با عرض تسلیت به خانواده پزشک مقتول اردبیلی و جامعه پزشکی کشور؛ متاسفانه مثل هر حادثه ای قتل این هموطن عزیز ؛ به جای بسیج افکار عمومی برای ریشه کنی بزه های اجتماعی ؛ منجر به مقایسه بین مشاغل و حرف گردیده است . این بار مقایسه توسط یک نماینده پزشک مجلس شورای اسلامی شروع و اعلام شده که پزشکان سال ها درس خوانده و مثل برخی از 20 سالگی شروع به کار نکرده اند و ...خلاصه پزشکان مظلومند ؛ ضمن تکریم همه انسان ها و مشاغل و با تاکید بر اینکه همگان محترم و همه حرف ضروری ؛ باید گفت که این فقط پزشکان نیستند که درس خوانده اند بلکه تقریبا تمام کارمندان باسواد مانند اساتید دانشگاه و معلمان و هر فرد محترم دیگری که فوق دیپلم؛ لیسانس ؛ فوق لیسانس و دکتری تخصصی دارند به ترتیب به اندازه بهیاران و پرستاران و پزشکان عمومی و متخصص درس خوانده اند و بنابراین پزشکان تافته جدا بافته جامعه نمی باشند ؛ ولی ایجاد اولین مقاطع دکتری در رشته های درمانی سبب شده " دکتر یعنی پزشک " به فرهنگ رایج مملکت تبدیل گردیده و پزشکان سرزمین ما هم محترمانه با مصادره این عنوان ؛ اکثریت مناصب حکومتی و صندلی های مجلس را اشغال کرده و تمامی قوانین و مقررات را به نفع خود مصوب کرده اند و سبب خیلی چیزها شده ؛ من جمله سبب شده :
* وزیر شما مانع از دریافت مالیات از ویزیت پزشکان می شود ولی وزیر ما نمی تواند حق التدریس ناچیز معلم را معاف از مالیات اعلام کند.
* وزیر شما به سریال طنز شجاعانه اعتراض و مانع ادامه پخش آن می گردد ولی توهین به معلم برای وزیر ما عادی شده است .
* کارمندان وزیر شما درجه یک اند و کارمندان وزیر ما به علت داشتن شغل انبیائی ! درجه سه اند.
* کارمندان وزیر شما قتل معلم را نخواستند بشنوند؛ و اگر هم شنیدند واکنشی نشان ندادند؛ ولی کارمندان وزیر ما هم شنیدند و هم ابراز همدردی کردند و هم وظیفه خود می دانند ابراز انزجار کنند .
* هر چند قتل در همه حال محکوم و قاتل مجازاتش اعدام است اما باید توجه کرد کارمند وزیر شما به علل شخصی و در منزل شخصی به قتل رسیده است ولی کارمند وزیر ما به سبب انجام وظیفه قانونی و در محل اداره دولتی خود به قتل رسیده بود. با این وجود وزیر شما قاطعانه خواستار پیگیری قضائی می شود ولی وزیر ما با واهمه خواستار حمایت قضائی می شود.
* وزیر شما در همه امور مملکت از آموزش گرفته تا بهداشت ؛ محیط زیست ؛ سیاست و اقتصاد و ...دخالت می کند ولی وزیر ما جرات اظهار نظر در وظایف تخصصصی خود را ندارد .
* وزیر شما برای یک قتل معمولی آماده سفر به اردبیل است ولی وزیر ما خجالت می کشد صدای خود را ؛ بابت قتل معلم فیریک و آتش گرفتن سایر معلمان به علت نبود بخاری در کلاس درس و به تاراج رفتن آبرو و حیثیت میلیون ها انسان تحصیل کرده ؛ بلند کرده و حق آموزش را از بیت المال طلب کند.
* وزیر شما حتی قبل از لغو تحریم ها کیسه ای برای وزارتش دوخته است ولی وزیر ما فقط بایستی در مواقع تحریم وضع دولت را درک و ریاضت اقتصادی را به کارمندان وزارتش آموزش داده و حتی تحمیل کند.
* وزیر شما هیچ وقت از کارمندان خود مایه نمی گذارد ولی وزیر ما به خاطر جنگ بدون اجرت 2 ساعت در هر هفته به کارمندان خود تکلیف کرده ؛ و این خرج از کیسه خلیفه ؛ با اتمام جنگ نه تنها تمام نمی شود و نه تنها ایثارگر تقدیر و تکریم نمی گردد بلکه به علت بی زبانی وزیر ما به وظیفه بدل می شود و با وجود حکم نهادهای قانونی به برگشت به 22 ساعت تدریس هفتگی ادامه می یابد ؛ ولی وزیر ما جرات نمی کند حق قانونی کارمندان خود را از هیات دولت یعنی سایر وزیران من جمله وزیر شما بستاند.
* کارمندان وزیر شما به علت در مصدر امور بودن شان مدام مقررات کشور را عوض می کنند ولی کارمندان وزیر ما گرفتار تغییر مکرر مقررات کشور و نظام آموزشی آیند و همه عمر خود را در معرض ساماندهی و در خطر انتقال به ناکجا آبادی ناکجا آبادتر از ناکجا آباد قبلی هستند.
* کارمندان وزیر شما با حقوق آن چنانی 12 الی 18 ساعت تدریس در دانشگاه دارند ولی کارمندان همتراز وزیر ما با دکتری تخصصی و سال ها خدمت با 24 ساعت تدریس؛ نه تنها اجازه تدریس دردانشگاه را نمی یابند بلکه به علت ندانم کاری تدوین کنندگان مقررات آموزشی و تغییر مکرر آنها از دبیرستان هم بایستی به راهنمائی ؛ ابتدائی ؛ نهصت سواد آموزی و حتی به مهد کودک منتقل شوند.
* در وزارت وزیر شما متخصص ؛ کارشناس ؛ کاردان و... جای خود دارد ولی در وزارت وزیر من از دکتری تخصصی تا آبدارچی همه یک حقوق می گیرند آن هم هم حقوق یک کارگر ساده . اصلا چه معنی دارد وزارتی به نام آموزش و پرورش که در آن معلمی شغل نیست و بلکه عشق است برای تخصص و کاردانی و مهارت حرفه ای مرزی جدا کرد؟
* کارمندان وزیر شما اگر در اثر سهل انگاری باعث مرگ انسانی شوند در دادگاه انتظامی خود به علت غیر عمد بودن و طبیعت کار پزشکی تبرئه می شوند ولی کارمندان وزیر ما اگر از باب دلسوزی و پدری با تندی با متعلم خود برخورد کنند علاوه بر چاقو باران شدن و حضور در دادگاه و پاسگاه ؛ در صدا و سیما هزاران بار محاکمه می شوند و حتی به خطاهای معلمان وطنی هم قانع نشده و هزاران بار تخلفات معلمان خارجی را منتشر و منعکس می کنند و تا به حال در صدا وسیما مرگ انسانی به علت تعلل و تخلف هیچ پزشکی ( کارمند وزیر شما ) انعکاس پیدا نکرده است .
* روسای ادارات و بیمارستان ها و دانشگاه های ؛ کارمندان وزیر شما توسط خود کارمندان انتخاب و یا پیشنهاد می شوند ولی روسای ادارات وزیر ما توسط نمایندگان وزیر شما در مجلس و یا جاهای دیگر و بدون دخالت کارمندان وزیر ما نصب و تا قیامت تمدید می شوند.
* وزیر شما به کارمندان خود می بالد ولی وزیر ما از کارمندان خود می نالد.
* کارمندان وزیر شما از قشر شریف اند و کارمندان وزیر ما از قشر آسیب پذیر و ضعیف .
البته ناگفته نماند که این مقایسه مختصر؛ قطره ای از دریای شاهکار کارمندان وزیر شما در مجلس و نهادهای قانون گذاری است و انعکاسی کوچک از قیاس کارمندان وزیر شما و کارمندان وزیر ماست ؛ مائی که میلیون ها نفریم ؛ تحصیل کرده و کارمند دولت و... بس !
وای بر حال کسانی که دستی در کار دولتی ندارند ؛ فقیر و بی سوادند . و وای بر همه ما که بین وزیر شما و وزیر ما و وزیر بی وزیران این قدر فاصله است ؛ وای بر ما ؛ وای بر شما.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید