ذکر اسامی هیچ اهمیتی ندارد . چه فرقی می کند او یا آن . هر چند اگر اسمی ذکر نشود دایره بزرگ تری از همان نقش ها ، در مظان اتهام قرار می گیرند اما فضای مجازی به عنوان سریع ترین رفرنس در اختیار همه هست . آنچه که اهمیت دارد عمق فاجعه هست یعنی سیلی زدن بر صورت مجریان قانون از سوی یک قانون نویس و یک مجری دیگر قانون .
این هفته یکی از نمایندگان مجلس یازدهم به دلیل حضور غیرقانونی خود در خط ویژه اتوبوس و اعتراض و ممانعت پلیس ، سیلی را بر صورت سرباز پلیس راهور ، خواباند.
آذر ماه همین سال نیز در بابل اتفاقی مشابه رخ داد. درِ ورودی قضات ، کارشناسان و وکلای دادگستری بابل جدا از محل ورود ارباب رجوع است و به همین دلیل سرباز بابلی این بازپرس را نشناخته و بر بازرسی بدنیاش اصرار می ورزد . همین سماجت و اصرار سرباز باعث میشود تا بازپرس ماجرا سیلی به صورت او بزند. اتفاقی که با واکنشهای متعدد در فضای مجازی روبهرو شد و بازتاب زیادی پیدا کرد.
هر چند دستور ویژهای برای حمایت از حقوق هر دو برای پیگیری موضوع از طریق معاونت حقوقی و بازرسی نیروی انتظامی صادر گردید ، اما چند نکته نگران کننده در بطن چنین رفتاری و یا رفتارهای مشابه آن نهفته است :
1 ) با تکرار رفتار مشابه یعنی خلاف مقامات و استفاده پلیس و نیروی انتظامی از ابزار قانون به عنوان بازدارندگی از خلاف و خوردن سیلی توسط آنان ، فراوانی چنین رفتاری در جامعه بیشتر خواهد شد.
2 ) وقتی یک رفتار ولو غلط به کرّات تکرار شود به تدریج به رفتاری عادی تبدیل شده و ماهیت ضدقانونی و کراهت خود را از دست می دهد.
3 ) اگر نیروی انتظامی خود احساس امنیت نکند ، چگونه حافظ امنیت در جامعه خواهد بود ؟
4 ) با تبدیل ناهنجاری به هنجار یا زیر پا گذاشتن قوانین توسط مقامات ، از مردم عادی چگونه انتظار رعایت هنجارها و قوانین را خواهیم داشت؟ خیلی از مردم سطح سواد این خاطیان را هم ندارند ، اگر بازپرس و نماینده مجلس عامل به قانون نباشند ، مردم چگونه حدود رفتار مناسب و تفاوت رفتار خوب و بد را خواهند شناخت؟
5 ) در گذشته چنین باوری عمومیت داشت که هر نوع اهانت و توهین به مأمور و کارمند دولتی ، خلاف قانون بوده و جرم محسوب می شود ، از فحش و ناسزا و بدرفتاری تا پیشنهاد رشوه و تشویق او به نقض قانون . کودکان و نوجوانان امروز با دیدن و شنیدن چنین خبرهایی ، چگونه قانونمند خواهند شد ؟ ضامن بازدارندگی آنان برای عمل خلاف قانون هم زمان با بزرگ شدن ، چه چیز و یا چه کسانی خواهد بود ؟
6 ) وقتی قانون موجود قدرت اجرایی ندارد و استثناها موجب شکنندگی آن می شود ، من چرا باید از این قانون تبعیت کنم ؟
7 ) قدرت مطلق و تفسیر ناپذیر و نامحدود مقامات ، خارج از ظرفیت شخصیتی عده ای از آنان است ، چرا در جهت مهار و تحدید آن نمی کوشیم؟
8 ) سوءاستفاده از قدرت و موقعیت شغلی ، به رواج فساد و دیکتاتوری و زورگویی و سلب آسایش و امنیت مردم در جامعه منجر خواهد شد.
9 ) چه تضمینی وجود دارد که فردا مجرمان خلافکار یقه چرکین ، سیلی مشابه را بر صورت نیروی انتظامی و پلیس راهور نخوابانند؟
10 ) فرزندان خانواده های نیروی انتظامی و پلیس راهور ، سرخی و شرم سیلی چهره پدران شان را چگونه تجزیه و تحلیل کنند؟ عزت و ارجمندی آنان خدشه دار نخواهد شد؟ مردان توسط فرزندان و یا همسران شماتت نخواهند شد؟
11 ) اگر فردا نیروی انتظامی و پلیس راهور به عنوان یک حق دفاعی ، متقابلا سیلی بر چهره بازپرس و نماینده مجلس بزند ، سنگ روی سنگ بند خواهد شد؟
12 ) فردا این مقامات ، نیروی انتظامی را فقط مانع خرده هنجارشکنی های خود نخواهند دید ، بُرندگی و تیزی قانون مزاحم فساد مالی آنان نیز شمرده خواهد شد لذا چه تضمینی است که از اسلحه گرم در مقابل نیروی انتظامی ، استفاده نکنند ؟
قدرت قهریه قانون و ضمانت اجرایی آن باید حرف اول و آخر را در هر جا و در برابر هر کس بزند. قانون ضعیف و یا ناقص و یا ناقض ، به قانون شکنی و برهم زدن نظم و امنیت جامعه منتهی خواهد شد. اگر هیچ پدری یا معلمی حق سیلی زدن بر صورت معصوم کودک و فرزند خود را ندارد ، هیچ کس دیگری هم چنین حقی نباید داشته باشد .
شاید با راه انداختن هشتگی ، بتوانیم مظلومیت و شرمساری این دو مجری قانون را به نوعی با همدلی تخفیف دهیم . البته شرمساری اصلی ، مربوط به فاعلان فعل هست اما اگر آنان شرم داشتند چنین جسارتی را مرتکب نمی شدند.
در جامعه ای که نابرابری اجتماعی بیداد می کند اگر برابری آحاد جامعه در مقابل قانون وجود نداشته باشد ، تکالیف و حقوق نقش ها چگونه و با استفاده از کدامین ابزار به برقراری تعادل اجتماعی منجر خواهد شد؟ و سوالی که باید همه بدان بیندیشیم این است چرا قانون در جامعه ما ، مقدس شمرده نمی شود؟
ارسال مطلب برای صدای معلم
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید