این یک قانون نانوشته است که اگر انسان به اختیار دست به تغییر نزند ،جبر زمانه ناگزیر به تغییرش می کند.
یادم می آید ده سال پیش و مکرر به مقامات در وزارت خانه (وقتی مدیر کل فرهنگی و هنری بودم ) و در سازمان پژوهش وبرنامه ریزی آموزشی (وقتی که مسئولیت ارتباطات رسانه ای را داشتم)، موضوع ظرفیت رسانه ملی را در قالب طرح توجیهی رسانه آموزشی دادم. و در مناسبت های رسمی و غیر رسمی یادآوری و تأکید نمودم که برای آموزش معلمان ودانش آموزان ،از ظرفیت شبکه های رسانه ملی و به خصوص شبکه آموزش استفاده کنیم. اما ؛ این اتفاق رخ نداد و همه جد و جهد های ما و دوستان، درچند برنامه "فرصت برابر "و "نقطه سرخط" و...محدود گردید.
اما امروز به یمن این میهمان ناخوانده " کرونا" این دو نهاد رسانه ای و عمومی پر مخاطب و دامنه ، این ضرورت را یافتند و فارغ از بحث ها و تفاهمات کم نتیجه ،به کار هم آمدند .
نگارنده وقتی برنامه مدرسه تلويزیون ایران که این روز ها در پیشانی شبکه آموزش پخش می شود را دیدم ؛ خیلی خوشحال شدم که سرانجام این تغییر و استفاده از ظرفیت های ملی موجود ،(نه به اختیار و خواست مدیران ،که به جبر "کرونا") صورت می پذیرد. این وقت گذاری ها و هزینه سازی های زیاد - که باید تأکید کنم ریشه در خودشیفتگی مدیریتی دارد - فرصت رشد و خدمت را از نهادهای همگن در مأموریت گرفته است.
من جای وزیر محترم باشم ،شبکه آموزش را بومی سازی مى كنم و از ظرفیت شبكه آموزش برای آموزش معلمان و دانش آموزان، استفاده خواهم كرد.
شاید یکی از راههای مدیریت ، بهبود ، و توسعه آموزش ،همین شبکه آموزش باشد. 12 ساعت آموزش و 12 ساعت تکرار ،می تواند بخش مهمی از نیازهای آموزش و پرورش را در آموزش ،تبیین ، توجیه و تحلیل مسائل کارساز و مؤثر پوشش دهد.
آموزش و پرورش اگر بخش کمی از هزینه های مربوط به آموزش های ضمن خدمت و نیز هزینه های حاشیه ای ناشی از حق مأموریت ، پذیرائي و جابه جائى ها و...را صرف غنی سازی آموزش کند به بسیاری از خواسته های خود در توانمندسازی و مهارت آموزی معلمان و کارشناسان دست پیدا می کند.
و متقابلا رسانه ملی هم هیچ کجا مثل آموزش و پرورش، مخاطبانِ در اختیاری را که از ضریب نفوذ ، تأثیر و انتقال بالای اجتماعی برخوردار باشند، پیدا نمی کند.
این اتفاق مبارک ، که خدا کند پس از "کرونا" هم عمرش به درازا بكشد، کمکمی کند یک خانه تکانى در آموزش و پرورش ایجاد شود و رسانه های مجازی و ملی بیشتر باور شوند ،و به جای پرداختن به مسائل حاشیه ای وسنتی کم بازده، مدیران به یک مهاجرت جدی در سرعت و دقت پیام دست زنند و لایه های جانبی مؤثر در آموزش را نیز درگیر مسائل آموزش نمایند.
امروز پدران و مادران ،نقش پنهان و دوم پس از معلم ومدرسه را در تعمیق و انتقال محتوای درسی دارند.
دور نباشد اگر بگوییم این خانه تکانی هم برای رسانه ملی لازم است تا درکنار مخاطبان شناور ،به فکر مخاطبان ثابت و پایه باشد؛ چرا که توسعه شبکه ها بدون رصد وشناسائى مخاطبان پایه ،هیچ توجیه اقتصادی و فرهنگی ندارد.
بیگانه شدن رسانه ملی و شبکه های به ظاهر موضوعی با مخاطبان اصلی و محوری خود ،که صرفا در اثر عدم مفاهمه مدیریتی بوده است؛ موجب بلاتکلیفی برنامه سازان و نیز تقسیم شبکه ها به درجه یک و دو شده است.
این وقت گذاری ها و هزینه سازی های زیاد - که باید تأکید کنم ریشه در خودشیفتگی مدیریتی دارد - فرصت رشد و خدمت را از نهادهای همگن در مأموریت گرفته است.
تجربه تلخ ایجاد یا مشارکت رسانه ملی در یک طرح اقتصادی -آموزشی و نیز ورود ناشیانه آموزش و پرورش به ایجاد بخش تلویزیون تعاملی ازهمین جنس، و ناشی از فقدان فهم و زبان مشترک مدیران دو نهاد فرهنگی درعدم استفاده از ظرفیت متقابل بوده است.
امیدوارم این همکاری همپوشانه، مثل عمر"کرونا" کوتاه نباشد، بلکه آغازی برای همکاری و مشارکت عمیق دو نهاد رسانه ای مکتوب و دیداری و شنیداری با دهها میلیون مخاطب ثابت باشد.
انتظار می رود آموزش وپرورش و رسانه ملی ، به دنبال ايجاد "دفتر مشترک آموزش از راه دور" باشند.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید