چاپ کردن این صفحه

گوشه هایی از دورویی ما ایرانیان ؛

آموزشِ صداقت، صراحت و رک گویی در مدارس ما از نان شب واجب تر است !

علی مرادی مراغه ای

آموزشِ صداقت و صراحت و رک گویی در مدارس ما و گوشه هایی از دورویی ایرانیان

* در اکثر برهه های تاریخی، کثیری از ایرانیان حاضرند در پشت علی (ع) نماز بخوانند اما در عین حال بر سر سفره معاویه بنشینند!
اما دورویی و یا صداقت یک امر ذاتی نیست بلکه عرضی و اکتسابی است. این محیط تربیتی ، شرایط اقتصادی، اجتماعی و....است که آنها را دورو بار می آورد و یا برعکس. بنابراین، آموزشِ صداقت، صراحت و رک گویی در مدارس ما از نان شب واجب تر است.

این داستان ها را وقتی آدمی می خواند نمی داند گریه کند یا بخندد:

* جمالزاده نقل می کند که در منزل حاکم، مراسم روضه خوانی بود . یکی از بزرگانِ متملق وارد مجلس شد و چهار زانو روبه روی حاکم و پشت به منبر نشست. حاکم با متانت به او فهماند که پشت اش به منبر است اما او با چاپلوسی و با صدای بلند به حاکم گفت که منبر و قبله ما شما حضرت اشرف هستید! در این هنگام خبر رسید که حاکم معزول شده است. فورا رو به منبر و پشت به حاکم کرده گفت : "پشت کردن به منبر حضرت سیدالشهدا بدترین معصیت ها و بی ادبی هاست»(کشکول جهانی...ص231) « با اينكه ايرانيان از ديرباز آن همه راستگوئى را ستوده ‏ و از دروغ گوئى به بدى ياد كرده ‏اند، اما چندان علاقه‏ اى به راستى ندارند»

* ناصرالدین شاه هنگام دیدار از طاق کسری، در وسط خرابه ها ایستاد و از درباریان پرسید به نظر آنها او عادل تر است یا انوشیروان ساسانی؟ درباریان به تملق گویی افتادند ولی شاه گفت من خیلی از انوشیروان عادل ترم، برای اینکه انوشیروان وزیری مانند بزرگمهر داشت که از انحراف او جلوگیری می کرد در صورتی که من احمقایی مثل شما دارم»( گزارش ایران،هدایت...ص116)

* ملكم می نويسد:

«دروغ گوئى و دوروئى‏ ايرانيان ضرب المثل است و خودشان نيز انكار ندارند اما می گويند اين به سبب طرز حكومت و نتيجه وضع رعيت است ؛ شك نيست كه در كشورى كه ظلم و ستم و غارت پيشه حكام است، لابد رعاياى مظلوم به خدعه و نيرنگ متوسل می شوند و ادامه اين وضع سبب دنائت و پستى طبع می شود»(تاريخ اجتماعى ايران،راوندی...ج‏6ص143)

* گوبينو نیز می نویسد :

«ايراني ها تمام آنچه را عرب ها از فهم آن عاجزند، می فهمند و هوش آنها هر معنائى را در می يابد...ولى آنچه ايرانيان فاقد آن هستند وجدان است»!.در جاى ديگر می گويد: « زندگى این مردم عبارتست سر تاپا توطئه و پشت هم ‏اندازى. فكر و ذكر ايرانى فقط متوجه اين است كه كارى را كه وظيفه اوست انجام ندهد.  ارباب، مواجب گماشته خود را نمی دهد و نوكرها نیز ارباب خود را سركيسه می کنند ، دولت يا اصلا حقوق به مستخدمين خود نمی دهد مستخدمين هم، تمام كوششان در راه دزديدن مال دولت و اختلاس است از بالا گرفته تا پائين اين ملت جز حقه ‏بازى و كلاهبردارى بى‏ حد و حصر ... چيز ديگرى ديده نمی شود ... محال است كه انسان يك ربع ساعت با يك نفر ايرانى باشد بدون آنكه اصطلاحاتى از قبيل ماشاء الله، انشاء الله، استغفرالله، سبحان الله، الحمدلله بگوشش نرسد...همه جانماز آب می کشند ولى يك نفرشان صادق نيست واقعا جاى تعجب است كه چگونه افراد ملتى بدين درجه گرفتار دوروئى‏ و نفاق و تزوير باشند» (سه سال در ايران...ص83)

آموزشِ صداقت و صراحت و رک گویی در مدارس ما و گوشه هایی از دورویی ایرانیان

* سرجان ماكدونالد در مورد ايرانيان می گوید :

« ايرانيان، نژادى خوش ‏سيما و مردمانى مهمان نواز می باشند و نسبت به بيگانگان مهربان هستند...ليكن در تمام فنون مكر و حيله و دوروئى‏ ماهرند و نسبت به زيردستان شقى و غدار»  .تئودور نولدكه آلمانى بى ‏وفائى را از صفات بارز ايرانيان می داند و می گويد : « با اينكه ايرانيان از ديرباز آن همه راستگوئى را ستوده ‏ و از دروغ گوئى به بدى ياد كرده ‏اند، اما چندان علاقه‏ اى به راستى ندارند».

واتسون انگليسى نیز در سال 1865میلادی نوشته که «ايراني ها به طور كلى باهوشند اما هوش آنها غالبا توام با نادرستى و فقدان استقامت اخلاقى است» .

* اما ژوبر در سفرنامه خود می نویسد :

« ایرانیان براى فرمان بردارى ارباب حاضرند بجنگند ولى براى آزادى ، آن كلمه ‏اى كه به هيچ وجه معادلى در زبانشان ندارد نمى‏ جنگند. آنان بى‏ شرمانه از كسى كه به ايشان زور مى‏ گويد تملق می گويند و هميشه اين پند بیزار کننده ورد زبانشان‏ است که «دستى را كه نمی توانى ببُرى ببوس».(مسافرت در ارمنستان و ايران… ص248)

* كنت دوگوبينو می نويسد :

«...امروزه وقتى كه شما با پنجاه نفر ايرانى صحبت می کنيد همگى مخلص و چاكر شما هستند ولى همين كه رفتيد به شما ناسزا می گويند» (نامه‏ هاى گوبينو...ص137)

* البته، بدتر از دورویی هم داریم و آن، سه رویی است! گردیزی نقل می کند که: «...ولایتی است که آن را جندان گویند مردم این جندان سه دین دارند: چون روز آدینه باشد با مسلمانان به مسجد آدینه آیند و نماز آدینه کنند؛ چون شنبه باشد با یهود پرستش کنند و چون یکشنبه باشد اندر کلیسا آیند و با ترسایان به رسم ایشان عبادت کنند و اگر کسی پرسد چرا چنین می کنید؟ گویند این هر سه مخالف یکدیگرند و هر کس همی‌ گوید که حق به دست من است پس ما با هر سه گروه موافقت می کنیم تا مگر حق اندر آن دریابیم.» (زین الاخبار، گردیزی... چاپ عبدالحی حبیبی...ص157)

تاریخ تحلیلی ایران

( کلیپ را مشاهده فرمایید )


آموزشِ صداقت و صراحت و رک گویی در مدارس ما و گوشه هایی از دورویی ایرانیان

دوشنبه, 04 آبان 1399 15:36 خوانده شده: 768 دفعه

در همین زمینه بخوانید: