چاپ کردن این صفحه

" وقتی نامم در لیست مصاحبه شوندگان نبود ، اولین جملاتی که در جواب از سوی همه مسئولین استان شنیدم این بود. پیگیری تاوان دارد. مطالبه گری کردی نتیجه اش را دیدی. چقدر گفتیم سکوت کن تا برایت مشکل نشود. آخر پیگیری ها کار دستت داد. دست به شکایتت که خوب است برو شکایت کن. همیشه که نباید حرف حق را گفت. زبان سرخ سر سبز می دهد بر باد ! "

نامه ی یک آموزش دهنده به وزیر آموزش و پرورش : اجازه دهیم مهم ترین عنصر این توسعه که معلم است آزادی بیان داشته باشد

نرگس کارگری/ آموزش دهنده استان اصفهان

نامه ی آموزش دهنده سواد آموزی به وزیر آموزش و پرورش  وزیر محترم آموزش و پرورش
جناب آقای حاجی میرزایی
با سلام و احترام

امروز عاشوراست ...
خوش به حالتان که می روید روضه . جایتان وسط بهشت است. ما که دنیایمان شده آخرت یزید. کیست ما را ببرد روضه؟
البته الان روضه خود ماییم. فقط گریه کن نداریم. والّا خودمان مصیبتیم. دلمان کربلاست.
این را با اقتباس از یک فیلمنامه نوشتم که بگویم هیچ وقت تاریخ تلخ تمامی ندارد.
پیامتان را برای روز سوادآموزی خواندم. هیچ آموزش دهنده ای رغبت نکرد برای این روز هرگز چیزی بنویسد. ولی از این که یادتان مانده بود که از آموزش دهندگان پر تلاش این عرصه قدردانی کنید به نوبه خود از شما تشکر می کنم.
نوشته بودید که در عصر حاضر مفهوم سواد در بستر زمان توسعه‌ یافته است و سواد، امروزه به توانایی خواندن، نوشتن و حساب کردن محدود نمی‌شود، یکی از تعاریف جدید سواد «توانایی و قدرت ایجاد تغییر» است. سوادآموزی باید توانایی‌ها و مهارت‌هایی را در افراد ایجاد کند که آن‌ها را قادر سازد در برخورد با پدیده‌های اجتماعی، اقتصادی، زیست‌محیطی، پیچیدگی‌های دنیای فن‌آوری، روش‌های نوین کسب‌وکار و شیوه‌ها و ابزارهای جدید ارتباط جوامع با یکدیگر بتوانند مشکلات فردی، خانوادگی و شغلی خود را به روش صحیح حل کنند، با محیط پیرامون خود رابطه‌ای اثربخش برقرار کنند و دانش و مهارت خود را مستمراً توسعه دهند.
21 آذر سال 96 زمانی که برای اعتراض به عدم اجرای مصوبه 95 برای آموزش دهندگان با جمعی از همکاران به مجلس آمدیم و فردای آن روز کلاس من منحل شد و مکافات ها سرازیر گشت، ده سوادآموز اتباع کلاسم برای حمایت  نامه ای نوشتند و امضا و اثر انگشت زدند تا استشهادنامه ای باشد برای آنکه بگویند ما معلم خود را تنها نمی گذاریم. این برای من موفقیت بود. رابطه اثربخش و مهارت  مهرورزی را برقرار کرده بودم که هنوز هم سوادآموزانم از ابتدا تاکنون ارتباطشان را با من قطع نمی کنند.
امام علی(ع) در یکی از جملات حکیمانه و تأثیرگذار خویش فرمودند :« ارزش هر کس به قدر همت اوست». در آیات 39 تا 41 سوره نجم به روشنی تصریح شده است که انسان هیچ بهره ای جز آن چه برایش تلاش کرده، نخواهد داشت و به زودی تلاشش را مشاهده خواهد کرد.
مسلما اگر خدا یاری کند که با وجود قرعه کشی ها و سوا کردن های مسئولین ، باور و اعتقادهای ارزشمند پا بر جا بماند ، پاسخ تلاش ها داده می شود. همین که دیوار بلندی که در مقابل عدم جذب آموزش دهندگان کشیده شده بود ، ریخت و در استان های مختلف من جمله اصفهان اقدام به بکارگیری آنان شد ، جای شکر دارد.
به گفته ی معاونت سوادآموزی استان اصفهان چهارصد نفر مشمول در این استان وجود دارد. امور اداری در هفته گذشته 177 پرونده را در کارگروه استانی تأیید کردند و برای بررسی سایر پرونده ها با تماس وزارت در حین بازرسی، کار را متوقف نمودند. با دویست نفر برای مصاحبه از طرف نهضت سواد آموزی برای روز چهارشنبه 20 شهریور ماه 1398 تماس گرفته شد. امور اداری و استخدامی این مصاحبه را از طرف اداره کل نمی دانند. در حالی که سوادآموزی در بدنه آموزش و پرورش است و رییس این معاونت از معاونین مدیر کل استان است.
پرونده های تأیید شده چنانچه طبق مصوبه 95 و با تجمیعی دو به بالا بود همه 400 نفر باید به مصاحبه دعوت می شدند.
گره زدن مصوبه 95 به مصوبه 97 هر کجا به نفع مسئولین بوده لحاظ شده و هر کجا نبوده منفک شد. اصفهان هم از این قشر مستثنی نیست.
همواره معاونت و اداره کل استان سکوت و نداشتن پیگیری را یادآوری کردند و اینکه دنبال کردن عدم اجرای مصوبه 95 را رها کنم و کمتر اصرار به اجرای آن داشته باشم.
از زمان تصویب مصوبه ۹۵/۶/۳ تاکنون تعدادی از آموزش دهندگان در کل کشور خواهان تعیین تکلیف این گروه از مشمولین بوده اند و من هم از استان اصفهان این حق مدنی و شهروندی را دنبال کردم و برای این پیگیری ها مستوجب مخاطرات زیادی من جمله انحلال کلاس ، تعلیق از ادامه فعالیت ، اشتغال در شهرستانی دورتر از محل کار و زندگی قبلی ، مسموم کردن ذهنیت مؤسسین و مدارس نواحی مرکزی توسط مؤسس طرف قرارداد قبلی برای لغو هر گونه همکاری ، محدود کردن شرایط ثبت نام برای غیرفعال شدن ، پرداخت نکردن حقوق سال های قبل از سوی مؤسسه ، شایعه سازی و توسیع حواشی ، توهین و بی احترامی برخی روسای نواحی و خشم و کینه ی شدید برخی از آن ها تا جایی که علنا اعلام کنند ، چنانچه نیروی من بودی ، چنان به زمینت می زدم که نتوانی بلند شوی  ، ابراز ناراحتی و نگرانی از حضورم در ادارات به خاطر آنکه در حوزه ی رسانه هم فعالیت دارم. تماس های ناشناس با همکارانم برای ایجاد ترس و نگرانی و تحت فشار گذاشتن آن ها و تهدید به رد شدن در گزینش جهت همراهی کردن در پیگیری ها را تجربه کردم.
علی ایحال با تمام این اضداد ها و اتهام های بی پایه واساسی که برای لغو و طرد و کنارگذاشته شدن برایم رقم خورد ، برای رسیدن به حق قانونی آموزش دهندگان با سایر همکاران فعال کشوری تلاش کردیم تا مهرامسال بلاتکلیف نباشیم.
منافع جمع را دیدیم و پیش رفتیم. هرچند توصیه ها زیاد بود که خاموش باشید . تَرَسُّل نویسی هایتان را هم موقف کنید. کارها در حال انجام است.
الان انجام شدنش این بود که انتخاب الله بختگی مشمولین و فراهم کردن بساط بی اعتمادی را با این همه ابهام چگونه می توان هضم کرد.

نامه ی آموزش دهنده سواد آموزی به وزیر آموزش و پرورش

در آخرین جلسه روز یکشنبه ۹۸/۶/۱۰ در اتاق هیأت رییسه مجلس که سه تن از نمایندگان مجلس و رییس سازمان نهضت سوادآموزی و مدیرکل یکی از استان ها و تعدادی از آموزش دهندگان حضور داشتیم و دو روز هم به گرفتن رأی اعتماد شما برای رسیدن به کرسی وزارت مانده بود ، سیاستمداران و مسئولان حاضر در جلسه به ما قول اخلاقی دادند که مشکل تمام مشمولان آموزش دهنده در کل کشور را برای سال تحصیلی ۹۹-۹۸ حل کنند. در مورد اصفهان و چند استان دیگر که کمبود نیروی شدیدی دارند ویژه صحبت شد.
ما به احترام جمع و تلاشی که دکتر محمدزاده برای ارسال بخشنامه ۹۸/۵/۸ داشتند به قول اخلاقی که داده شد اعتماد کردیم و با نظر به آنکه رأی مجلس همان خواهد شد که مدنظر است به شهرهای خود بازگشتیم.
شما هم این نوید را به ما دادید که مشکل آموزش دهندگان را مرتفع خواهید کرد و برای ابلاغ آیین نامه تلاش خود را خواهید کرد.
اکنون در اصفهان آنتاگونیست رفتاری اتفاق افتاد. اکثریت فعالین جا ماندند.
وقتی نامم در لیست مصاحبه شوندگان نبود ، اولین جملاتی که در جواب  از سوی همه مسئولین استان شنیدم این بود.
پیگیری تاوان دارد. مطالبه گری کردی  نتیجه اش را دیدی. چقدر گفتیم سکوت کن تا برایت مشکل نشود. آخر پیگیری ها کار دستت داد. دست به شکایتت که خوب است برو شکایت کن. همیشه که نباید حرف حق را گفت. زبان سرخ سر سبز می دهد بر باد.
این جملات برایم اهمیت ندارد چون راه خطایی نرفتم . پاسخ منطقی می خواهم. حذف من از مصاحبه همکارانم را هم ناراحت کرد . ولی اگر همراهی از جانب آنان باشد عواقب خوبی برایشان ندارد.
دلایلی را که برای تأیید این تعداد عنوان کردند با شناختی که از معرفی شدگان داشتم بر اساس شاخصی همگون برای این میزان نمی دیدم.تا این لحظه جزو مشمولین بودم و خود مسئولین بارها گفته بودند که برای جذب مشکلی نداری چرا باز پیگیری می کنی . چگونه شرایط وارونه شد؟!
شرایطی که همواره برایم گذاشته شده سنگین بود . شکایتت را پس بگیر تا مشکلت را حل کنیم. سکوت کن تا کارت درست شود. الان هم به این نحو است اگر می خواهیم تکلیف مابقی پرونده ها مشخص شود باید تلاش کنیم تا از سازمان به اصفهان بیایند تا  104 پرونده ی باقی مانده را تأیید کنند. اولین بار بود که به جای نرو برو را می شنیدم. الان کسی مرا از پیگیری منع نمی کند. همکاران دعوت شده به مصاحبه، جز دو سه نفر همراه همیشگی ، اکثریت نگرانند که نکند اعتراض و پیگیری من مصاحبه را لغو کند.
اینجا به همه آنان می گویم که اگر هدفم در طی این چهار سال آسیب زدن به جمع بود که از زندگی و ادامه تحصیل و وقت و خوشی و تفریحم نمی زدم که مانع جذب شوم. کمای آنکه  چند تن از همکاران استان لرستان به تشویق افرادی آنقدر ذهنیت سازمان را تغییردادند که هدفی جز ضربه زدن به تمام زحمات همه فعالان سود دیگری برایشان نداشت.  هرچند هرگز نخواهند فهمید که تلاش ما به نفع خودشان هم بود .شاید باور نکنید هر ماه یک بحران برایم ساختند.
شگفت زده شده ایم...
چگونه 200 پرونده با شرایط نامساوی تأیید و برای مصاحبه انتخاب شد و مابقی آن ها منوط به آمدن کارگروه از سازمان است؟
اگر امور اداری و استخدامی این مصاحبه را از جانب خود نمی داند ، نهایتا پس از مصاحبه و تأیید پذیرفته شدگان ، به جز امور اداری کجا به آن ها ابلاغ  خواهد داد؟
چقدر می توان اطمینان داشت که این جذب آینده دار است؟
زرنگی و سیاست مسئولین استان اصفهان همیشه زبانزد است . دو روز تعطیل رسمی مانع از پیگیری اداری ست و کاری نمی شود کرد. اعتراضات سرکوب شده و نهایتا منتفی می شود. ناگفته نماند با روندی که پیش روست اگر هم مرا دعوت به مصاحبه می کردند ، در آن مرحله حذفم می کردند. آنقدر اتفاق عجیبی به نظر نمی رسد.
مستنداتی هم ندارم که چیزی را ثابت کنم. حتی یک قرارداد ساده که اگر داشتم در اداره کار و دیوان عدالت  اداری برابر مکتب القرآن الکریم بی عدالتی را نمی دیدم که به راحتی شش سال حق بیمه و حقوق مرا ندهد و با حکم این دو دستگاه خم به ابرو نیاورد که حق الناس به گردن دارد.

نامه ی آموزش دهنده سواد آموزی به وزیر آموزش و پرورش

در کشورهای توسعه یافته ، برای کارگروهی و این که تعدادی برای جمع و منفعت اکثریت زندگی ، وقت و هزینه و سلامتی خود را وقف کنند تا حرکتی اجتماعی و قانونی شکل بگیرد ، از خود گذشتگی و ایثار محسوب می شود و برای آن ارزش قائل هستند. ولی درقاموس این کشور ، اتهامات و کیفرخواست سنگینی دارد.
از دوشنبه تاکنون ، اصفهان برای من و همکارانی که استحقاق این را داشتند که تفوّق جذب را داشته باشند ، کربلا شد.
حسین بن علی برای حق خواهی و آزادگی و زنده نگه داشتن انسانیت شهید شد. تنها برای بی یاور بودنش باید خون گریست . پیامی که این شهادت به همه تاریخ نشان داد ارزشمند تر از اشک و ناله هایی ست که برای استجابت حوائج دنیوی از چشم ریخته می شود. نمی دانم آیندگان که تاریخ امروز ما را می خوانند در موردمان چه قضاوتی خواهند داشت.
هیچ کجای قانون ننوشته اند که مطالبه گری و مقابله با بی عدالتی تاوانش به قهقرا رفتن است. تا به این لحظه در طول این هشت سال فعالیت در سوادآموزی یاد ندارم برای برنامه های کاری در حوزه فعالیت به من اطلاع رسانی شده باشد. خیلی از موقعیت ها را هم از من گرفتند . برخی همکاران اغلب تماس می گیرند . زنگت نمی زنند برو و پیگیر باش. تا آخرین روز ارسال پرونده ها ناحیه 3 اصفهان،  مبدأ فعالیت در سوادآموزی حاضر به ارسال پرونده ام نبود. معاونت سوادآموزی ناچار به دستور شد. بی مهری که من از سوادآموزی استان اصفهان دیدم را در گوشه خاطرات تلخم از نهضت سوادآموزی چگونه بنویسم که وقتی کسی می خواند ، ذهنش بهانه نگیرد که چرا؟!
بعد از یازده سال تدریس در مدارس و 8 سال کار در حوزه سوادآموزی  تنها تحولی که در آموزش و پرورش دیدم این بود که روز به روز ارزش ها بی ارزش تر می شود.
امیدها به ناامیدی ، آرامش به تنش و شادی و خنده به غصه و رنج و درد می رسد. وقتی نخبگان فسا از رفتن به دانشگاه فرهنگیان بازماندند شاید حق داشتند که به این تصور برسند که پخمگان آموزش و پرورش آینده را خواهند چرخاند . وقتی مسئولان ما خدا را قبول ندارند چگونه از حق الناس برایشان بگوییم؟ معلم هم می تواند مطالبه گر باشد . این جسارت نیست. حقی ست که خدا به هر انسان آزاده ای داده است. پس اگر می خواهیم تحول را نقطه عزیمت کیفیت ببینیم ، اجازه دهیم مهم ترین عنصر این توسعه که معلم است آزادی بیان داشته باشد.

نامه ی آموزش دهنده سواد آموزی به وزیر آموزش و پرورش

شاید این انتظار باشد که اکنون مانند برخی همکارانم باید گریه و زاری کنم . ناله و فغان سر دهم که خدایا چرا؟ به جای این کار محکم و قرص پیگیرم تا حل شود.  
من یک معلمم و معلم باقی می مانم. احترام و ارج و اجر این علاقه را نه از دیدگاه یک مسئول  ، بلکه از منظر لطف خداوندی می دانم که استعداد و توانایی تمیز دادن بد از خوب را به من عطا کرده است.
چشم های پُر از خشم ، دندان های به هم فشرده ، مشت های به هم گره شده ، گارد گرفتن ها ، برچسب زدن و آزار دادن و هر آنچه جز انسانیت به صفات دیگر رُجحان داشته باشد ، در نظام تعلیم و تربیت نمی تواند معنا داشته باشد و اگر در این سیستم این گونه افراد وجود دارند ، با قاطعیت و قامتی ایستاده بدون آنکه قاطبه یک معلم خدشه دار شود ، با زبانی صریح و گویا بدون لکنت و ترس می گویم که بی انصافی ست که با حضور این چنین افرادی نام این مکان آموزش و پرورش باشد.
حقی که از ما چهار سال پیش ضایع شد و امروز هم با تلافی و تسویه حساب به زمین افتاد ، بخشودنی نیست.
مسئولی که به راحتی بگوید به ما ربطی ندارد نمی تواند حس گوشت قربانی بودن را از من کم کند. امروز راهگشای رهایی از تله ای که ذهنیت من می گوید چاهی عمیق تر از بلاتکلیفی های قبلی ست ،کشاندن کارگروه از سازمان به اصفهان  را با اما و اگرهای زیادی همراه می کند.
17 شهریور 98 آیین نامه ابلاغ شد . قول شما عملی اما جواب تلاش های ما گروکشی شد.
نمی دانم این رفتارها تا کی ادامه دارد و امثال من تا کجا دوام می آورد . فقط در این لحظه وظیفه انسانی و حق شهروندی خود می دانم که در مقابل این ظلم سکوت نکنم. اینگونه تصاویر را در کوچه بازار ببینیم که تجارت مال و کالا صورت می گیرد و نباید آنجا هم دید و اگر هست نقص در تعلیم و تربیت و فرهنگ آموزش است ، کمتر متأسف می شویم تا اینکه در آموزش و پرورش شاهدیم.
اصفهان کمبود شدید نیرو دارد. بارها اعلام نیاز هم کرده است. مهر نزدیک است و مکرر خواهان آن بودیم با توجه به بخشنامه اخیر این بار اولویت با آموزش دهندگان استان باشد. عقل حکم می کند ابتدا مشمولین هر استان  با بومی گزینی تعیین وضعیت شوند چنانچه نیاز اقتضا کرد از استان های دیگر جذب صورت بگیرد.
از شما می خواهم که برای حل این مشکل خود وارد عمل شوید و آن گونه که شایسته است از حق ما دفاع کنید.

با تشکر از حسن توجه شما


نامه ی آموزش دهنده سواد آموزی به وزیر آموزش و پرورش

سه شنبه, 18 شهریور 1398 20:14 خوانده شده: 3772 دفعه

در همین زمینه بخوانید: