گاهی اتّفاقی ، چنان آدمی را به هم می ریزد ؛ مانند فر فره ای می شود که خود نمی چرخد خود به خودش نمی پیچد ، آنچه او را می پیچانَد و سر گردان می کند عوامل دیگری هستند که زندگی و آرامشش را می گیرد و وادارش می کند به ریشه یابیِ عامل سر گردان ساز در حد توان بِپردازد .
در مسافرت بودم .
تازه از بستر بیماری برخاسته که خبر ناخوشآیند و نا جوانمردانه یِ کُشته شدنِ دختر خانمی برای سرقت گوشی اَش و هم چنین تجاوز گروهیِ سه ورزشکار ایرانی به یک دختر در کُره را شنیدم .
از خود می پرسیدم چرا ؟
هر چند به گفته ی تاریخ نگاران هر اتفاقی یک دلیل ندارد ، دلایل مختلفی جمع می شوند تا سبب ساز آن باشند ولی به نظر می رسد آن دلیل اعتقادیِ منحرف و ضدِّ انسانی که قرن هاست با هجوم مهاجمین وحشی همچون خالد ابن ولید ، مغیرت ابن شعبه و ... به کشور ما ؛ روش های رفتاری بسیار ناپسندی ، الگو ساخته شده است به دیگر دلایل برتری داشته باشد .
خالد می گفت : از خون ایرانیان آسیاب آبی را راه می اندازم که گندم آرد کند و با آن نان بِپزند و لشگریانم بخورند .
به چه جُرمی ؟ به چه خطایی ؟ به چه آسیبی که ایرانیان به آنها رسانده بودند ؟
آنها علاوه بر تمام ناجوانمردی ها که در حقِّ مردم ایران روا داشتند ، تجاوز به زنان را مجاز ساختند و قربانیان این عقده دارانِ مهاجم که خواسته های نَفس خود را پشتِ پرده یِ دین و اشاعه و ترویج آن پنهان کرده بودند نه تنها در یک زمان بلکه در طول تاریخ غیر قابل شمارش بودند و هستند .
بِه گونه ای که تعریف می کنند ، ارباب روستایی در اردبیل به نام عظمت خانم در اواخر دوران قاجار دستور داده بود هر دختری که بخواهد عروسی کند ، شب اوّل باید با پسر ایشان هم بستر شود تا تبرّک گردد و بعد به خانه یِ بخت بِرَوَد .
نابرابر دانستن زنان با مردان ، محترم نشمردن حقوق آنها به عنوان یک انسان آفریده یِ خدا ریشه در اندیشه هایی داشته است ! اندیشه ای مانند اندیشه یِ خالد و امثال او که با نام دین کُشتن ، غارت کردن ، تجاوز گروهی و .... را حلال و بنا به گفته یِ باقی مانده هایِ کنونی شان ترویج دین و جهاد در راه خدا می دانستند و می دانند و شور بختانه چون خانم ها در این وحشی گری ها ضعیف تر بودند بیشتر از آقایان تحت ستم قرار می گرفتند و می گیرند .
نمی گویم کشته شدن الهه و تجاوز گروهی در کُره با فتوایِ کسی انجام گرفته است ، ولی می توان گفت این الگوی رفتاری که خالدها داشتند هنوز هم هست ! و باید برای رها شدن از زنجیره ی شیطانی آن تا می توان کوشید و برای گسستن آن که مانند بختکی به فرهنگ ما چنگ انداخته است بی هیچ معطّلی و جان بر کف تلاش کرد .
آیا آماده یِ گسستن زنجیرِ زنجیر شدگانی ؟ یا تماشاگرِ آن ؟
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید