چاپ کردن این صفحه

« زنان هم به جمع مدیران فاسد پیوستند ! محور فساد و دستگیری ، خود گواه بی خاصیت شدن فرهنگ در جامعه ماست. اگر شاهرگ فرهنگ در جامعه ما غالب بود و غنای فرهنگ ایرانی ، فقط یک شهره و آوازه وَهم برانگیز نبود ، تک سببی دلیل دستگیری مدیران ارشد در این جامعه هم رخ نمی داد ، یعنی فساد مالی »

چرا " جامعه ایرانی " نسبت به جرایم و فساد مالی مدیران و مقامات ، " بی تفاوت " است ؟!

مینو امامی/ دبیر بازنشسته

چرا جامعه ایرانی نسبت به جرایم و فساد مالی مدیران و مقامات  بی تفاوت است و نقش فرهنگ در این میان چیست

خبر بازداشت و دستگیری 7 تن از مدیران ارشد کشور در سازمان های مختلف و در عرض یک هفته ، از دو بابت بهت انگیز است. اول دستگیری تعداد 7 مدیر مجرم اقتصادی در طی یک هفته . دوم وجود دو زن از مدیران ارشد در بین آنها. بالاخره فساد اقتصادی زنان مدیر را نیز دامن گیر خود کرد و اما تیتر خبرها :

* به گزارش خبرگزاری مهر مدیر فرودگاه آبادان " پروانه سهرابی " به دلیل اتهامات مالی بازداشت شد.

چرا جامعه ایرانی نسبت به جرایم و فساد مالی مدیران و مقامات  بی تفاوت است و نقش فرهنگ در این میان چیست

* به گزارش ایلنا شهردار ارومیه " محمد حضرت پور " به اتهام مالی دستگیر شد. انتقال شهردار به تهران برای ارائه توضیحات . دو عضو شورای شهر ارومیه از دستگیری شهردار ارو‌میه خبر دادند. از چندی پیش دستگیری‌ها در شهرداری ارومیه در حال انجام است و اخیراً شهردار منطقه و چند تن از معاونان و کارشناسان شهرداری دستگیر شده‌اند.

چرا جامعه ایرانی نسبت به جرایم و فساد مالی مدیران و مقامات  بی تفاوت است و نقش فرهنگ در این میان چیست

* به گزارش فارس ، شهردار منطقه 2 " حسن رحمانی " و منطقه 8 " مهناز استقامتی " از شهرداری تهران دستگیر شدند.

چرا جامعه ایرانی نسبت به جرایم و فساد مالی مدیران و مقامات  بی تفاوت است و نقش فرهنگ در این میان چیست

* به گزارش همشهری آنلاین به نقل از فارس ، " دشتی " که در ۱۷ سال اخیر مدیر عامل شرکت پتروشیمی رازی است و رسانه‌ها ، کارکنان ، کارگران و حتی سهامداران این شرکت بارها از عملکرد او انتقاد کرده‌ بودند اما با حمایت سهامدار ترک نزدیک به دو دهه بر صندلی مدیریت تکیه کرده بود. وی نتوانسته است وثیقه لازم برای آزادی خود را تأمین کند و به همین دلیل همچنان در بازداشت به سر می برد. گفته می‌شود تخلف مالی و فروش برخی محصولات پتروشیمی رازی خارج از ضوابط و قوانین از جمله اتهام‌های مدیر عامل بازداشتی این شرکت است.

چرا جامعه ایرانی نسبت به جرایم و فساد مالی مدیران و مقامات  بی تفاوت است و نقش فرهنگ در این میان چیست

خاصیت خبر برانگیختگی دریافت کننده خبر هست. وقتی رسانه ها این خاصیت خود را از دست می دهند حواس مان باشد که اتفاق ناگواری برای ارزش ها ، هنجارها ، باورها ، اعتقادات و قانون و فرهنگ ما در جامعه می افتد.
زیاد شدن یک نوع خبر و یا عادی شدن برخی از خبرها در جامعه ما ، واکنش طبیعی مردم را خنثی نموده است. روزگاری در همین مملکت ، یا از این خبرها نمی شنیدیم چون افشایی در کار نبود و یا اگر هم خبر دستگیری یک مدیر و یا مسئول ارشد در رسانه ها پخش می شد ، آحاد جامعه آن را باور نمی کرد و با خود می اندیشید چطور ممکن است؟ چون هر چه بگندد نمک می زنند اما در جامعه ما خود نمک می گندد لذا دیگر عکس العمل های مردم هم طبیعی نیست. نخستین نهاد جامعه پذیری کودکان یعنی خانواده در نسبت به اجرای کارکرد اصلی و زیربنایی خود ناتوان و کم اثر گردیده است

اما سئوالی که به ذهن ما باید برسد این است که چرا این دستگیری ها هرگز به دلیل برخورد ناشایست با ارباب رجوع ، یا ظلم و اهانت به زیردستان و یا ارباب و رجوع , پارتی بازی و انتصاب خویشاوندان با نام فامیلی واحد و یا متفاوت اما با درجاتی سببی یا نسبی از نزدیکان ، یا نقض قانون ، یا عدم همکاری با مدیران هم تراز از دیگر سازمانها و یکّه تازی او ، یا محرز شدن خلاف مدیر هنگام انتصاب خود ، جعل مدرک تحصیلی مدیران ، نوشته شدن تز پایان نامه آنان با فشار نرم بر برخی از اساتید دانشگاه ، ادامه تحصیل معمایی مدیران بدون حضور فیزیکی
در کلاس های دانشگاهی و.... انجام نمی گیرد ؟

این که تمامی دستگیری های مدیران ریز و درشت کشور ، حولِ محور فساد مالی اعم از رشوت و اختلاس و یا خیانت در امانت ثروت ملی است، چرا ما را شگفت زده نمی سازد ؟ چرا امروز دیگر کسی چنین اخباری را دهن به دهن به دیگران منتقل نمی سازد ؟ این اطمینان به دلیل دسترسی کثیری از جمعیت به رسانه مجازی است و یا ناشی از عادی شدن خبر و بی اعتنایی و بی تفاوتی ما نسبت به آنهاست ؟

محور فساد و دستگیری ، خود گواه بی خاصیت شدن فرهنگ در جامعه ماست. اگر شاهرگ فرهنگ در جامعه ما غالب بود و غنای فرهنگ ایرانی ، فقط یک شهره و آوازه وَهم برانگیز نبود ، تک سببی دلیل دستگیری مدیران ارشد در این جامعه هم رخ نمی داد ، یعنی فساد مالی.

چرا جامعه ایرانی نسبت به جرایم و فساد مالی مدیران و مقامات  بی تفاوت است و نقش فرهنگ در این میان چیست

شاید تنها واحدی که دستگیری در آن بنا به دلایل فساد مالی نیست ، مدارس است ، تنبیه دانش آموزان و یا تجاوز به آنان از عمده دلایل دستگیری مدیر و معاون و معلم در مدارس ماست. به این نیز باید از دریچه ای دیگر اندیشید. یعنی اگر مدیران مدارس ما به منبع مالی جهت دست یازیدن ، دسترسی داشتند با چنین اتهاماتی ، دستگیر می شدند؟ یا چرا فساد جنسی و یا تنبیه کودکان که به ما امانت سپرده شده اند ، در مدارس ما رخ می دهد؟ البته در دیگر کشورها به خصوص کشور آمریکا نیز ، این دو جرم اتفاق می افتد ، اما باید اندیشید کجای مسیر را اشتباهی طی کرده ایم و یا می کنیم که چنین رخدادهایی در مدارس ما روی می دهد؟ وجدان جمعی مردم ایران ، تضعیف شده است و احتمالا به همین دلیل شاهد ایجاد ، تربیت ، تقویت و انگیزش خرد جمعی در جامعه خود نیستیم

عوامل مختلفى در بروز جرم مى تواند تأثیرگذار باشد که تعداد یا میزان اهمیت هر یک از این عوامل در جوامع گوناگون به دلیل وجود تفاوت هاى فرهنگى ، اقتصادى و سیاسى متفاوت است. این عوامل را می توان به عوامل فردى ، روانى و اجتماعى تقسیم کرد.

از دیدگاه جامعه شناختى دورکیم جامعه شناس فرانسوى ، " جرم تا حدى یک پدیده طبیعى براى تمام جوامع است ، در تمام زمان ها وجود داشته و از فرهنگ و تمدن هر جامعه ناشى مى شود. وى در تعریف جرم مى نویسد: " جرم از نظر ما ، عملى است که حالت نیرومند و روشن وجدان جمعى را جریحه دار مى کند. و در بیان خصلت مشترک همه جرم ها مى نویسد: " جرم ها اعمالى هستند که همه اعضاى یک جامعه آن ها را به صورت عام محکوم مى کنند."

راستی چرا من و شما این اخبار بسیار عادی شده چند دهه ای را ، دیگر محکوم نمی کنیم ؟ چرا وجدان جمعی ما تحریک نمی شود و اشتهای برخی از اقشار مردم برای تماشای هیجان برانگیز اعدام آفتابه دزدها ، به همراهی اعضای خانواده یعنی همسر و فرزندان ، غوغا می کند؟

چرا جامعه ایرانی نسبت به جرایم و فساد مالی مدیران و مقامات  بی تفاوت است و نقش فرهنگ در این میان چیست


بله جرم یک پدیده طبیعی است ، اما تا حدودی و نسبت به کل جمعیت یک جامعه . به نظر شما در کشور ما این حدود و تناسب ، با جرائم مالی مدیران ارشد ما طی 4 دهه که انجام داده اند ، همخوانی دارد؟ اگر خیر ، پس چرا کاسه صبرمان لبریز نمی شود؟

نکات بسیار مهم و نتایج بحث :
1 - وجدان جمعی ملت ایران در خاموشی ، بی اعتنایی و بی تفاوتی به سر می برد.
2 - در انتصاب مدیران ، شاخص های ظاهری افراد بر فاکتورهای شایستگی آنان ، مسلط است.
3 - عامل فرهنگ ، در روابط و مناسبات اجتماعی مردم ایران ، نادیده گرفته می شود.
4 - قانونِ شرایط انتخاب و انتصاب مدیران و قانونِ نظارت بر نحوه عملکرد مدیریتی آنان ، یا ضعیف است و یا متناقض .
5 - آموزش ارزش ها و هنجارها در محتوای کتب درسی نظام آموزشی ما به حداقل ممکن رسیده است که یادگیری و عمل نسبت به آنها در جامعه ما ، کم رنگ شده است. آیا مدرسه نیز همانند خانواده ، کارکرد اصلی خود را یعنی جامعه پذیری و درونی شدن ارزش ها و هنجارها در بین کودکان را از دست می دهد؟
6 - نخستین نهاد جامعه پذیری کودکان یعنی خانواده در نسبت به اجرای کارکرد اصلی و زیربنایی خود ناتوان و کم اثر گردیده است.
7 - رسانه ها و احزاب و انجمن ها که رسالت افشاگری و تحریک افکار عمومی را برعهده دارند ، خاصیت اصلی خود را در سایه تفوق فضای مجازی ، از دست داده اند، لذا یا دیگر اثر گذار نیستند و یا کمتر بر اذهان مردم تأثیر می گذارند.
8 - وجدان جمعی مردم ایران ، تضعیف شده است و احتمالا به همین دلیل شاهد ایجاد ، تربیت ، تقویت و انگیزش خرد جمعی در جامعه خود نیستیم .
9 - مشکلات اقتصادی مردم تا حدی زیاد شده است که فرصت و حوصله نمایش عکس العمل نسبت به اخبار جرائم مدیران ارشد را از دست داده اند . مردم در سایه حاکمیت برجسته ترین دغدغه زندگی خود یعنی دشواری تأمین مایحتاج زندگی ، بسیار خسته و نومید هستند. تورم سرسام آور 4 دهه ای ، سلامت روح و روان و جسم آنان را مستهلک ساخته است. البته شاید عذر موجهی نباشد اما واقعیت تلخی است که همگی آن را تجربه کرده ایم .

چرا جامعه ایرانی نسبت به جرایم و فساد مالی مدیران و مقامات  بی تفاوت است و نقش فرهنگ در این میان چیست

هر سه قوه باید به این نکته بیندیشند که حدود دسترسی مدیران ارشد جامعه ما به منابع مالی بیش از حد نظارت قانون نیست ؟ یا چرا قصه فساد مالی مدیران ارشد ، علیرغم دستگیری و مجازات مالی و یا حبس آنان ، همچنان تکرار می شود ؟ گلوگاه فراهم سازی شرایط مساعد فساد مالی را یا نمی شناسیم و یا قانون در قبال مسدود سازی آن ناتوان است.

هیچ جامعه ای فقط با مجازات یقه چرکین ها و یا یقه آبی ها که همان آفتابه دزدها هستند، به امنیت اجتماعی و فرهنگی دست نمی یابد ، قوای حکومتی می باید جرائم یقه سفیدها یا همان جرائم ثروتمندان و مدیران ارشد را نیز به اشد مجازات ، برسانند تا آرامش و امنیت در جامعه تسرّی یابد. او چگونه می تواند از کشور فرار کند و ثروت ملت را تارج نماید اما دست ما به آنان نرسد ؟ اگر هم دستمان به او برسد در کشور بیگانه به طور مرموزی خودکشی کند؟
هر سه قوه به این سئوال بیندیشند که دلیل بالا بودن نرخ جرم و یکسانی جرائم در بین مدیران ارشد جامعه ما چیست ؟ و چگونه می توان شرایط مساعد این جرائم را شناسایی و حذف نمود؟


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

چرا جامعه ایرانی نسبت به جرایم و فساد مالی مدیران و مقامات  بی تفاوت است و نقش فرهنگ در این میان چیست

شنبه, 27 دی 1399 10:47 خوانده شده: 1846 دفعه

در همین زمینه بخوانید: