و رفت سال 98 و هم اینک "پارسال"شد.
به پاس و چشم داشت آیین کهن سرزمینم-مادرم ایران- همه گاه ،در زیباترین لحظه آفرینش،به سبزه و آب و سیب و "سین"های دیگر به پیشباز رویش دوباره و هماره "خاک، آب، آتش و باد"می رویم.
به پنجره هامان ،به درخت های تازه باغچه هامان،به گنجشک های تازه روی شاخه های اقاقیای پشت پنجره، به هوای میانحال اول فروردین که" مژده" رویش و رهایی و آرامش می آورد، دلمان را هدیه می دهیم و دلخوشیم:
- که سالی دیگر گذشت و "اشارت ز جهان گذران ما را بس"؛
- که خانواده، همسر، فرزندان ، مادران، پدران، خواهران و برادرانمان را درکنار خویش داشته ایم؛
- که دوستانی همدل و همراه و همجان داشته ایم؛
- کسانی یافته ایم که "راحت روحمان"بوده اند و گاه ،کمی به قد و قامت حرف ها و اندیشه ها و رفتارهامان افزوده اند؛
- زنان و مردانی را در کنار خویش داشته ایم که روحمان را درخشش و زبانمان را رویش و جانمان را آرامش ارمغان آورده اند؛
- که زمانمان فراهم شد تا بخوانیم، هرچه سرود، هر چه شعر و به آواز درآییم و تمام ترانه هایی را که یاد داشته ایم و دوست داشته ایم ،با آنان که دوستمان داشته اند و دوستشان می داشته ایم ،دست در دست" هم زبانان و هم دلان"به بانگ رها سربدهیم؛
- که کوچه ها و خیابان هایی را با کسانی که در هوای ما بوده اند و هواخواهشان بوده ایم ،همدلانه گام زده ایم؛
و پس پشت نهاده ایم:
- هر آن تلخی و ناگواری و نادلخوشی و سردی و سرما و رنج و دلنگرانی را؛
- هر آن رنجی که از دست و توانمان بیرون بود و بر جان و روحمان آوار شد و رنجمان بخشید و به سوگمان نشاند و تیره کرد حالمان را.
و گرامی می داریم نام و یاد کسانمان را که با ما نبوده اند و یادشان و نامشان "زمزمه روزان و شبانمان شده است؛ زنان و مردانی که راه را برای امروز و فردایمان روشن خواستند و ساختند.
و هم اینک که ؛
"ما را سر دوست بر کنار است" و "باد صبح نوروز/در باغچه می کند گل افشان" باور داریم که "خوش آن ساعت نشیند دوست با دوست/که ساکن گردد آشوب رقیبان"و "سزای دشمنان این بس که بینند/حبیبان روی در روی حبیبان".
چراغ دل هاتان به نسیم باد نوروزی برافروخته باد.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید