمانی می آمدند و به چند ماه نرسیده به مدرسه ای دیگر که دولتی بود و نسبتا در منطقه محروم شهر تبریز قرار داشت، منتقل می شدند. به نظر شما معلمی که سواد تخصصی دارد اما فن معلمی یا تدریس پویا ندارد، تبعید می شود و یا با آموزش ضمن خدمت، به او را یاری رسانده می شود؟

چرا ما و نظام آموزشی به عنوان یک معلم یا نیروی ستادی، نمی خواهیم تفاوت های فردی را باور و به حریم آن احترام بگذاریم؟ کسی مادرزادی معلم نمی شود و یا عشق به تدریس ندارد. گاه در طول زندگی بدان علاقه  مند می شویم و گاه مسیر زندگی ما را به این طریق هدایت می کند.

حق این معلم با بیش از بیست سال سابقه تدریس، پاس دادن از این مدرسه به مدرسه ای دیگر است یا تکمیل نقصان توانایی تدریس او؟

بررسی فرآیند خود سرزنشی منجر به تغییرات مفید و سازنده در تدریس معلم در صدای معلم

نگران برافراشته شدن پرچم پیروزی دانش آموزان در بیرون انداختن این معلم با شکایت به مدیر نیستید؟ چگونه می توان با استخدام دقیقه نودی و آموزش حین تدریس، نیاز امروزی دانش آموزان را پاسخ داد؟

برای پیشگیری از چنین دردسرهای مکرّر تکرار شونده باید هر معلمی ابتدا آموزش کافی را دریافت کند و سپس راهی کلاس ها شود. البته آموزش ضمن خدمت نیز نقش خون رسانی به مغز و قلب نظام آموزشی را دارد اگر به فکر حیات و بقای آن هستید. آموزش ضمن خدمت مقوله ای است که تجربه آن را خنثی نمی سازد.

در دوران دانشجویی نیز استاد آسیب شناسی اجتماعی ما که فارغ التحصیل دانشگاه سوربن فرانسه بود، هنگام تدریس به روخوانی از کتاب یا جزوه درسی خود اکتفا می کرد و هنگام امتحانات وقتی سطح نمرات بیشتر دانشجویان زیر ده بود، چگونه اما هر دفعه زورکی تعداد قبولین را با تصحیح معجزه آسای اوراق افزایش می داد. ایشان نسبت به دیگر اساتید نتایج امتحانات را دیرتر به واحد آموزش تقدیم می کرد. استادی باسواد بود اما در نحوه تدریس مشکل داشت و دانشگاه از ابتدای استخدام به جای توجه به اهمیت آموزش با اعتماد به دکتری دانشگاه سوربن ایشان، این ضعف را پوشانده بود. در این میان نیاز دانشجو پاسخ داده نمی شد و اهمیتی هم نداشت.

اهمیت خودسرزنشی در ریل مثبت، برای نداشتن چنین مشکلاتی در طول خدمت هر یک از معلمان است. وقتی سازمانی قابلیت آموزش ضمن خدمت ندارد، خودِ معلم می باید با اعتراف به ضعف های خود آن ها را شناسایی و با مطالعه، مشورت و جست و جو، در پی رفع ناتوانی و افزایش مهارت های خود برآید. ما معلمان نیز باید به خودکفایی برسیم و گر نه به سرنوشت همین افراد که ذکر کردم، گرفتار می شویم.

بررسی فرآیند خود سرزنشی منجر به تغییرات مفید و سازنده در تدریس معلم در صدای معلم

خودسرزنشی؛ خودکفایی، خوداتکایی، خودتأملی، خودباوری، خوداعترافی، خوداصلاحی، خود تحولی، خودتغییری، واژگانی باارزشی هستند که به خصوص نومعلمان باید عمق معنای هر یک را آویزه گوش های خود بنمایند تا مبادا از غافله توانمندی عقب بمانند.

کس نخارد پشت من جز ناخن انگشت من؛ یعنی انسان خود باید به فکر خویشتن باشد و به خود متکی باشد و سعی کند در زندگی وابسته و محتاج دیگری نباشد که سود چندانی به او نخواهد رسید.

یا جایی جمله ای از داستایفسکی نوشته بود: با پای شکسته به راهت ادامه بده و دستت را بر شانه کسی نگذار!

گاه خود را متهم به تبعیت از اصالت فرد می کنم در حالی که حالت اعتدال یعنی ترکیب اصالت فرد و جمع را ترجیح می دهم. اما وقتی به تأخر فرهنگی در بخش های گوناگون جامعه می اندیشم، چاره کار را در تغییر من یا خود می یابم.

مهم آن است که هر کس در هر نقش و پایگاهی شعر حافظ را معنا بخشد:

هرگز نمیرد آن که دلش زنده شد به عشق
ثبت است بر جریده عالم دوام ما


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

بررسی فرآیند خود سرزنشی منجر به تغییرات مفید و سازنده در تدریس معلم در صدای معلم

شنبه, 05 مهر 1404 15:07 خوانده شده: 199 دفعه

در همین زمینه بخوانید: