چاپ کردن این صفحه

« باید مسئولیت های کلیدی را به کسانی بسپاریم که دانش و مهارت کافی در مدیریت دارند. معیارهای گزینش برای پست های کلیدی ، به یک بازنگری اساسی نیاز دارند »

سرمایه هایی که در غربت به بار می نشینند

فاطمه سادات اشرفی زاده / عضو شورای نویسندگان صدای معلم

آسیب شناسی فرار سرمایه های انسانی و فرار نخبگان

نخبگان ، سرمایه های ملی کشورها به شمار می روند که می توانند موجب توانمندی کشور خود در زمینه های اقتصادی ، اجتماعی ، فرهنگی و سیاسی شوند.

آنها به دلیل داشتن تخصص در حوزه های علمی و آشنایی با استاندارد های جهانی قادرند علم ، فناوری ، صنعت و افزایش تولید را در یک جامعه ایجاد کنند و چنانچه زمینه مناسبی برای فعالیت شان فراهم شود ، با تولید علم ، می توانند هم شرایط اشتغال را  بهبود بخشند و هم از روش های نادرست و ضررآفرین در طرح های اجرایی  کشور جلوگیری کنند.

در جامعه ای که  توانمندی های نخبگان نادیده گرفته می شود و نیروهای متخصص و کارآمد ، کنارگذاشته می شوند ، مسئولیت های خطیر در حوزه های علمی ، اقتصادی ، فرهنگی و سیاسی به دست کسانی می افتد که توانایی لازم را برای مدیریت  ندارند. عواقب این سوءمدیریت ها ، دامنگیر یک کشور می شود .

زمانی که نخبگان به موقعیت شغلی و اجتماعی مناسبی دست نمی یابند ، انگیزه مهاجرت در آنها تقویت می شود. عوامل متعددی زمینه مهاجرت نخبگان را فراهم می سازد که  دلایل زیر برخی از آنهاست. 

آسیب شناسی فرار سرمایه های انسانی و فرار نخبگان

بی توجهی به توانمندی علمی و تخصص افراد  نخبه

در کشور ما ، بسیاری از  گزینش های تحصیلی ، شغلی و انتخاباتی ، نه بر اساس صلاحیت علمی افراد که بر اساس معیارهای سیاسی و ایدئولوژیک صورت می گیرد.

 در کنکور سراسری ، بخشی از ظرفیت های پذیرش دانشگاهها ، به سهمیه ها اختصاص می یابد . سهمیه هایی که بدون توجه به رتبه علمی آنها ، بخشی از ظرفیت رشته های پزشکی و مهندسی دانشگاه های معتبر ، نصیب شان می شود .این در حالی است که استعدادهای درخشان  با توان علمی و رتبه های بالا ، برای ورود به دانشگاه ها ، به جایگاه واقعی خود نمی رسند .در واقع سهمیه های مختلف ، جای نخبگانی را اشغال می کنند که رتبه های خوبی در کنکور کسب کرده اند. در ادامه ، برای  تحصیلات تکمیلی ، فرصت مطالعاتی و استخدام نیز این تبعیض ها اعمال می شود.

در مجموع  ارتقای رتبه و استخدام ها با جهت گیری سیاسی ، شبکه ای از فساد اداری را بنیان گذاشته اند . چنین وضعیتی سالهاست موجب یاس و دلسردی دانش آموزان و دانشجویان مستعد شده  و زمینه فرار مغزها را فراهم کرده است.

آسیب شناسی فرار سرمایه های انسانی و فرار نخبگان

نبودن شرایط مناسب برای فعالیت های پژوهشی و تولید علم

فعالیت های علمی و پژوهشی ، نیازمند امکانات پیشرفته آموزشی و تکنولوژی است. امروزه برخورداری از فن آوری نوین اطلاعاتی و ارتباطی و تبادل داده ها با مجامع علمی یک نیاز ضروری است .

بدیهی است ایجاد چنین شرایطی مستلزم بودجه کافی برای فعالیت های پژوهشی و تحقیقات علمی است. علاوه بر بودجه  ، شیوه مدیریت و نظام آموزشی کارآمد ، در این حوزه ها نقش مهمی دارد.

مدیریت های ضعیف ، عدم برنامه ریزی مناسب ، بی توجهی به تخصص های لازم و اعطای  مدارک  دانشگاهی نامعتبر ، موجب آشفته بازای در حوزه علم شده است . در نتیجه بسیاری از پست های کلیدی به مدیرانی سپرده می شود که تخصص و مهارت کافی ندارند . حتی در بعضی دانشگاه ها و مراکز تحقیقاتی ، کارهای پژوهش های از استانداردهای مناسبی  برخوردار نیستند. 

اگر هم در بخش هایی، مدیریت ها به افراد متعهد و شایسته واگذار شده است ، کمبود بودجه ، قوانین دست و پاگیر اداری و دخالت نهادهای غیرمرتبط ، مانع توسعه  و پیشرفت می شوند .

اخیرا  مشکلات این حوزه ها آنقدر زیاد شده اند که حتی در رسانه ها هم ، نخبگان ، تولید کنندگان ، کارآفرینان و صادرکنندگان کالا از ضعف های مدیریتی  و موانعی که بر سر راه  فعالیت های خود دارند ، انتقاد می کنند.

چه بسیار طرح هایی که با زحمت فراوان فراهم می شوند ولی درحین اجرا با موانع زیادی مواجه می شوند تا آنجا که در نیمه راه ، عقیم می مانند.  این شرایط نامطلوب ، استعدادها را سرکوب می کند.  

محدودیت های اجتماعی و سیاسی

تولید علم ، خلاقیت و ایده پردازی ، بستر مناسبی می خواهد که شکوفا گردد .

در جامعه ای که آزادی های اجتماعی ، محدود می شوند ، جلوی رشد استعدادها گرفته  می شود . زمانی که امور فرهنگی ، هنری  و ورزشی  با اهداف سیاسی آمیخته  می گردد ، خلاقیت ها شکوفا  نمی شوند.

محدودیت های اجتماعی و سیاسی به اشکال گوناگون ، در  برخورد با نهادهای مدنی ، نظارت نهادهای فرهنگی بر امور شخصی شهروندان و.... اعمال می شود. امروزه گردش اطلاعات در جهان از طریق فضای مجازی به سهولت انجام می شود و یکی از نیازهای نسل جوان محسوب می شود .

 در جوامعی که  فیلتر کردن و سانسور مطبوعات حاکم است ، کمترین آزادی ها سلب می شوند ؛ در چنین جوامعی ، حتی سازمان های مردم نهاد ، برای فعالیت های عادی خود با موانعی روبه رو می شوند. قهرمانان مدال آور ورزشی زیر سایه موضع گیری های سیاسی باید به حریف ببازند . فعال محیط زیست ، هنرمند ، ورزشکار ، خبرنگار  و مجری رسانه با یک اظهار نظر شخصی ، موقعیتش به خطر می افتد ، صدای اعتراض معلم و کارگر و بازنشسته برای طرح خواسته های صنفی ، شنیده  نمی شود  و معیارهای ایدئولوژیک بر همه امور سایه افکنده اند . در این جوامع ، فعالیتهای کنشگران اجتماعی برای رفع محدودیت ها ، هزینه های سنگینی در پی دارد. 

در چنین شرایطی نمی توان انتظار داشت که نخبگان علمی ، سالهای مفید عمر خود را ، نظاره گر این وضعیت اسفناک بنشینند و راه پیشرفت خود را  ببندند . امروزه به مدد تکنولوژی ، ارتباطات جهانی به سهولت انجام می گیرد.

 شبکه های اجتماعی ، در زمان کوتاهی حجم انبوهی از اطلاعات را در اختیار کاربران قرار می دهند . با یک جست و جوی سطحی در اینترنت ، می توان از  سبک زندگی ، شرایط تحصیل و آزادی های اجتماعی در کشورهای صنعتی ، اطلاعاتی کسب کرد.

بدیهی است نخبگان و حتی غیرنخبگان نیز برای رسیدن به یک زندگی بهتر ، تلاش می کنند. اگر شرایط تحصیل ، اشتغال و رفاه اجتماعی را در کشوری دیگر بهتر از کشور خود ارزیابی کنند ، انگیزه مهاجرت در آنها تقویت می شود .

جوانان امروزی با مفاهیم حقوق شهروندی ، آزادی های اجتماعی ، ارگان های مدنی و ..... آشنا گشته اند . درک آنان از حقوق اجتماعی نسبت به گذشتگان افزایش یافته است و برای آینده خود ، برنامه ریزی می کنند .

وقتی نخبگان ایرانی شرایط تحصیلی و حمایتی را در جای دیگری بهتر از کشور خود می بینند ، برای مهاجرت اقدام می کند. اغلب نخبگان ایرانی که در دانشگاه های اروپایی به تحصیل و کارهای پژوهشی جذب شده اند ، از  حمایت های قابل توجه  کشور مهاجرپذیر برخوردار گشته اند.

در مجموع ، مهاجرت یک پدیده اجتماعی است و از جنبه های گوناگونی قابل بررسی است . سالهاست آمار مهاجرت نخبگان از ایران افزایش یافته است و در سالهای اخیر ، علاوه بر نخبگان ، مهاجرت  غیرنخبگان و حتی مهاجرت های خانوادگی نیز افزایش یافته است .

آسیب شناسی فرار سرمایه های انسانی و فرار نخبگان

عواملی مثل ، مشکلات اقتصادی ، عدم امنیت سیاسی و اجتماعی ، دستیابی به یک زندگی بهتر و ....  انگیزه مهاجرت را تقویت می کنند . نخبگانی که با صرف هزینه و زحمت  به تخصصی دست یافته اند ، سرمایه ملی کشور محسوب می شوند و می توانند کشور خود را  آباد کنند . این سرمایه های ملی به دلایل متعدد ، ترک وطن می کنند و جذب دانشگاه های کشورهای دیگر می شوند. اگرچه  مهاجرت به هر شکل ، سختی هایی دارد .

بدیهی است برای دانشگاه های مهاجر پذیر ،  بسیار به صرفه خواهد بود که افراد  پژوهشگر و آماده به کار را  به جمع دستیاران خود برگزینند و مسیر توسعه علمی جامعه خود را ا دامه دهند.

از آن طرف کشوری که نیروهای متخصص و کارآمد را از دست می دهد ، روز به روز از سرمایه های علمی خود تهی می گردد . کمبود متخصص و اندیشمند در چنین جوامعی و گزینش های غیراستاندارد موجب می شود تا مدیریت های خُرد و کلان به کسانی واگذار شود که توانایی چندانی ندارند . نتایج این مدیریت ها ، در عرصه های گوناگون مشهود است :

 اجرای طرح های عمرانی و اقتصادی غیرعلمی چون ساختن سدهای غیر استاندارد و رشد بی رویه موسسات مالی ، عدم نظارت و سوء استفاده در مدیریت صادرات و واردات ، تداخل وظایف سازمانها در یکدیگر ، نظام آموزشی ناکارآمد ، تنزل استانداردهای علمی در دانشگاه ها ، دخالت نهادهای دینی در تمام حوزه ها و سپردن  مناصب قانون گذاری و اجرایی به افرادی که تخصص کافی  ندارند .

 در نهایت این شرایط وضعیت نابه سامانی ایجاد می کند که انگیزه مهاجرت را در جوانان تقویت می کند. بیش از چهل سال است بر اساس موضع گیری های سیاسی ، گزینش  کرده اید . حال که به اینجا رسیده ایم ، ناگزیریم  شایسته سالاری را  بپذیریم. با شعار دادن ، لجاجت و دشمن هراسی ، نمی توان کشور را اداره کرد .

مهاجرت به عنوان یک پدیده اجتماعی پیامدهای مثبت و منفی می تواند داشته باشد.  

اگر مغزهای اطلاعاتی که به کشورهای صنعتی مهاجرت می کنند ، پس از کسب تخصص ، به میهن خود بازگردند ، می توانند با استفاده از تجارب جدید  و توانمندی های علمی که کسب کرده اند ،  زمینه توسعه اقتصادی و ارتقای  علمی را در کشور خود فراهم کنند . ولی اگر مهاجرت ها  به بازگشت منتهی نشود ، آسیب های فراوانی به کشورهای در حال توسعه می رسد . زیرا به تدریج جامعه از مغزهای متفکر ، از پویایی علمی و از اندیشمندان تهی می گردد.

بدیهی است اگر نخبگان ، چشم انداز روشنی برای توسعه در کشور خود ببینند ، به کشورشان بازمی گردند تا تخصص و مهارت های کسب شده را در سرزمین خود به کارگیرند.

آسیب شناسی فرار سرمایه های انسانی و فرار نخبگان

در یک جامعه استاندارد ، امنیت اقتصادی و اجتماعی ، اشتغال ، بهداشت و آموزش حق طبیعی هر انسانی است .  دستیابی به این ها که بخشی از حقوق شهروندی است ، باید برای همه فراهم شود .

وقتی اندیشمندان ، برای اشتغال و یا انتقال مهارت و تخصص خود ، با موانع زیادی روبه رو می شوند ، بی انگیزه می گردند . اگر هم در بخش هایی، مدیریت ها به افراد متعهد و شایسته واگذار شده است ، کمبود بودجه ، قوانین دست و پاگیر اداری و دخالت نهادهای غیرمرتبط ، مانع توسعه  و پیشرفت می شوند .

وقتی معیار انتصاب ها ، نه علم و تخصص بلکه رابطه و باندبازی است ، وقتی هر روز یک پرده از فساد در ارکان حکومتی ، برملا می شود در چنین جامعه ای ، راه پیشرفت برای نخبگان بسته است . از طرفی وقتی در آن سوی مرزها ، دانشگاه های معتبری  هستند که  به تخصص آنها ، احترام می گذارند و امنیت اجتماعی و رفاه بیشتری را می بینند ،  ترجیح می دهند سختی های مهاجرت را به جان بخرند و شرایط بهتری را برای زندگی خود فراهم سازند.

اگرچه نهاد مشخصی در ایران آمار دقیقی از مهاجرت ها ارائه نمی کند اما اظهارات اهالی فرهنگ و آنچه که در جامعه  می بینیم ، حاکی از این است که آمار  مهاجرت در ایران فزونی یافته است و این پدیده زمانی خطرناک تر می شود که انگیزه  به بازگشت هم  تصور نمی شود.

در هر صورت برای  آبادانی ایران باید شرایط را برای شکوفایی استعدادهای جوانان و بازگشت سرمایه های ملی  فراهم کنیم و دست یاری به سوی نخبگان و اندیشمندان کشور دراز کنیم  .

باید مسئولیت های کلیدی را به کسانی بسپاریم که دانش و مهارت کافی در مدیریت دارند. معیارهای گزینش برای پست های کلیدی ، به یک بازنگری اساسی نیاز دارند.

بیش از چهل سال است بر اساس موضع گیری های سیاسی ، گزینش  کرده اید . حال که به اینجا رسیده ایم ، ناگزیریم  شایسته سالاری را  بپذیریم. با شعار دادن ، لجاجت و دشمن هراسی ، نمی توان کشور را اداره کرد .

 ده بار از آن راه بدان خانه برفتید

یک بار از این خانه بر این بام برآیید


 

آسیب شناسی فرار سرمایه های انسانی و فرار نخبگان

پنج شنبه, 15 ارديبهشت 1400 12:08 خوانده شده: 750 دفعه

در همین زمینه بخوانید: