چاپ کردن این صفحه

سخنی با خانم مدیرها و آقا مدیرها !

وقتی که ما معلم ها کاسه داغ تر از آش می شویم ... و مدرسه به کانونی برای تولید " ناکامی " تبدیل می شود ؟!

شیرین یوسفی

اعتراض یک معلم به عملکرد مدیران مدارس در آموزش و پرورش و هشدار در مورد تبدیل مدرسه به کانون ناکامی  امروز وقتی برای چندمین بار در ماه های اخیر به حکمی که به نام انسانیت و وظیفه ای که به عنوان معلم دارم تمکین کردم و در مقام دلجویی ار دانش آموزی که مظلوم واقع شده بود، دل به دریای « نا معلمی ها » زدم، خانم مدیر مان پیش چشم بچه ها، بر سرم فریاد کشید:

« که چرا کاسه داغ تر از آش می شوی؟ »

همچنان که داشتم به این پرسش هستی شناسانه خانم مدیرها و آقا مدیرهای این روزهای آموزش و پرورش، فکر می کردم به واسطه یکی از همکاران از جانب خانم مدیر، انذاری دریافت کردم مبنی بر این که مراقب باش تا در روزهای آخر خدمتت درگیر پرونده های آن چنانی نشوی!

اما آنچه امانم را برید و چون پتک مرتب بر سرم می خورد پرسش بنیادین خانم مدیر بود.

در واقع خانم مدیر در آستانه بازنشستگی آن نظام هستی شناختی و معرفت شناختی که در طی ۳۰  سال معلمی برای خودم ساخته بودم را، یک جا و یک تنه به چالش کشید .

حالا که گرد و غبار احساسات فرو نشسته و نظرگاه اندیشه‌ام شفاف شده و به لطف خدا پاسخ های غرور انگیز و ارضا کننده یک به یک در برابرم به صف شده اند ؛ خودم را به جهت آفریدن چنین موقعیت چالش برانگیزی مدیون خانم مدیرمان می دانم.

اعتراض یک معلم به عملکرد مدیران مدارس در آموزش و پرورش و هشدار در مورد تبدیل مدرسه به کانون ناکامی

خانم مدیر !

وقتی در مقدس ترین جای دنیا یعنی کلاس درس در مقام معلمی برای بچه ها از گوهر عزت نفس و حرمت انسانیت می گویی ... ناگهان کسی وارد کلاس می شود برای این که تذکری انضباطی دهد و از بد حادثه چشمش می افتد به دست بند پلاستیکی که در دست « فاطمه » است. فرد مذکور در یک حرکت سریع خودش را به فاطمه می رساند و با اصرار می خواهد که دست بند پلاستیکی را از دست او خارج کند در حالی که دانش آموز بینوا مرتب تکرار می کند: - وقتی انگ زدن ها و تحقیر بچه های یازدهم انسانی رویه معمول کادر مدیریتی مدرسه می شود ؛ من کاسه داغ تر از آش می‌شوم.

« خانم ! به خدا هدیه است »

  آری !

در چنین موقعیتی من کاسه داغ تر از آش می شوم.

اعتراض یک معلم به عملکرد مدیران مدارس در آموزش و پرورش و هشدار در مورد تبدیل مدرسه به کانون ناکامی

مبادا روزی فرا رسد که آتش خشم این ناکامی ها دامنه همه مان را بگیرد .  - وقتی اخراجی های چند روزه در مدرسه آن قدر باب می شود که در هنگام حضور و غیاب مرتباً با غیبت هایی مواجه می‌شوی که از طرف شورای مدرسه موجه می باشند، باز من کاسه داغ تر از آش می شوم.

- وقتی دانش آموزی را به جرم اهانت به مدیر نه تنها بیش از سه روز از مدرسه اخراج می‌کنند بلکه مرتب تهدید می‌کنند که تا آخر سال اجازه حضور در مدرسه را ندارد ؛ باز من کاسه داغ تر از آش می شوم.

- وقتی انگ زدن ها و تحقیر بچه های یازدهم انسانی رویه معمول کادر مدیریتی مدرسه می شود ؛ من کاسه داغ تر از آش می‌شوم.

اعتراض یک معلم به عملکرد مدیران مدارس در آموزش و پرورش و هشدار در مورد تبدیل مدرسه به کانون ناکامی

- وقتی  « محدثه » یک طرف ماجراست و خانم مدیر و معاونانش طرف دیگر ماجرا و دوستان محدثه از سر اضطرار مرا از اتاق دبیران فرا می خوانند تا بلکه یاریگر محدثه شوم در این مواجهه پرکینه، باز من کاسه داغ تر از آش می شوم.

- وقتی می بینم قرائتی که از انسان مکتبی تراز سند تحول بنیادین آموزش و پرورش در مدرسه ما می شود، هم در مقام عمل و هم در مقام نظر مورد بی‌توجهی قرار می گیرد، یا وقتی می بینم آموزه‌های قرآنی که به ما یاد می دهند، سخن « درست و به جا » بگویید در حالی که از خدا پروا می کنید( الله و قولو قولا سدیدا ) و مضافا می‌خواهند که "قول سدید" را "قولا لینا" بر زبان جاری کنید حتی در برابر طاغوتی چون فرعون ( اذهب الی فرعون انه طغی فقولا له قولا لینا) چه برسد به وقتی که مخاطبانمان نوجوانانی پر شر و شور باشند که به رسم امانت به دست ما سپرده شده اند تا برای فرداهای ایران عزیز توانمند و کارآمد و متخصص تربیت شوند و عمیقا مهجور مانده است ؛ باز من کاسه داغتر از آش می شوم.

اعتراض یک معلم به عملکرد مدیران مدارس در آموزش و پرورش و هشدار در مورد تبدیل مدرسه به کانون ناکامی

خانم مدیرها و آقا مدیرها !

من به عنوان یک معلم جامعه شناسی می دانم که دانش آموز در روند جامعه پذیری ؛ مدرسه ، مدیر معلم و معاون را نمادهایی از جامعه می انگارد لذا وقتی دانش آموزان به جای سوق داده شدن به سوی رعایت مسئولانه قانون و تمکین متعهدانه به قواعد و سنت ها به واسطه آمرانگی بی مورد از خشم لبریز می‌شوند آن گاه مدرسه به کانونی برای تولید « ناکامی » تبدیل می شود. این در حالی است که روانشناسان اجتماعی متفق القول هستند که ناکامی منشاء خشم و خشونت است و من چون یقین دارم اصرار بر رویه‌های آمرانه انضباطی در مدرسه نتیجه ای جز باز تولید خشم اجتماعی و فردی ندارد من باب امر به معروف و نهی از منکر کاسه داغ تر از آش می شوم تا ؛

مبادا روزی فرا رسد که آتش خشم این ناکامی ها دامنه همه مان را بگیرد.


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

اعتراض یک معلم به عملکرد مدیران مدارس در آموزش و پرورش و هشدار در مورد تبدیل مدرسه به کانون ناکامی

چهارشنبه, 12 ارديبهشت 1402 16:01 خوانده شده: 579 دفعه

در همین زمینه بخوانید: