پیشگفتار
زادووَلد یکی از مهم ترین کارکردهای خانواده است و از مسئولیت هایی است که اصولا باید بعد از ازدواج کردن نهایی شود. ادامه نسل بشر ممکن نمی گردد مگر با تولیدمثل. اصولا در هر برهه از زمان با توجه به نوع سیاست های جمعیتی که توسط دولت ها تعیین می گردد، تصمیم خانواده ها به طور غیرمستقیم، برای داشتن تعداد فرزندان مشخص می شود. در صورت افزایش بیش از حد جمعیت کشور و عدم تناسب آن با وسعت و منابع طبیعی و غیرطبیعی، جهت تأمین آسایش و رفع نیازهای مادی و معنوی جمعیت، سیاست های تشویقی کاهش جمعیت و برعکس در صورت کاهش نرخ باروری و افزایش جمعیت سالخورده، سیاست های تشویقی افزایش جمعیت اِعمال می گردد.
برای کاهش جمعیت، پرداخت کمک هزینه ماهانه، دادن وام ازدواج، وام مسکن و موارد مشابه دیگر فقط به شرط داشتن دو فرزند و برای افزایش جمعیت می توانید در منبع ذکر شده به 15 مورد که در اینفوگرافی حمایت از فرزند آوری توسط دولت در کشور ما وعده داده شده است، مراجعه نمائید. این سیاست ها، به نوعی قرارداد نانوشته شده مابین دولت و مردم است که فقط در صورت اجرا، اعتماد اجتماعی را هموار می سازد. مردم نیز برحسب سطح سواد و طبقه اجتماعی خود، از این سیاست ها تبعیت می کنند و نرخ رشد جمعیت تحت تأثیر آن کم یا زیاد می شود.
طی دهه 35 تا 45 نرخ رشد جمعیت ایران 3.13 درصد بوده است و متعاقب سیاست های کاهش جمعیتی با شعارهایی همچون فرزند کمتر زندگی بهتر یا قطع کمک دولت به خانواده هایی که بیش از دو فرزند دارند، این نرخ طی دهه 45 تا 55 به 2.71 درصد رسید.
این شعار بعد از انقلاب و به دلیل اسلامی شدن جامعه و تشویق به فرزندآوری که در آیه 151 سوره انعام و آیه 31 سوره إسراء، بدان تأکید شده است و سفارش می کند که فرزندان خود را از بیم فقر نکُشید، مائیم که شما و آنها را روزی می دهیم، شاهد افزایش نرخ باروری هستیم. نباید تأثیر و نقش کوپنی شدن کالاهای اساسی را در شرایط جنگ بین اقشار کم درآمد جامعه حداقل طی دهه 60 در افزایش زادوولد، نادیده بگیریم. به طوری که در دهه 55 تا 65 دوباره این نرخ افزایش یافت و به 3.91 درصد رسید.
از دهه 65 تا 75 به بعد بنا به دلایلی که در ادامه به آنها اشاره خواهم کرد، این نرخ شدیدا کاهش یافت تا این که نرخ رشد جمعیت سال 90 معادل 1.29 درصد و در سال 95 به 1.24 درصد رسید و ادامه آن در سال 98 برخلاف تمامی پیش بینیهای پژوهشی به کمتر از یک درصد رسید و عجیبترین نرخ رشد جمعیت در تاریخ ایران رقم خورد و جدّی بودن بحران کاهش جمعیت را بار دیگر به همه گوشزد کرد.
این رفتار فردی و ظاهرا برخاسته از میل و تصمیم زوجین، نرخ باروری جمعیت کشور به 1.6 فرزند رسید، تبدیل به نگرانی اجتماعی گردید که دولت به عنوان مشخص کننده سیاست های جمعیتی تصمیم گرفت تا با افزایش نرخ باروری به بالای سطح جانشینی یعنی بیش از 2.1 فرزند، از کاهش موالید و افزایش مرگ و میر در ایران به عنوان یک "هشدار جدّی جمعیتی" جلوگیری نماید. پیش بینی می شود در سال ۱۴۲۹، درصد سالخوردگی جمعیت ایران به 33 درصد افزایش یابد. (1) و چون جمعیت سالخورده، به طور طبیعی قادر به زادوولد نیست، پس کاهش جمعیت ایران بنا به پیش بینی جمعیت شناسان، تبدیل به بحران واقعی خواهد شد.
دلایل کاهش جمعیت طی چند دهه، در چند دلیل اساسی نهفته است:
از یک سو با کاهش میزان مرگ و میر و افزایش امید به زندگی به دلیل رشد بهداشت و آگاهی های اجتماعی، نرخ زادولد و متوسط رشد سالانه جمعیت کشور کاهش یافت و از سوی دیگر، افزایش انتظارات و توقعات سواد زنان وسطح اشتغال آنان، شرایط بحرانی و تورم زای اقتصادی، گرایش به داشتن فرزند کمتر رفتار غالب زوجین گردید و تک فرزندی عمومیت یافت. به عنوان یک واکنش طبیعی نسبت به شرایط، این تصمیم گیری خانواده ها، به وقت خود منطقی به نظر می رسید.
علت دیگر کاهش نرخ باروری، با بالا رفتن سطح انتظارات در مورد میزان مهریه و تحمیل تهیه جهیزیه در بیداد گرانی و تورم بر خانواده ها، جوانان را از گرایش به ازدواج دور ساخت. قانون نادرست زندانی شدن داماد در صورت عدم پرداخت مهریه عندالمطالبه و عدم توجه به مهریه عندالاستطاعه و افزایش قیمت سکه و طلا، از دیگر فاکتورهای افزایش کلاهبرداری برخی از خانواده ها به درخواست مهریه نجومی در ثانیه هایی بعد از قرائت عقد بود که جوانان را از امر ازدواج بیمناک ساخت. تعیین سقف 110 سکه نیز مانع مهریه های رؤیایی و نجومی نشد و قانون در برابر آن، قدرت اجرایی نداشت.
" قانون حمایت از خانواده که در سال 91 به تصویب نمایندگان مجلس رسید، حد حمایت قانونی از مطالبه مهریه را تا میزان 110 سکه اعلام کرد و مطالبه میزان بیشتر از آن را منوط به ملائت زوج (قدرت پرداخت دِین) دانست. در این قانون، معیار ملائت در مطالبه مهریه 110 سکه است و دادگاه، فرض و اماره را بر این گذاشته است که زوج قابلیت پرداخت را دارد و اگر این تعداد چه به صورت نقد و چه قسط بندی پرداخت نشود حکم حبس صادر میشود. در میان مردم به اشتباه ذکر میشود که مهریههای بیشتر از 110 سکه را نمیتوان دریافت کرد، در حالی که فقط کافی است در مهریههای بیش از 110سکه، زوجه به دادگاه اثبات کند که زوج توانایی پرداخت این تعداد سکه را دارد." (2)
از دیگر سو، پدیده ای به نام " ازدواج سفید یا همباشی " وجود دارد که مروّج سقط جنین است. وقتی سخن از تجدّد یا مدرنیزه می شود فقط آثار مادی آن در کشورهای در حال توسعه، اثر نمی گذارد. وقتی درِ کشوری به اقتصاد اروپا یا آمریکا باز می شود، فرهنگ و عادات آنان نیز همسو و به طور موازی، وارد این کشورها می شود. دیوار چین در زمان حکومت مائو جهت ممانعت از هر نوع ارتباط با کشورهای بیگانه، از نمونه های بارز مقاومت یک کشور از عواقب پذیرش فرهنگ غربی است. امروزه نیز کشور کره شمالی، تمهیداتی در این خصوص دارد که استبداد مطلق را ترسیم ساخته است.
تعریف ازدواج سفید
" ازدواج سفید؛ نوعی از ازدواج با در نظر گرفتن وظایف و تعهدات رایج بین زن و مرد است که در چهارچوب قانونی و شرعی صورت نمی گیرد. به عبارتی دیگر این نوع ازدواج بدون در نظر گرفتن قوانین کشور، شرع و حتی در مواقعی عرف صورت می گیرد، اما زن و مرد نسبت به یکدیگر متعهد خواهند بود و وظایف شان را در قبال یکدیگر انجام می دهند. در ازدواج سفید، مهم ترین مقوله ای که پیگیری می شود بحث رضایت طرفین از شرایط رابطه و روابط جنسی است! "
مشکلات و تهدیدهای ازدواج های سفید
" از جمله مشکلات ازدواج سفید می توان به موارد زیر اشاره کرد:
* کم رنگ شدن اهمیت خانواده اصیل
* از بین رفتن ساختار اجتماعی کنونی
* توسعه فساد در جامعه به دلیل عدم فرهنگ سازی برای عروسی سفید در جامعه ایرانی
* عدم پذیرش از سوی خانواده ها
* ایجاد مشکل در برقراری ارتباط با خانواده و حتی امکان قطع رابطه
* عدم تعهد کامل به یکدیگر (در بعضی موارد)
* سهولت در خیانت جنسی طرفین به یکدیگر
* عدم آمادگی افراد برای پای بندی به اصول خلاقی
* احتمال آسیب پذیری زیاد افراد
ازدواج سفید و یا هر گونه ازدواجی با چنین ساختاری در جوامعی که فرهنگ و شرایط آن موجود نمی باشد، مانند جامعه ایرانی اسلامی نه تنها مناسب نیست بلکه سراسر مشکل و معضل خواهد بود و افراد را از امتیازات اجتماعی محروم می سازد." (3)
آمار ازدواج سفید در ایران
کامیل احمدی مردمشناس، پژوهشگر و نویسنده؛ درباره " زندگی خارج از چارچوب ازدواج در ایران" در سه کلان شهر تهران، مشهد و اصفهان با حجم نمونه 213 زوج و به شکل میدانی پژوهشی انجام داده است. با استناد به آمارهای پژوهش، چنین مشخص شده است: بیشتر افرادی که به این شیوه زندگی روی آورده بودند یا مهاجرین شاغل و یا دانشجویان دارای زیست دانشجویی بودند. عمر ازدواج سفید در ایران بین یک تا سه سال است. ۴۵ درصد از افرادی که در این تحقیق مورد بررسی قرار گرفته بودند بین ۲۵ تا ۳۰ سال سن داشتند. همچنین ۶۲ درصد آنها دارای تحصیلات کاردانی و کارشناسی بودند و ۲۳ درصد در مقطع ارشد و دکتری تحصیل میکردند. مهمترین شیوه آشنایی که از سوی این افراد ذکر شده بود، گروه دوستان و دانشجویی، همکاری در محل اشتغال و فضای مجازی بوده است. بیشتر افراد درگیر این نوع ازدواج، فرزندان خود را سقط میکنند. وی معتقد است که ازدواج سفید در غرب و اروپا ریشه دارد و این پدیده در ایران با معنای غربی آن متفاوت است. (مابقی اطلاعات آماری را در نمودارهای منبع ذکر شده پیگیر باشید) *
پیامدهای ازدواج سفید
کامیل احمدی؛ پژوهشگر در ادامه با اشاره به این که پیامدهای ازدواج سفید چیست اظهار کرد: رنگ باختن کلیشههای جنسیتی، آزادی انتخاب بر بدن و روابط جنسی، سرد شدن نسبت به ازدواج رسمی، طرد اجتماعی و ترس از پیگرد قانونی پیامدهایی بودند که از سوی افراد مورد بررسی عنوان شده است. مهمترین دلیلی که این افراد در مورد روی آوردن به این نوع ازدواج ذکر میکردند نیز عدم اعتقاد به ازدواج رسمی، آزادی انتخاب و حق بر بدن، عدم امنیت شغلی و درآمد کافی، آشنایی بیشتر و عدم اعتماد بوده است. تولد کودکان بیهویت، سقط جنین و استرس پنهان ماندن رابطه، از دیگر پیامدهای ازدواج سفید شمرده می شود.
وی در نشست انجمن حمایت از حقوق کودکان چنین گفته است:
" همباشی بعد از انقلاب جنسی در غرب به وجود آمد و با محوریت اروپا، تقدس رابطه جنسی را بر هم زد، در سال 2010 نروژ، فرانسه، سوئد و اسپانیا سرآمد کشورهایی هستند که به این شیوه زندگی روی آورده اند. این روش آنقدر در این کشورها رواج پیدا کرده که قوانین حقوقی مشابه با ازدواجهای رسمی برای آنها وضع شده است.
کشور همجوار ایران یعنی ترکیه، از نمونههای بارز این شیوه زندگی است. بعد از تغییرات ایجاد شده از سوی رجب طیب اردوغان و علیرغم تفکیک جنسیتی 75 درصد خوابگاههای این کشور، با این حال مجازاتی درباره شیوه زندگی همخانگی و ازدواج سفید وجود ندارد و شاهد آمار بالای آن به ویژه در استانبول و آنکارا هستیم. شهرهای اسکندریه و قاهره مصر نیز با وجود مجازات دو سال حبس، با روند رو به رشد این شیوه زندگی روبه رو هستند. آمار زندگی همباشی در بیروت و غرب لبنان و حتی کشور تونس نیز با رشد فزایندهای روبه روست."
پیشنهاداتی برای کاهش مشکلات ازدواج سفید
" کامیل احمدی؛ با اشاره به برخی از پیشنهادهای ذکر شده در این پژوهش برای حل موضوع و کاهش مشکلات ازدواج سفید، تصریح کرد: شناسایی جامعه، ابعاد مختلف ازدواج سفید بر مبنای تحقیقات مستقل دانشگاهی و تخصصی، پذیرش موجودیت ازدواج سفید و انکار نکردن روند افزایشی آن، تمهیدات قانونی و پوشش حمایتی، بسترسازی فرهنگی، آگاهی رسانی و آموزش عمومی و تخصصی، کارآفرینی، اشتغال و تحقق شرایط اقتصادی مناسب از سوی دولت و بخش خصوصی، حمایت نهادهای دولتی و انجمنها در چهارچوب سازمانهای بهداشتی و آموزشی جلوگیری از پیامد آسیبهای فردی و اجتماعی بخشی از پیشنهادهای مطرح شده است." . مهمترین دلیلی که این افراد در مورد روی آوردن به این نوع ازدواج ذکر میکردند نیز عدم اعتقاد به ازدواج رسمی، آزادی انتخاب و حق بر بدن، عدم امنیت شغلی و درآمد کافی، آشنایی بیشتر و عدم اعتماد بوده است.
پروانه سلحشوری، نماینده پیشین مجلس با بیان این که تا سالهای گذشته شیوه زندگی هم خانگی بیش از زمان حال تابو بوده و تنها در چند سال اخیر است که درباره آن صحبتهایی میشنویم، گفت: " این هم خانگیها ابعاد فرهنگ سنتی را مذموم میشمارد و موجب ایجاد هویت دو گانه برای افراد درگیر در آنها میشود، به طوری که این افراد دچار بحران و بیگانگی هویتی میشوند. به عبارت دیگر آنها دچار جدال روانی با خودشان میشوند. از نگاه این افراد انتخاب شیوه زندگی " همباشی " عواید بیشتری نسبت به مضرّات آن برایشان دارد. بیشتر نوزادان متولد شده در شیوه زندگی هم خانگی، سقط میشوند و اسم پدر در شناسنامه این کودکان ذکر نمیشود."
شهناز سجادی، دستیار حقوق شهروندی معاونت رئیس جمهور در امور زنان و خانواده نیز با بیان این که ازدواج سفید نه تنها تهدیدی برای خانواده بلکه تهدیدی علیه زنان و کودکان است، می گوید: " شیوه ازدواج سفید تشکیل دادن یک خانواده حبابی است. زنان اولین قربانیان و کودکان قربانیان بعدی این شیوه زندگی هستند. زنان به امید ازدواج پا به عرصه ازدواج سفید میگذارند. ازدواج سفید در ایران رسمیت ندارد و از نظر قانون جرم محسوب می شود و از نظر حقوقی بی تعهدی و از نظر شرعی گناه است."
سارا باقری وکیل دادگستری و عضو کمیته حقوقی انجمن حمایت از حقوق کودکان نیز در این رابطه می گوید:
" در صورتی که زنی ازدواجش در شناسنامه ثبت نشده باشد، در بیمارستان گواهی ولادت برای فرزندش صادر نمیشود و بیمارستانها از صدور این گواهی امتناع می ورزند. نبود گواهی تولد باعث میشود تا ثبت احوال، شناسنامه این کودکان را صادر نکند. مشکل بعدی این است که نام طفل از نام خانوادگی مادر برداشته میشود و همین مسئله برای کودکان، تبعاتی مثل " انگ اجتماعی" به همراه دارد. اگر چه بیشتر افرادی که تمایل به ازدواج سفید دارند تحصیلکرده هستند، اما در طبقات پایین نیز این مسأله تا حد زیادی دیده میشود.
تجربه نشان داده که قضات زیادی در مورد مشکلات شناسنامه و هویت کودکان، با آنها همکاری میکنند. اما در نهایت اگر معتقد هستیم که فقه امامیه فقهی پویاست و میتواند با مقتضیات زمان خودش جلو برود باید تلاش کنیم تا با احکام ثانویه از سوی رهبری حکم مناسبی صادر و در این موضوعات نیز وارد شویم. " (4)
*
ادامه دارد
منابع:
1 ) 2 ) اطلاعات آماری برگرفته از : خبرگزاری تسنیم، اینفوگرافیک/ 15 مشوّق جدید برای فرزندآوری خانوادههای ایرانی، 2 خرداد 1400.
2 ) خبرگزاری تسنیم؛ شرایط مطالبه مهریه بیش از 110 سکه طلا، 18 بهمن 1395.
3 ) ویکی روان؛ تعریف ازدواج سفید چیست؟ (بررسی مزایا و معایب)، 24 اردیبهشت 1400.
4 ) سایت تحلیلی - خبری عصر ایران؛ آماری از ازدواج سفید در ایران، کد خبر 626683، 23 مرداد 1397.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید