چرخ های اقتصادی کشور در بین تمامی وزارتخانه ها بیشتر با وزارت نفت می چرخد چون تک محصولی بودن و وابستگی ما به این موهبت الهی و طبیعی هنوز به پایان نرسیده است که صد البته نامش این همه در بوق رسانه ها نیست . شاید منزلت و اهمیتی که دولت و مجلس برای آموزش و پرورش مدام متذکر می شوند نه در پی انجام سیاست های پشتیبانی و واجبات ملزوم ، بلکه در طرح حباب گونه و شبانه روزی مطالبات و افزایش حقوق فرهنگیان در رسانه هاست و از این بابت حق دارند چون هیچ صنفی به اندازه فرهنگیان آرتیست خبری و یا زیرنویس بخش های گوناگون آن در شبکه های متعدد نیست !
البته ناگفته نماند که خود معلمان نیز به این روال شدیدا معتاد و وابسته شده اند و حتی اکثر آنها فقط برای تعقیب همین نوع اخبار و زیر نویس ها ، پای تلویزیون کاشته می شوند و انتظار شنیدن دروغ را می کشند و وقتی نوبت بیان چنین اخباری می رسد چقدر مشعوف می گردند و زمانی که در این خصوص ، هیچ اشاره ای نمی شود اخم در هم فرو برده و به زن و بچه هم رحم نمی کنند! یعنی تلویزیون برای من معلم مساوی است با تداوم چنین رسالتی !
ما معلمان به این کارکرد دولت و مجلس و رسانه ملی که چه عرض کنم ، شدیدا معتاد شده ایم و ناگفته نماند بدین طریق شدیدا ایزوله هم شده ایم. من معلم به جای مطالعه و کسب آگاهی و استفاده از یک رسانه برای تنویر افکار و ترویج آگاهی ، به ابزاری برای تأیید رفتار ناشایست رسانه ها جهت بالا بردن تیراژ چاپ و بیننده برنامه های آب رفته شان ، تبدیل شده ام . هیزم این آتش را خود من معلم را روشن و داغ نگه می دارم چون خوش باورم.
اگر به جای مصروف داشتن وقت گرانبهایم برای شنیدن دروغ پردازی های غیرعملی آنان ، مطالعه نمایم و یا برای کلاس درس خود طرحی نو بیندیشم آنگاه : جرقه آگاهی من دامنگیر آنان می شود ، آنان از خود گفتن و خود شنیدن منزجر می شوند و رسانه ها در برابر دانایی و توانمندی من مغبون می گردند.
من معلم تا خود را از منجلاب چیزی که آن را نجابت و مظلومیت می نامم نرهم ، داستان هر روز شغلی من و حتی ایام بازنشستگی ام ، ادامه همین سریال تکراری دلزده خواهد بود.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید