برنامه درسی مدرن مولود کشورهای آنگلوساکسون و انگلیسی زبان است. خصلت های این نوع برنامه درسی پاسخگویی، استاندارد سازی و تدریس برای امتحان ( teaching for testing ) بوده است. این نوع برنامه درسی مبتنی بر سازمان و اعداد و ارقام و کاملا مدیریتی است. این نوع برنامه درسی در ایران در حوزه عمل و نظریه یعنی در مدرسه/دانشگاه طرفداران زیادی دارد.
در اروپای شمالی به استثنای انگلیس چیزی به نام برنامه درسی در معنای بالا رشد نکرده است. به ویژه در آلمان و کشورهای اسکاندیناوی سنت دیداکتیک- بیلدانگ بر پایه فلسفه ایده آلیسم استعلایی رشد کرده که دیداکتیک معادل فلسفه آموزش و پرورش و بیلدانگ معادل لیرپلن یا برنامه درسی است.
در آلمان برنامه درسی/ بیلدانگ هرگز برنامه نیست یا حداقل از بالا به پایین، روانشناسی زده، یا قابل پیش بینی نیست. معلم نیز استقلال زیادی برای اصلاح و کاراندیشی و گزینه سنجی حین تدریس دارد. تدریس در سنت آلمانی - اسکاندیناوی بر خلاف کشور ما هرگز برای آزمون و امتحان نیست. علی رغم این مسئله کشورهای اسکاندیناوی از جمله فنلاند همواره در آزمون های بین المللی نمرات بالایی را کسب می کنند.
برعکس هدف اخلاقی تدریس تعالی و آزادی فراگیر به عنوان عامل فعال است. در دهه 1970 نو فهم سازی در برنامه درسی آمریکای شمالی اتفاق افتاده است. جنبش های علوم انسانی نیمه دوم قرن بیستم که به جنبش های «پسا» معروفند، مانند پسامدرن، پساساختارگرایی، و پسااستعمارگرایی برنامه درسی انگلوساکسون و انگلیسی / آمریکایی را دچار نقد و تجدید نظر ساخته اند. در حالی که در کشور ما خبری از تجدید نظر طلبی و نوفهمی نیست و چیزی آشفته و بی شباهت به ادای برنامه درسی آنگلوساکسونی در راس امور است.
از طرفی کشورهایی مانند چین یا کره راه جدید چند رگه سازی را برگزیده اند. آنها سنت بیلدانگ، روشنفکری و آزادیخواهی نو فهم گرایانه، و سنتهای تعلیم و تربیت باستانی مانند آیین کنفوسیوس و تائوئی را با هم تلفیق کرده اند. راهی که کشور چین در برنامه درسی پیش رو دارد چیزهای جدیدی برای برنامه درسی در آینده دارد. زیرا آنها علاوه بر سنتهای باستانی چین نسبت به تحولات بین المللی نیز بسیار گشوده هستند. چینی ها شدیدا گلوبال شده اند. چند رگه سازی برنامه های درسی در ایران نیز یک ضرورت است.
گام نخست برای رهایی از برنامه درسی مدیریتی، سازمانی، الگوگرا، برای کنکور ؛ و مبتنی بر عدد و رقم بازگشت به سنت های ایرانی تعلیم و تربیت، توجه به تجارب بین المللی و نوبسترسازی برای آنهاست. متاسفانه نه در مدارس و نه در دانشکده های علوم تربیتی هیچ کدام از این راه حل ها در کانون توجه نیستند.
▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️
کانال نوفهم گرایی در مطالعات برنامه درسی