تجمع این معترضان را مقابل وزارت آموزش و پرورش دیدم . آن قدر وضعیت آموزش و پرورش گل آلود شده که تشخیص درست و نادرست بسیار سخت شده است.
داخل سالن اجتماعات با آقای فرهادی مذاکره کردند و پاسخ سوالات شان را دریافت کردند . بیشتر به جدال شباهت داشت تا مذاکره .
صدای فریاد معترضین آن قدر بلند بود که فکر می کردی دارند دعوا می کنند.در اینکه حق دارند با نه حرفی ندارم بلکه حاشیههای این تجمع برایم جالب بود .
در مسیر رفتن تا جلوی وزارتخانه دخترانی را دیدم که مانتو خود را برداشتند اما نرسیده به وزارتخانه چادر از کیف بیرون آورده و سر کردند .اینها قرار است کار پرورشی کنند . از حالا دورویی را مسیر راه کرده اند .
توانایی کنترل خشم خود را نداشتند اما قرار است بعد از استخدام برای دانش آموزان نسخه های مشاورهای بپیچند و الگو باشند .
تعداد زیادی را دیدم که سن بالایی داشتند .شاید اشتباه می کنم ولی شرط سنی برای ورود به آموزش و پرورش مهم است .کار معلمی فرسایشی است و با این سن ورود چند سال دیگر بازنشسته اجباری روی دست آموزش و پرورش می گذارند.
در برابر وزارتخانه مشغول نماز شدند . ریاکاری و دین فروشی را از همین جا شروع کرده بودند .
فکر می کنم باگ داشتن سیستم هم ترفندی برای ورود خودی ها و ریزش غیر خودی بوده است.
خواهان دریافت کارنامه ارزیابی خود و آزمون داده شده بودند که دوبار نمایشی متفاوت داشته است.
در آغاز استخدام به نیروهای جدید داوطلب ورود به دستگاه تعلیم و تربیت ؛ آموزش کتمان ، ریاکاری، فریب، جلب رضایت کارفرما ، تقلب و دروغ در انجام کار را یاد می دهند و نیازی نیست که تجربه کسب کند.
بعدا آلوده می شود .
چون آنجا بودم و دیدم خواستم ناراحتی خودم را بیان کرده باشم.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید