خداوندا ما را از نفاق و شقاق دور بدار، بدعتها و لجاجتها و ستیزهخوئیها را در دل ما بمیران، سنتها و روشهای اشاعه حق را در قلوب ما زنده ساز و از راهی که منجر به پیروی و دخول در نَیـران است برکراندار.
دیروز برای نخستین بار زمانی که پیامها و نظرات برخی از همکاران را میخواندم با گذر از پلکان پیامها، کوهی از غم و اندوه بر وجودم سایه افکند و سنگینی حسرت بر شانههایم و خستگی راه در تنم افزون گشت، از شوک زخم زبانها و بیمهریها تا دقایقی در خَلسه فرو و توان پلک زدن از دیدگانم ستانده شد که چرا باید ارمغان صداقت و محبت جمعی سنگ دشنام و تهمت باشد؟
همکاران عزیز
امروز معاذیر و محاذیری را که از جوانب برخی از حضرات قاعد بر منبر ابوموسی اشعری نظارهگر بودم به یاد فرقه خوارج و بیرق "لاحُکم الا لِلّه" افتادم و جماعتی الکن و ابکم که با جملاتی همچو ناحقهایی که ملبّس به لباس عاریتی حق میگردد عرصه را بر عساگِر خدمت تنگ می نمودند، جماعتی که در پی هر فراخوانی از حرکت و جنبشی در کلبه ییلاق و قشلاق خود لمیده و شبکههای مجازی را چَرام و کُنام خویش نموده بودند حال در لباس اعوان و انصار ظاهر و سوار بر سیف و سَنان دشنام و افترا، ضمیر وجود معتمدین را میخراشند.
آری و صد آری که اینان را چونان چوپانی دیدم که وقتی از او پرسیدند چرا خبرچینی کردی تا "ارنست چگوارا" که برای آزادی شماها مبارزه میکرد، دستگیر شود؟چوپان پاسخ داد: او با جنگهایش گوسفندان مرا میترساند.
همکاران عزیز
بارها تلویحاً از برخی از همکاران تمنّا داشتیم که اگر یار نیستند، بار نیز نباشند ولی گویا در برخی از نقاط کشور قحطالرجال و قحطالنساء سایه افکنده که این ابنالوقتها با ندای "حی علی الجنون" با نشر اکاذیب و استحمار برخی با افکار مسموم خویش در گذشته شوکرانی از قبیل تجمیعی بالای ۵ نفر، کاردانی، تک دوره، مستمر و غیرمستمر را به حلق مشمولین چکاندند و حال آجیل مشکلگشا خیرات و باز به جای اتفاق به افتراق بسنده نموده و محو خاطر نمودهاند که نفاق و افترا دو پرتگاه جهنمی هستند که در این سو و آن سوی صراط عدل دهان باز کرده و آنها را در هر لباس و مسلکی به کام خود میکشد.قدر مُتَیقِّن می دانید که زمینه فتنه دو چیز است: یکی تلاش فاسق و دیگری زودباوری مؤمن، زمانی که پیامبر "ولید بن عقبه" را برای جمعآوری زکات به قبیله بنی مُصطَلِق اعزام داشت چون میان او و این قبیله در دوران جاهلیت خصومتی شديد بود، هنگامى كه اهل قبيله به استقبال او مى آمدند، گمان كرد كه به قصد كشتن او آمدهاند لذا جلوتر نرفت و نزد پيامبر بازگشت و خبر داد كه مردم از پرداخت زكات خوددارى كردهاند پيامبر از اين خبر ناراحت شد و تصميم گرفت آنان را گوشمالى دهد که آیه مبارکه ۶ سوره "حجرات" با این مضمون نازل شد که "اگر فاسقى براى شما خبرى مهم آورد تحقيق كنيد، مبادا از روى زودباورى و شتاب زدگى تصميم بگيريد و ناآگاهانه به گروهى آسيب رسانيد، سپس از كردهى خود پشيمان شويد."
همکاران عزیز
اگر هدف و ماهیت یک پویش رسیدن به نقطه فعلیّت یعنی "اجرا" باشد، دیگر تبیین نام فاعل و نوع ضمیر، نمونه بارز سرعتگیر و نمود ریا و تزویر است و نباید جمعی از همکاران عدم حضور خود در جلسه را خیانت، تعبیر و تفسیر نمایند مگر از طیب خاطر بردهاند که این تعدّی به عرض و آبروی افراد "حقالناس" است و از امام صادق(ع) مروی است که "خداوند در روز قیامت آنها را در طینت خَبال محشور میکند."
شوربختانه برخی از همکاران آموزش دهنده بسیار سطحینگر و زودباور بوده و بدون تأمل تحت لوای خطابه برخی نورستگان جویای نام و نشان که با افکار خنّاس خود در کانالهای تلگرامی بر گرد منقل توهمات نشسته و نشئهی سخنان خویشاند، احاطه شده و همچو زامبی، کاتالیزور تخریب چهره فعالین و مخدومان بی مزد و منّت میشوند.
عقل سلیم حکم می کند که اگر جماعت حاضر چنانچه به دنبال سیطره اهداف فردی و مکنون خویش بودند هیچ گاه این جلسه را علنی و عیان نمی کردند و همچو همان طایفه مروان حکمها، عمر و عاصها و ولید بن عقبهها، چراغ خاموش و پاورچین پاورچین، آمد و شد مینمودند تا احدی از مجلس و بزمشان بویی نبرد.
در پایان به این مخالفان شورمند که زبان و افسار خود را به نفس اماره سپردهاند و تا ابد وامدار سعی و اهتمام آموزش دهندگان فعال خواهند بود این جملهی دکتر علی شریعتی در کتاب "هبوط در کویر" را فصلالخطاب حضرات منقول مینمایم: " پلیدان، هرگز پاکدامنی را نمیتوانند آلود، هرچند سنگها بسته و سگها را رها کرده باشند."
وَالسَّلامُ عَلی مَنِ اتَّبَعَ الهُدَی