چاپ کردن این صفحه

رضا مرادی / دبیر منطقه 9 تهران و عضو شورای نویسندگان سخن معلم

فرصت سوزی و ناکارآمدی در مدیریت آموزش وپرورش منطقه ی 9تهران

رضا مرادی باسلام و احترام حضور همکاران توانمند وپرتلاش درمنطقه ی 9 آموزش وپرورش ک همواره طلایه دار عرصه ی نظام تعلیم و تربیت ایران عزیز اسلامی بوده و می باشند .در آغاز بر اساس شنیده ها کسب رتبه ی آموزشی   15را درمیان مناطق 19گانه ی شهر تهران توسط آموزش و پرورش منطقه ی9، به استحضار عزیزان همکار می رساند.

تبدیل فرصت ها به تهدیدات ر ا از مناظر  و ابعاد گوناگون می توان در رویکرد و عملکرد عده ای از مسئولان و دست اندرکاران منطقه ی 9 به ویژه درعملکرد مدیرمحترم منطقه رصد و ملاحظه نمود.

ازآنجایی که گرانیگاه و مرکز ثقل یک مجموعه نظام تصمیم سازی یا مدیریت آن می باشد لذا به جای پرداختن به زیر مجموعه ها و کندو کاو در قاعده ی هرم به راس آن یعنی مدیریت  تمرکز می نماییم که "الناس علی دین ملوکهم ".

مدیرمنطقه مدعی است روش اجرایی ایشان مبتنی بر اقناعی عمل نمودن می باشد ؛ در ذیل به موارد عدیده ای استناد می نمایم که گواه صادقی بر نقض ادعای ایشان بوده و بیانگر ضعف راهبردی و اثربخش در اداره ی منطقه ی آموزشی می باشد که پیامد آن نابه سامانی و به چالش کشیده شدن فرصت ها و غلبه ی تهدیدات برآنها است :

 1-مدیر منطقه به جهت عدم شناخت موثر از منابع انسانی توانمند منطقه و  همکاران معزز که دردوره ی متوسطه خدمت می نمایند و علی رغم معاضدت همکاران دلسوز با ایشان فردی را به عنوان معاون آموزش متوسطه منصوب و به کارگمارده که دردوره ی متوسطه سابقه قابل توجه و ذکری نداشته و آگاهی و شناخت لازم و کافی و پختگی و تسلط لازم را درمناسبات نازل بر معاونت ذکرشده ندارد که این مهم سبب نابه سامانی و ایجاد تهدیدات ویرانگر عدیده ای در رابطه با آموزشگاه های منطقه گردیده است که بیان تاثیرات این کنش غیرعاقلانه ،نادرست و غیرکارشناسانه در وضعیت مدارس دراین مجمل نمی گنجد.

نگارنده با تنی چند از معاونین محترم آموزشی دبیرستان ها دراین راستا به گفت و گو پرداخته هم اندیشی نموده ام که خروجی تبادل نظر و بررسی مربوط بیانگر انتخاب نادرست در این معاونت می باشد.

2- با وجود معلمان و مربیان فرهیخته و علاقه مند در سطح منطقه فردی را به عنوان معاون پرورشی منصوب نموده اند که شناخت لازم و اثربخش از وضعیت و مناسبات حاکم از جهت پرورشی و فرهنگی در سطح منطقه نداشته و توان لازم را در راستای ماموریت های معاونت مربوط به حوزه ی عملکردی خود ندارد،منطقه را نمی شناسد و ظاهرا صلاحیت ایشان درابتدا به تایید مسئولان ذی ربط درآموزش وپرورش شهر تهران نرسیده و مدیرمنطقه در اقدامی غیرحرفه ای برای ایشان حکم سرپرستی صادرنموده است.

3– عدم تغییرات مناسب بر مبنای شایسته سالاری درخصوص مدیریت پاره ای ازمدارس منطقه.

نظر و مقصود قلع و قمع سیاسی جناحی به سبک احمدی نژادی نیست بلکه انتصابات در راهکار و فرآیندی مردم سالارانه و فضیلت محور و بر اساس مناسبات حرفه ای است که تاکنون بعضی ازانتصابات در سطح منطقه براین منوال نبوده است و متاسفانه مدیر منطقه برای شکستن تابو و فضای غیرشفاف و دموکراتیک آن گامی برنداشته است وبه تغییر پاره ای ازمدیران که شایستگی مدیریت آموزشگاهی را نداشته و مدارس تحت مدیریت خود را امنیتی و پادگانی و بدون ملاحظات و ملازمات حرفه ای آموزشی و پرورشی و به دور از تحول خواهی و مشارکت پذیری و به صورت روزمرگی ،مثلا اداره می نمایند، اقدام به جا و شایسته ای که تضمین کننده و رقم زننده ی آینده ی مثبت دانش آموزان فهیم و معلمان ارزشمندباشد،صورت نپذیرفته و به منصه ی ظهور درنیاورده است -  البته ارائه فهرست  مصادیق مصائب و فرصت سوزی در پاره ای از واحد های آموزشی منطقه در این موجز نمی گنجد و فرصت خاص خود را می طلبد.

4– فقدان برنامه ی اقناعی قابل اجرا در سطح منطقه، ممکن است مدیر محترم منطقه ی آموزشی در این خصوص اشاره و مدعی داشتن برنامه شوند ، منظور نگارنده تمرکز و نشر امور بوروکراتیک و پوپولیستی نیست بلکه برنامه ای که باتوجه به واقعیات و اقتضائات و با مشارکت و معاضدت نخبگان منطقه ی آموزشی و با توجیهات متقن و قابل اجرا تدوین گشته و به اجرا درآید که دراین راستا اقدام مناسب ،منطقی و شایسته ای صورت نپذیرفته است .هم اندیشی و مذاکره با عوامل دست اندرکار امور پرورشی و آموزشی درمنطقه بیان کننده ی عدم تدوین برنامه ای جامع با اقناع و تبیین لازم عوامل اعم از دبیران ،مدیران کادراجرایی مدارس و اولیاء و دانش آموزان می باشد. در منطقه روش و مشی منسجم ساری و جاری نبوده و در این زمینه ارتباط و هماهنگی ارگانیکی و سیستمی وجود نداشته و وضعیت و حالت جزیره ای برآن دلالت نموده و استیلا دارد.

5- به نظرنگارنده  یکی دونفر که درخارج از جغرافیای منطقه به کار اقتصادی و ساخت و ساز مشغول بوده و ساعت تفریح خود را در .... منطقه سپری می نمایند ظاهرا مدیر منطقه را مقهور و مرعوب خود نموده و امورات منطقه را رقم می زنند که عملکرد آنان مصداق بارز دفاع بد از ارزش های انقلاب شکوهمند اسلامی بوده و در تضاد آشکار با منویات و مطالبات رهبر فرزانه ی انقلاب اسلامی می باشد و به نظر می رسد ازجانب مدیر منطقه اراده جدی برای برخورد با آنان وجود ندارد.  نکند لمپنیسم شکل گیرد؟ !

6- با وجود کارهای اساسی و ماموریت های مهم که مغفول واقع شده و بر زمین مانده است و نیاز مبرم و حیاتی مدارس به اعتبارات مالی مدیر منطقه مانند مدیران دوره ی دولت معجزه ی هزاره ی سوم اقدام به برپایی بی نتیجه ی گروه های آموزشی در یک روز نموده که به جز آوارگی دانش آموزان در خیابان و کوچه ره آوردی نداشته است و یا برگزاری مراسم بزرگداشت مقام معلم درسه روز متوالی در مجتمع ارم و تعطیلی نامعقول مدارس و عزیمت عده ی کثیری به مشهد مقدس و اقدام به ساخت تفرج گاه درشمال کشور و عزیمت به یزد با هواپیما که بار مالی بسیارگزافی را بر منطقه تحمیل نموده است ، این درحالی است که درپاره ای از مدارس دانش آموزان از حداقل امکانات نرم و سخت افزاری محروم می باشند ؛ به عنوان مثال دبیر شیمی می گفت حتی امکان تهیه ی پی پت و بورت برای مدرسه وجود ندارد تا به کلاس برده وآن را به دانش آموزان نشان دهم ،آزمایشگاه که نداریم !

آیا با چنین اوضاع و احوالی مدبرانه است که منابع موجود در منطقه را این گونه به هدر دهید  و در جای مناسب هزینه ننمایید؟ مسافرت بیش ازحد مدیرمنطقه و وقتی که باید برای تحصیل صرف نماید، آیا وقت کافی را برای پرداختن به ماموریت و وظایف او فراهم می آورد؟

بنده که مدیر بوده ام اذعان می نمایم که مدیر برای خدمت رسانی به دانش آموزان وقت کم می آورد، چگونه ایشان این قدر وقت اضافه دارند؟!

7- فقدان برنامه ی عملی و اجرایی فراگیر و نه کلیشه ای جهت پوشش دانش آموزان تلاشگر و دانش آموزانی که به علت کوتاهی های مسئولان مربوط مشکلات درسی ، رفتاری و اخلاقی پیدا کرده و به انواع بزه مبادرت می ورزند ، به واقع از این حیث نیز منطقه و دانش آموزان به حال خود رها شده اند و علی رغم ادعای مدیر منطقه بر داشتن رویکرد پرورشی کنش قابل ذکری را دراین راستا شاهد نبوده ایم.

8- عدم شکل گیری اتاق فکر به گونه ای جدی و نه فرمایشی و عدم بهره مندی مناسب و اثربخش از نخبگان و دلسوزان منطقه و عدم تشریک مساعی با آنان تا جایی که عده ای مجبور و تصمیم به هجرت ازمنطقه ی خود گرفته اند.

9-عدم ورود و شناخت کافی ازبرنامه های درسی ، فوق برنامه و کنکور در پاره ای از مدارس که مشکلات عدیده ای را برای دانش آموزان به وجود آورده و حقوق فراوانی ازآنان ، ضایع و زائل نموده است. درخصوص دبیران ارجمند نیز زمینه های درگیری و تزاحم را برای ایشان فراهم نموده است که دردرون خود بحران سازمی باشد.

10- ضایع نمودن حقوق حقه ی بعضی ازهمکاران ارجمند و نیزدانش آموزان مظلوم وعدم پی گیری وبعضا انجام اقداماتی به ناحق و ظالمانه علیه آن عزیزان.

درارتباط با موارد فوق مصادیق و موارد عینی و ملموسی وجود دارد که درصورت نیاز و ضرورت ارائه و به آن موارد ورود خواهم نمود.

متاسفانه در این خصوص حساسیت و پی گیری و ممارست جدی و اثربخش ازجانب مدیرمنطقه و بعضا عوامل ذی ربط مشاهده نگردیده و وادادگی حاکم می باشدکه بازخورد و نتایج آن بسیارمخرب می نماید.

تحلیل :

مدیرمنطقه مدعی اقناعی بودن اعمالش می باشد درحالی که در عملکرد ایشان توجیه و اقناعی مستدل نمی یابیم ، گویا ایشان برای ماندن از تز سطان محمود غزنوی و تمامی کسانی که می خواهند بر اریکه ی قدرت غیردموکراتیک تکیه زنند پیروی می کنند که ، کارهای بزرگ را به افراد ضعیف و کارهای کوچک را به اشخاص بزرگ واگذارنما . ایشان از پادگانی عمل ننمودن سخن می گویند درحالی که در اداره پادگانی و غیرفضیلت سالارانه عمل نموده و با مدیرانی که پادگانی عمل می نمایند ، ندیده ایم که برخورد نمایند. برادرعزیزمسئولیت شما مصداق حق الناس است ، مگر اداره و منطقه ی  آموزشی ملک شماست که هرگونه بخواهی درآن عمل نمایی، منطقه ی9آموزش وپرورش شهرتهران تا پایان دوره ی برادربسیجی و کارشناس ارزشمند آموزش و پرورش آقای محجوب ،معاون وزیر، مدیرکل و رئیس منطقه تربیت و به جامعه تقدیم می نمود ؛ بازی های سیاسی و جناحی درآن جایگاهی نداشت و منش ایشان شایسته سالاری بود اما بعد از ایشان به دست نا اهلانی افتاد که اقتدارگرایانه دست به بازی های ناشیانه سیاسی زدند و شایستگان حوزه تعلیم و تربیت را به بهانه های واهی و شیطانی برکنارنمودند و شما نیز بدون درک درست از پیام اکثریت مردم شریف ایران عزیز در 24خرداد92راه نادرستی را طی می نمایید، گویا منویات رئیس جمهور محبوب در روش ،منش ،سیاست کاری و رویکرد جنابعالی جایگاهی نداشته و به راهی دیگر گام می نهید ! ؟

فقدان کنش و پویش عدم دلسوزی و دردمندی، و تعهد و عشق لازم و کافی برای انجام ماموریت های شغلی و حرفه ای در عملکرد مدیر منطقه به نظر نگارنده هویدا است که در این خصوص موارد و رخدادهای عینی ازجانب مدیرمنطقه به منصه ی ظهور درآمده است که درصورت نیاز به ذکر و نگارش و توضیح آن موارد خواهم پرداخت.

   معلم پرسش گر:

لطفا مثال بزنید. مثال: ظاهرا ، وصل نمودن تعطیلی روز سه شنبه به پنج شنبه با مرخصی روز چهارشنبه این اقدام درصورت صحت داشتن ! چه پیامد و انعکاسی را در برداشته و چه باور و فرهنگی را درکلان منطقه ترویج واشاعه می دهد؟ یادش به خیراستاد گرامی ام آقای رزم آراء ، معاون آموزشی وقت منطقه- که حتی روزهای تعطیل و جمعه را برای تولید خدمت ازدست نمی داد. پیامد و ره آورد این عمل و بازتاب و اثرآن عمل ،در منظر ناظر چیست؟ این کجا و آن کجا؟

روزمرگی ،فقدان جدیت و حمیت لازم ،بی اطلاعی و عدم درگیری و چالش با واقعیات و معضلات واحد های آموزشی و آنچه درمتن مدارس می گذرد، عدم تحول خواهی و اصلاح طلبی درامور منطقه ی آموزشی با این توجیه نادرست و غیرمنطقی که نمی خواهیم آرامش منطقه به هم بخورد، در عملکرد مدیرمنطقه ساری و جاری است،که این روش ناصواب متاسفانه زمینه رابرای شکل گیری سوء استفاده های ملون و رنگارنگ در سطح منطقه ی آموزشی به وجود می آورد و خیل کثیر علاقه مندان با بصیرت را در فضایی از ناامیدی و یاس به محاق فروبرده و نامحرمان و نااهلان را در جایگاه تصمیم سازی و سیاست ورزی تحکیم می نماید. وجدان نمایید،به واقع با عنایت هوشمندانه و منصفانه به موارد مذکور مدیرمحترم منطقه چگونه قادرخواهند بود اهداف طراحی وتعیین شده دراسناد بالا و پایین دستی و سند تحول را عینیت بخشیده و عملیاتی نمایند؟

یکشنبه, 02 خرداد 1394 19:05 خوانده شده: 5478 دفعه

در همین زمینه بخوانید: