" بیشتر مردم علاقه چندانی به آزادی ندارند، چون آزادی مستلزم و در بر گیرنده ی مسئولیت است و بیشتر مردم از مسئولیت واهمه دارند.
زیگموند فروید "
سخنان « پریناز بنیسی » در صدا و سیما با واکنش گسترده مردم و نیز فعالان شبکه های مجازی رو به رو گردید .
کسی را ندیدم که سخنان او را حتی به صورت " تلویحی " تایید کند اما در آن سو نیز اکثریت قریب به اتفاق منتقدان و مخالفان روی یک چیز دور می زد . این که او از واقعیات جامعه بی خبر است و فقر و فلاکت گسترده را در میان مردم نمی بیند و یا خود را به " ندیدن " زده است . « زندگی اصیل را فقط کسانی می کنند که بگویند ما دو سرمایه داریم یکی عقل ما است در مسائل نظری و یکی وجدان اخلاقی مان در مسائل عملی »
بسیاری با استناد به روزمه و پیشینه وی ، به تعدد مناصب شغلی وی اشاره کرده و این که وی وضعیت مالی خیلی خوبی دارد .
« صدای معلم » هم همان موقع یادداشتی از سهند ایرانمهر را منتشر کرد و نظرات بسیاری ذیل آن پست نگارش گردید . ( این جا )
برخی حتی به ظاهر و فیزیک بدنی وی اشاره کرده و با تمسخر چاقی وی ، او مورد شدیدترین و رکیک ترین حملات قرار دادند . این هم رسمی است میان ایرانیان زمانی که سخن کسی باب طبع " ما " نیفتد ، به یکی از عیب های ظاهری او تمسک جسته و سعی می کنیم او را به شدیدترین وجه مورد " تحقیر " قرار دهیم . این هم غالبا نه از باب حرکت در مسیر اصلاح فرد و جامعه که بیشتر به جهت تخلیه عقده های روانی و یا خشم انباشته شده صورت می گیرد ، حالتی که می توانست با وضعیت معقول و مسئولیت پذیرانه ای تعریف و تبیین شود .
اما برخی مسائل و نکات بود که به نظر می رسید کم تر کسی روی آن ها تمرکز کرده و یا آن را مورد تحلیل قرار داد .
در یادداشت آقای ایرانمهر آمده بود :
" همکاری با دولت احمدینژاد در تولید « سند ملی آموزش و پرورش» و « بررسی تطبیقی حقوق زنان در اسلام و غرب» از طرحهای پژوهشی او بوده . "
استاد، همچنین نایبرئیس هیاتمدیران شرکت خدمات بیمهای وحید ایمن در خیابان ظفر، در شمال تهران، است که طرف قرارداد با صدا و سیما است و از سال ۱۳۸۰ تاکنون خدمات بیمهای به کلیه کارکنان بازنشسته و شاغل آموزش و پرورش ارائه میدهد . »
آن گونه که از شواهد بر می آید زمینه همکاری خانم بنیسی با آموزش و پرورش بسیار وسیع تر از این بوده که در این جا به برخی از آن ها اشاره می گردد : ( این جا )
* کارگاه آموزشی مدیران کل کشور دفتر مدارس غیرانتفاعی آموزش و پروش، آموزش و پرورش تطبیقی، 1384.
* کارگاه آموزشی مدیران کل کشور دفتر اعتبارات برنامه و بودجه آموزش و پرورش، اصول مدیریت آموزشی، 1383.
* کارگاه آموزش مدیران کل کشور دفتر عشایر آموزش و پرورش، آموزش و پرورش و توسعه، 1382.
* کارگاه آموزشی مدیران و موسسان مدارس غیرانتفاعی شهرستان قم، آموزش و پرورش تطبیقی، 1384.
* کارگاه آموزشی مدیران دفتر نظری و متوسطه، EFQM ارزیاب و خودارزیاب، مهر 1385.
* کارگاه آموزشی مدیران مدارس نسیم شهر، مدیریتکیفی جامع، شهریور1385.
* مشاور و مدرس آموزش خانواده، مجتمع آموزشی آفرینش، تهران، 1385.
* مشاور و مدرس آموزش خانواده، مدرسه شفیعه، قم، 85-1384.
* کارگاه آموزشی مدیران کل دفتر عشایر آموزش و پرورش، مدیریت استراتژیک، 1383.
* کارگاه آموزشی مدیران آموزش و پرورش شهرستانهای تهران، مبانی برنامهریزی آموزشی، و شاخصهای عملکردی، 1385.
* کارگاه آموزشی مدیران حوزه ستادی آموزش و پرورش، مدیریت تحول و بهبود روشها، 1385.
* کارگاه آموزشی مدیران آموزش و پرورش شهرستانهای تهران، تدوین عملکرد و بهبود روشها، 1385.
* کارگاه آموزشی مربیان منطقه 8 آموزش و پرورش تهران، کلیات پژوهش،1385.
* کارگاه آموزشی کارشناسان ضمن خدمت کل کشور، برنامه ریزی آموزشی و بهبود منابع انسانی، 1385.
* کارگاه آموزشی مشاوران زن استانهای کشور، شیوههای نوین مدیریت در آموزش و پرورش، 1386.
* کارگاه آموزشی روسای سازمان دانش آموزی، رفتار وروابط انسانی،1386.
* کارگاه آموزشی مدیران حوزه ستادی وزارت آموزش و پرورش، برنامهریزی استراتژیک، 1386.
* کارگاه آموزشی مدیران حوزه ستادی وزارت آموزش و پرورش، برنامه ریزی و کنترل پروژه، خرداد 1387.
* کارگاه آموزشی مدیران حوزه ستادی وزارت آموزش و پرورش، مهندسی خلاقیت در آموزش و پرورش، تیر 1387.
* کارگاه آموزشی مدیران حوزه ستادی وزارت آموزش و پرورش، اعتبارسنجی و کیفیت پخش برنامهها، مرداد 1387.
* کارگاه آموزشی مدیران مدارس شهر رودهن، برنامهریزی استراتژیک، 1387.
* کارگاه آموزشی مدیران مدارس رودهن، خلاقیت ونوآوری در مدارس، مهر1387.
* مدرس دانشگاه تربیت دبیر شهید رجایی، فلسفه آموزش و پرورش، 1387.
* کارگاه آموزشی مدیران مدارس شهرستان آمل، مهندسی خلاقیت در آموزش و پرورش، 1387.
* کارگاه آموزشی شورای معلمان مدارس کوثر، طالقان، سجادیان رودهن، خلاقیت در کلاس درس، آبان 1387.
* کارگاه آموزشی روسای ضمن خدمت آموزش و پرورش کل کشور، تفکر سیستمی در آموزش و پرورش، آذر 1387.
* کارگاه آموزشی روسای مراکز تربیت معلم کل کشور، تیم و گروه، بهمن 1387.
* کارگاه آموزشی کارگاه آموزشی کارشناسان غیر انتفاعی کل کشور، مدیریت مشارکتی، اسفند 1387.
* کارگاه آموزشی انجمن اولیا و مربیان، برنامه ریزی استراتژیک، اسفند 1387.
* آموزش خانواده و مدرسه راهنمایی حبیبی عادل، اردیبهشت 1388.
* کارگاه آموزشی مدیران مدارس رودهن، برنامهریزی استراتژیک، مهر1388.
* کارگاه آموزشی مدیران مدارس رودهن، مدیریت زمان، آبان 1388.
* کارگاه آموزشی معلمان مدارس نوید آینده، طرحدرس، آذر 1388.
* کارگاه آموزشی کارکنان منطقه 4 آموزش و پرورش، اداره معیار، آذر 1388.
* کارگاه آموزشی مدیران مدارس منطقه 4 آموزش و پرورش، مدیریت مشارکتی، دی 1388.
* کارگاه آموزشی مدیران منطقه 13 آموزشی و پرورشی، رهبری آموزشی، دی 1388.
* کارگاه آموزشی معلمان مدرسه شهید محمد باقر صدر منطقه 4 آموزش و پرورش، طرح درس، دی 1388.
* کارگاه آموزشی حوزه ستادی وزارت آموزش و پرورش، برنامهریزی استراتژیک، بهمن 1388.
* کارگاه آموزشی مدیران منطقه 1 آموزش و پرورش، رهبری آموزشی، اسفند 1388.
* کارگاه آموزشی دبیران مدرسه سمیه منطقه 1، تدوین طرح درس، اسفند 1388.
* کارگاه آموزشی دبیران مدرسه سمیه منطقه 1، تدوین طرح درس، اردیبهشت1389.
* کارگاه آموزشی مدیران مدارس منطقه 1، مدیریت شوراها، اردیبهشت 1389.
* کارگاه آموزشی مدرسه کار و اندیشه منطقه 1، آموزش خانواده، بهمن 1389.
* کارگاه آموزشی سرگروههای زیستشناسی استانها، سنجش و اندازهگیری، بهمن 1389.
* کارگاه آموزشی روسای ادارات آموزش و پرورش، تفکر سیستمی، اسفند 1389.
* کارگاه آموزشی روسای ادارات آموزش و پرورش، تحلیل و ارزیابی شاخصهای سنجش، اسفند 1389.
* کارگاه آموزشی راهکارهای ارتقا پرورش دینی، منطقه 6، اسفند 1389.
* کارگاه آموزشی برنامهریزی درسی، منطقه 5 اسفند 1389.
* کارگاه آموزشی، آموزش خانواده، مدیریت زمان، مدرسه راهنمایی پسرانه سما 2 تهران، اردیبهشت 1391.
* کارگاه آموزش ارزشیابی توصیفی، مدرسه پسرانه الغدیر منطقه 4 تهران، اردیبهشت 1391.
* کارگاه آموزشی ارزشیابی توصیفی، مدرسه دخترانه امام موسی کاظم منطقه 5 تهران، اردیبهشت 1391.
* کارگاه آموزشی برنامهریزی درسی، دبیرستان دخترانه جویایی علم، شهریور 1391.
* کارگاه آموزشی بلوغ، مدرسه هرمز آرش، آبان 1391.
* کارگاه آموزشی مهارتهای زندگی، دبیرستان دخترانه جویای علم،آذر 1391.
* کارگاه آموزشی مهارتهای زندگی، مدرسه هرمز آرش، آذر 1391.
* کارگاه آموزشی بلوغ، مدرسه کوثر شاهد، آذر 1391.
* کارگاه آموزشی مدیران متوسطه منطقه 4 شهر تهران، توانمندسازی مدیران آموزشی، دی 1391.
* کارگاه آموزشی، مهارتهای زندگی، دبستان دخترانه سعدی منطقه 4، دی 1391.
* کارگاه آموزشی، مهارتهای زندگی، دبستان پسرانه کوثر شاهد، دی 1391.
* کارگاه آموزشی مدیریت استرس، نهضت سوادآموزی آموزش و پرورش شهر تهران، 1393.
* کارگاه آموزشی، مهارتهای ارتباطی با نوجوان، دبیرستان جویای دانش، 1393.
* کارگاه آموزشی تعلیم و تربیت، مدرسه برگزیدگان، 1393.
* کارگاه آموزشی اختلالات یادگیری ،آموزش و پرورش منطقه 3، شهریورماه 1395 »
پرسشی که ذهن مرا به شدت درگیر خود کرده آن است که که تصویر ذهنی ساخته شده برای مدیران و معلمان در خلال این کارگاه ها و نشست ها چه بوده و چگونه بوده است ؟
اگر در میان این همه نشست و برخاست ها آن هم در محیطی مانند آموزش و پرورش واقعا معلمان و مدیران این دستگاه وی را مورد پسش های جدی و علمی در طی فرآیند " تفکر انتقادی " قرار می دادند باز هم این خانم دکتر چنان با خودشیفتگی و اعتماد به نفس کاذب سخن می گفت ؟
یک مشکل اساسی و عمیق در جامعه ایرانی همین تعارفات و تظاهری است که به صورت یک نرم و یا هنجار درآمده است .
بسیاری رفتارهای واقعی خود را پنهان می کنند و زمانی که تخلف و یا اشتباهی در مخاطب می بینند بر اساس ملاحظه و مصلحت سنجی خود را سانسور می کنند . « ما بر اساس فهم و تشخیص خودمان زندگی نمی کنیم . همیشه باید دریچه مغز ما را باز کنند و کسی بیاید که رایی را به مغز ما بچپاند. خودمان بر اساس این که من چه استدلالی برای این دارم »
همین وضعیت موجب می شود تا در فقدان فضای تفکر انتقادی ،غرور کاذب ، خودمداری و خودبرتر بینی شخصیت افراد را استحاله نماید .
پس متهم نخست در این قضایا نه بنیسی بلکه کسانی هستند که یا با تعریف های غیرواقعی و یا ملاحظات غیرعقلانی و منفعت طلبانه ، فضا را برای پرورش و ارتقای چنین شخصیت هایی ساخته و پرداخته کرده اند .
در ادامه ، ایرانمهر می نویسد :
« استادی که به قناعت توصیهمان میکند جز درآمد اداری و علمی که از سمتهای دانشگاهی دارد، در دو نقطه مرفهنشین تهران؛ در خیابان آفریقا و شهرک اکباتان، مطب خصوصی دارد و برای یک مشاوره ۴۵دقیقهای، ۲۵۰ تا ۳۰۰ هزارتومان حق مشاوره میگیرد . »
این گونه قضایا متاسفانه دیگر عادی شده است .
افراد در برابر تربیون ها و انظار عمومی چهره ای غیرواقعی ، بزک کرده و یا روتوش شده از خود به نمایش می گذارند اما در حوزه شخصی معمولا به گونه ای دیگر زیست می کنند .
وقتی هم با اعتراض و یا انتقاد به این دو گانگی رو به رو می شوند ، با رندی و زرنگی که من آن را " زیرکی های حقیر " می نامم ؛ این مسائل را به حوزه شخصی و یا خصوصی نسبت داده و ورود دیگران به آن ورطه را غیراخلاقی و ناپسند قلمداد می کنند و این در حالی است زمانی که سخن و عملکرد یک فرد شعاع و برد اجتماعی دارد و رفتار جامعه را تحت تاثیر قرار می دهد دیگر نمی توان این دو گانکی را تحت لوای حوزه خصوصی توجیه و یا ماله کشی کرد .
افراد در هر سطح و طبقه ای در برابر رفتار و سخن خود مسئولیت دارند و این دقیقا تعریفی ملازم با " آزادی " است .
این زیست دوگانه وضعیت عموم جامعه ایرانی است اما نکته این جاست که این سخنان بهانه ای شد برای بسیاری که اعتراض خود را به وضعیت کنونی ابراز دارند .
همان مردمی که برخوردهایی از نوع تعارف و یا مصلحت سنجی دارند و شهامت انتقاد ندارند ؛ در پناه و سایه اکثریت اکثریت و بدون پذیرفتن مسئولیت شخصی صرفا خشم خویش را نسبت به وضعیت جاری تخلیه می کنند .
این واکنش های دسته جمعی را نمی توان و صرفا نشانه بلوغ جامعه قرار گرفتن در مدار " عقلانیت و مسئولیت پذیری " دانست .
چندی پیش هم « عنابستانی » مامور قانونی را که دغدغه ای جز اجرای قانون ندارد می نوازد و همکاران وی هم در مجلس نه تنها رفتار نادرست وی را تقبیح نمی کنند که تشویق هم می کنند و حتی سعی می کنند قانونی در جهت منفعت شخصی خود در خانه ملت تصویب کنند .
عنابستانی ، بنیسی و خیلی های دیگر محصول و معلول همین نظام آموزشی هستند و البته ساختار غلط و هویت ناقص شکل گرفته و نهادینه شده در خانواده ایرانی را هم باید به افزود .
به نظر می رسد محتوای سخنان پریناز بنیسی انتقاد از وضعیت فرهنگی جامعه بوده اما مشکل این جاست که این افراد در سایه همان عوامل کوتوله زا به کوتوله هایی تبدیل شده اند که جرات و شهامت انتقاد از سیستم سیاست گذاری ها و تصمیم گیری های کلان کشور را از دست داده اند و زورشان فقط به طبقات پایین دست می رسد .
شاید بهتر بود بنیسی و خیلی ها در کنار توضیح و توجیه فقر اقتصادی ، عوامل اصلی و موجده " فقر فرهنگی " را در جامعه ایرانی به صورت درست و شفاف تبیین و تعلیل کنند .
آن جا که مصطفی ملکیان می گوید : ( این جا )
« مجموعه این عواملی که گفتم یعنی بها دادن به ارزش داوری های دیگران ، همرنگی با جماعت، تلقین پذیری، القا پذیری، تقلید و تعبد. مجموعه این شش تا که عرض کردم اینها همه ناشی از یک عامل واحد است و آن این که ما زندگی اصیل نداریم. زندگی اصیل به تعبیر روان شناسان انسان گرا و به تعبیر اگزیستانسیالیست ها و به تعبیر عرفا در همه ادیان و مذاهب ؛زندگی اصیل یعنی زندگی بر اساس فهم و تشخیص خود.
ما بر اساس فهم و تشخیص خودمان زندگی نمی کنیم . همیشه باید دریچه مغز ما را باز کنند و کسی بیاید که رایی را به مغز ما بچپاند. خودمان بر اساس این که من چه استدلالی برای این دارم .
هیچ وقت زندگی اصیلی نداشته ایم .
زندگی اصیل را فقط کسانی می کنند که بگویند ما دو سرمایه داریم یکی عقل ما است در مسائل نظری و یکی وجدان اخلاقی مان در مسائل عملی. »
( کلیپ را مشاهده فرمایید )