یکی از هزاران رنجی که بر اهل خرد و افراد آگاه مترتب است، پیشبینی و نظارهٔ مصیبتهاست. مصیبتهایی که ناشی از جهل و ساده لوحیِ جامعه ایست که مدام نسبت به مصلحان و اقلیت آگاه و اندیشمندان بیتفاوت است.
به قول شاعر هنگامی که فرد آگاه و اهل خرد به خود میگوید:
« در درون شهر کوران دردها دارم ز بينايی » .
بی توجهی جامعه به اهل خرد و دلسوزانِ آگاه، رنج عمیقی را بر هزاران رنجی که برای ایشان حاصل آمده، میافزاید، همچون شخصیت کاساندرا در افسانهی یونانی .
کاساندرا در یکی از افسانه های اسطورههای یونان ، زیباترین دختر پریاموس پادشاه تروآ بود و بسیاری دلباختهٔ او بودند و به خاطر رسیدن به کاساندرا در جنگ تروآ به سپاه پدرش ملحق شدند. تا اینکه سرانجام آپولو ، عاشق کاساندرا شد و برای اینکه دل او را به دست آورد به او قدرت پیش گویی اعطا کرد. اما کاساندرا به عشق او بی اعتنایی کرد و به او پاسخی نداد.
آپولو برای تلافی این کار قدرت پیشگویی او را پس نگرفت، اما او را محکوم کرد که همیشه درست پیش گویی کند، اما کسی پیشگوییهای او را باور نکند. کاساندرا بارها سقوط تروآ را پیش گویی کرد، اما در اثر نفرین آپولو، کسی حرف او را باور نمیکرد و او را دیوانه میپنداشتند.
این رنج کاساندرا، همچون رنج آگاهی و دانایی از خطاها و کژراهه های جامعه است که همواره اندیشمندان و مصلحانِ دلسوز و آگاه را آزار میدهد. تصمیم گیران و اغلب افراد جامعه در هر جایگاهی هیچ گاه توجه چندانی به توصیهها یا اخطارهای اهل خرد نخواهند داشت و این قشری که همواره در اقلیت است را منفعل میسازند و در نهایت با تجربههای تلخ و مصیبتهایی روبه رو میشوند که متحمل بوده و اخطار آن داده شده بود.
این گونه است که خردپیشگان کاساندراوار مشغول حرف زدن و پیش بینی های خردمندانه ای هستند که هیچ توجهی به آنها نمیشود.