بعضی انسانها هستند که در مواجهه با آنها ناخودگاه تصور می کنی که فقط و فقط آفریده شدند تا جهان را به جای بهتری برای انسانها تبدیل نمایند. آفریده شده اند تا مرزهای زیبایی و خلاقیت و نبوغ بشری را جابه جا نمایند. آفریده شده اند تا تفاوت انسان با سایر حیوانات را رقم بزنند. آفریده شده اند تا نام نیک خود را بر پیشانی تاریخ حک نمایند. سقراط و افلاطون و ارسطو آفریده شده اند تا نامشان با فلسفه پیوند جاودانه پیدا نماید. بتهوون و باخ و موتسارت آفریده شده اند برای موسیقی تا شکوه هنر را جاودانه نمایند.. داستایفسکی و تولستوی و هوگو و شکسپیر افریده شده اند تا نبوغ و شکوه قلم را بیان کنند. حافظ و سعدی آفریده شده اند تا جادوی اعجاب انگیز کلمات را خاطر نشان سازند. مولوی و بایزید آفریده شده اند تا روح بی انتهای معناجوی بشری را نشان دهند و...
در سوی دیگر بعضی افراد هم هستند که انگار فقط و فقط آفریده شده اند برای تولید نفرت و خشونت. آفریده شده اند تا جهان را به جای پلشت و غیرقابل تحملی تبدیل نمایند. آفریده شده اند تا تاریکترین لایه های وجود بشر را به نمایش بگذارند. آفریده شده اند تا نشان دهند که انسان تا کجا می تواند حریص و آزمند باشد. آفریده شده اند تا منادیان تباهی و رذالت باشند. آفریده شده اند تا روح خود را به شیطان بفروشند. آفریده شده اند تا نشان دهند که تا چه میزان بشر می تواند فرومایه، پست و حقیر باشد. از این افراد هم تاریخ به خود کم ندیده است. از جانیان و خونخواران روم و مصر باستان تا هیتلر و موسولینی و استالین و چرچیل و صدام و بن لادن و ترامپ و...
در این میان اکثریت قریب به اتفاق هم تماشاگرند. کاری از دستشان برنمی آید. نه قدرت ساختن دارند و نه توان نابودی. در بهترین حالت سربازند و گوش به فرمان. صفحات سفید تاریخند. می آیند و می روند و زودتر از پایان قرن نام و یاد و خاطرشان چنان فراموش می شود، که انگار هیچ گاه وجود نداشته اند.تاریخ را این سه دسته می نویسند. آنهایی که می سازند. آنهایی که ویران می کنند و آنهایی که تماشاگرند...
کانال خرمگس