در طول تاریخ ادبیات ایران ، شاعران بزرگی می زیسته اند که اگر زمامداران و حکام ایرانی، اساس حکومت خود را بر افکار آنان بنا می کردند ، قطعا مردم ما شاهد این همه فجایع در تاریخی نبودند. یکی از آثار گرانسنگی که سرشاراز تنبیه و تنبّه است ، بوستان سعدی ست. نخستین باب این کتاب ارزشمند در عدل و تدبیر و رای است که سعدی در آن راهکارهایی برای مملکت داری و حکومت پیشنهاد می کند و چاره ی مشکلات را می نمایاند. یکی از این حکایت ها که درحقیقت وصیت نامه ی انوشیروان ساسانی به پسرش ؛ هرمز است از زبان سعدی بیان می شود که من آن را مختصرا در قالب نثر ارائه می کنم:
شنیدم که انوشیروان ساسانی در وقت جان دادن به پسرش؛ هرمز می گوید: از درویشان و تهیدستان دلجویی کن و نه آنکه فقط به دنبال آسایش خود باشی . وقتی که تنها به آسایش خودت فکر کنی ، کسی در سرزمین تو آسایشی نخواهد داشت . در نگاه انسان دانا و آگاه ، چوپان، خفته و آسوده خاطر باشد و گرگ به گله بزنید، پسندیده نیست.
ای هرمز ! حافظِ درویشِ نیازمند باش . چون که شاه به واسطه ی همین مردم به پادشاهی می رسد . سلطان همانند درخت و مردم بیخ و ریشه ی آن درخت اند. ای پسر ! درخت( شاه) به واسطه ی ریشه( مردم) در زمین محکم و استوار است. تا جایی که می توانی دل مردم را با رفتار نامناسب آزرده و مجروح نکن .اگر دلِ مردم از تو آزرده و مکدر شود ، ریشه کن خواهی شد . اگر جاده ی حق و حقیقت را طلب می کنی ، راه پارسایان را درپیش بگیر که آنها به پاداش عمل خیر ،امیدوار و از مکافاتِ عملِ بد هَراسانند و ازاین رو خردمندانه رفتار می کنند. اگر تو در پادشاهی این دو را به دست آوردی ، سرزمین تو، پناهگاه خوبی برای تو و مردمت خواهد بود. پادشاه خوب کسی ست که آسیب و گزندِ مردم پسندیده او نیست. زیرا می ترسد که در فرمانروایی و مملکت داری او خللی به وجود آید . بنابراین چنانچه این خوی و خصلت در او نباشد ، آن کشور بویی از آسودگی و امیدواری نمی برد و هیچ گشایشی در آن سرزمین نمی بینی. چون که مردم را از آن شاه دلتنگ و آزرده خواهی دید. از گردنکشانِ جسور پرهیز کن و از دست شان به خدا پناه ببر .
ای پسر! شاهی که دلِ اهلِ کشورش، خراب و ویران باشد ، باید آبادانی کشور را به خواب ببیند. بدان که سرانجامِ جور و جفا به مردم جز ویرانی و بدنامی نیست.
سزاوار نیست که مردم را با تیرِ بیداد نابود کنی که مردم می توانند پشتیبان و حامیِ بزرگی برای تو باشند. پس رعایت حال مردم را بکن که اگر آنها از تو خوشدل باشند، بیش از پیش برای این سرزمین کار و تلاش خواهند کرد. اصلا دور از جوانمردی ست که تو از این مردم خوبی و نیکویی ببینی اما در حق آنها بدی کنی. »
از آن روی این حکایت را آوردم که توجه مدیران و مسئولان کشور را بهاین نکته جلب کنم که باید خاطر نگهدار مردم باشند و فقط به فکر خود نباشند . اگر به مقامی رسیدند از سرِ صدقه ی مردم است.اصل و ریشه شما از مردم است . ناآسودگی و نومیدی مردم از شما سرچشمه می گیرد . اگر کشور به فنا رود از عملکردهای نادرست شماست ...
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید