چاپ کردن این صفحه

«گفت با خود، تا به کی باشی خری اسب باشی، بل از آن هم بهتری!»

ماجرای " ما " ، " سازمان تجارت جهانی " و آن " خر لنگ " ؟!

سیدکاظم موسوی جراحی/ البرز

طنزی بر پیوستن ایران به سازمان تجارت جهانی و خر لنگ در صدای معلم  بعد از خواندن نوشته وزین و مفید جناب قاسم پور در خصوص مزایای عضویت در سازمان تجارت جهانی ( این جا ) یاد شعر طنزی افتادم که در دهه 70 (زمان دولت اصلاحات) از شاعری گمنام با تخلص «علیرضا خان » در روزنامه خراسان به چاپ رسید و ماجرای پیوستن ایران به سازمان تجارت جهانی را با داشتن اقتصادی ضعیف و رانتی و غیر قابل رقابت با تولید کنندگان جهانی را  در قالب شعر با زبان شیرین طنز به چالش کشیده بود...

با تلاش فراوان در بین بریده های روزنامه ها ی قدیمی آن را پیدا کردم وصرفا جهت طنز و انبساط خاطر خوانندگان محترم در روزهای تعطیلی نوروز آن را باز نویسی و ذیلا تقدیم می کنم ؛(تصویر بریده روزنامه هم به لحاظ رعایت امانت ضمیمه است) .

بدیهی ست که اقتصاد کشور با همه معضلاتی که در اثر تحریم های ظالمانه متحمل شده است نسبت به دهه 70 از شرایط مناسب تری برای پیوستن به این سازمان برخوردار است ضمن اینکه شرایط علمی امروز کشور در کنار تاسیس صدها شرکت دانش بنیان امیدواری بیشتری برای این توفیق ملی به وجود می آورد.

نقل می‌گردد خری فرتوت وپیر
لاغر و لنگ وبه صد علت اسیر

باد اندر سر فتادش بی‌دلیل
من چه کم دارم زاسبان اصیل؟

گفت با خود، تا به کی باشی خری
اسب باشی، بل از آن هم بهتری!

الغرض، نیت بنمود زود
عزم سوی گله اسبان نمود

چون رسیدی، بانک برزد هلا!
آمدم من، اسبی از خیل شما!

گر که میل تاختن دارید نک
بنده هم آماده ام بی حرف وشک

خیل اسبان جمله خندیدند بر
حرفهای مضحک و ناجور خر !

خر بگفتا کم کنید این قال و قیل
اسب باشم بنده؛ دارم چند دلیل

دم دارید شما و سم، پا و شکم
من هم این اقلام دارم ای صنم !

اسب تازی گفتش ای آرام جان !
زحمتت کم کن ، برو، اینجا نمان !

دم همان دم، سم همان سم است و پا
لیک اما این کجا و آن کجا!

مال اینجا نیستی ای نازنین !
نک برو با خویش و قوم خود نشین

طنزی بر پیوستن ایران به سازمان تجارت جهانی و خر لنگ در صدای معلم

ترسم گر رو کنی در خیل ما
صدمه‌ای بینی بزیر دست و پا

خر سخن نشنید آنجا ماند و ماند
تا روزی گله را  « شیری » رماند

خیل اسبان ، قصد رفتن ساز کرد
مثل توفان، تاختن آغاز کرد

خر که پای رفتن و نایی نداشت
گیج و حیران، چشم ها برهم گذاشت

پس بزیر دست و پا، شد بر فنا
« شیر » داند باقی این قصه را .... ؟

طنزی بر پیوستن ایران به سازمان تجارت جهانی و خر لنگ در صدای معلم


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

طنزی بر پیوستن ایران به سازمان تجارت جهانی و خر لنگ در صدای معلم

دوشنبه, 06 فروردين 1402 12:52 خوانده شده: 262 دفعه

در همین زمینه بخوانید: