چاپ کردن این صفحه

سخنی با محمدرضا عارف ؛ رئیس کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس شورای اسلامی ؛

صدای آموزش دهندگان سوادآموزی را بشنوید !

نرگس کارگری/ خبرنگار صدای معلم

 انتقاد آموزش دهندگان سوادآموزی به وضعیت استخدامی  علی (ع) در دعایی که مربوط به احوال آدمیست و اینکه روح آدمی می تواند چه استعلاهایی پیدا کند ، چنین می گویند اللهم اجعل نفسی اول کریمه تنتزعها من کرائمی ( خطبه 215) خدایا از میان چیزهایی شریف ، اولین چیزی را که می بری ، جانم باشد و وقتی می میرم شرفم ، صداقتم ، عدالتم ، شفقت و عشق ورزی به انسان ها در من سر جایش باشد. نه این که تا جانم به لبم برسد و بمیرم ، عدالتم ، انصافم و مروّت و جوانمردی و صداقت و تواضعم را از دست داده باشم .

 

 ریاست محترم کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس شورای اسلامی

جناب آقای عارف

سلام و عرض ادب و احترام و آرزوی قبولی طاعات و عبادات شما در ماه مبارک رمضان

خدا رحمت کند جناب منصوری مسئول دفتر دکتر خاتمی که عمرشان کفاف نداد و سعادت بر ما هم نصیب نشد که خدمت ایشان برسیم و از زمان ملاقات تعیین شده با دکتر سید محمد خاتمی استفاده کنیم و به خدمت ایشان عرض کنیم ، این بود گفت و گوی تمدن ها و شعار آزادی اندیشه و بیان که چون مهارت محوری امروز در مدارس ، پدر خیلی ها در آمد تا تفهمیم کنند منظور و مفهوم آن را ؟!

هر چه گفتیم و می گوییم نه گوش شنوایی هست و نه می خواهند که بشنوند! کارد به استخوانمان هم که می رسد ، انگشت های اشاره از بالا دست ، تکان تکان می خورد و چشم ها گرد می شود که حرف بزنید ، خواب استخدامی را ببینید. نمونه اش من که اعتراض کردم و از خیلی موقعیت ها محرومم کردند. هنوز هم در مظان اتهامم و پوستری برای سکوت بر سر در ادارات که این را ببینید و درس عبرت بگیرید. اصلاح طلبان هم مانند فرهنگیان که فرهنگی بودن را یدک می کشند ، اصلاحات را نقاب خود کردند؟ این دولت به اسم اصلاحات جلو آمد . کدام اصلاح انجام شد ؟ چقدر سرکوفت شنیدیم که اگر حال و روزتان این است بروید ببینید چه کسانی را انتخاب کردید ! 

انتقاد آموزش دهندگان سوادآموزی به وضعیت استخدامی

جناب آقای عارف !

تنقیح قوانین در مجلس آن قدر سخت است که به خاطر این موضوع باید مصوبه 95 دو شقه اجرا شود و زحمتی به دوش جمعیت مورد ظلم واقع شده بیفتد که آن را به دندان بگیرند و برای دفاع از حقشان خانه به خانه آن را بکشند تا شاید راهی پیدا شود و شرحی بر نامفهومی آن لحاظ شود؟

بی سوادی را که از شأن ما به دور است را برچسب کردید و خرده از آن گرفتید که چرا زمانی برای تبریک به شما حق التدریسان انتصاب را به جای انتخاب برایتان ارمغان فرستادند و تاب نیاوردید که خشم همکاران خود را در دفاع از آنان ببیند ، بی تابی خود را بر سر ما تخلیه کردید و دانسته یا ندانسته آزمون را برای ترجیح توانمندی یا سنجش سواد نور چشمی ها به پیشنهاد دوستان در امور استخدامی و نیروی انسانی وزارت به آموزش دهندگان تحمیل کنید؟

این را خطاب به شما نوشتم چون رییس آن کمیسیونید. وگرنه صرفا تنها گلایه از شما نیست . این کجای انصاف است؟ قانون راهنمایی رانندگی را هم باید راست و چپ کرد؟ آن وقت چه بلوایی در خیابان می شود؟

این چه وضعی ست که در وزارت آموزش و پرورش و شورای انقلاب فرهنگی و سازمان امور استخدامی حاکم شده است ؟

مگر مملکت این قدر بی حساب و کتاب شده است که کارشناسان در این دستگاه ها بگویند ما اجازه نمی دهیم یک نهضتی وارد آموزش و پرورش شود ؟ این ظلم بخشودنی نیست. اگر یک آموزشیار را زمانی جایی دیدید که توانمندی کافی برای اداره کلاس نداشته که راست و دروغ آن را هم خدا عالم است ، گناه ما چیست که مسئولینی در کشور داریم که عینی تر و واقعی تر قبح بی وجدانی را شکسته اند و با بی سوادی محض چنین بر ملّت جفا می کنند؟

سایت ها را بخوانید ببینید روزی چند نفرشان را خلع سلاح می کنند و می گویند که مدرکشان جعلی ست و باز هم با پررویی تمام بر صندلی چرخان خود نشسته اند!

جوان کدام یک از نمایندگان مجلس بلاتکلیف است؟ اصلا متوجّه حال و روز ما می شوید؟ به سادگی می گویید صبر کنید ! آیین نامه تدوین شود ؟ همکاران و همراهان کمیسیون و وزارت آموزش و پرورش و حتّی سازمان نهضت سوادآموزی قوطی پیچان دست ما داده اند؟

روز شنبه 4 خرداد ماه 1398 به امور استخدامی رفتیم.

جناب انصاری  هم مثل خیلی ها ، کسر شأن خود دانستند که پنج دقیقه بعد از کلی نامه و فکس و تلفن ما را ببینند. معاون ایشان آن هم با کلی سفارش ، بر ما منت نهادند حرفهای ما را شنیدند و دست آخر گفتند بروید برای آزمون آماده شوید. به وزارت مراجعه کردیم ، می گویند کمیسیون و کارگروه تدوین آیین نامه کتبی ننوشتند که ما مصوبه 95 را برای شما اجرا کنیم. ما هر چه دستور بگیریم را انجام می دهیم بی کم و کاست - لابد بخشنامه ای که قبل از تدوین آیین نامه برای استان ها فرستاده شده بود را هم کمیسیون نوید داده بود که اهداف پشت پرده را سامان دهند - به جناب عسگری گفتم ما اجرای مصوبه 95 را می خواهیم. انگار آبی بود که در هاون بکوبیم. عرض کردند هر چه آقای محمدی بگویند ما قبول داریم. آزمون حذف نمی شود. به این فکر نباشید. باید عرض کنم که مگر ما از آزمون می ترسیم؟ ما از بی عدالتی های بعد از آن تن به این کار نخواهیم داد.

آزمون تحمیلی جهاد دانشگاهی را که هیچ کدام از گروه ها حاضر به شرکت در آن نبودند در حد یک ترم دانشگاه طی کرده و گواهی صلاحیت حرفه ای تدریس  با 126 ساعت ضمن خدمت مفید را از جهاد دانشگاهی دریافت نمودیم.

 به مجلس آمدیم اعضای کمیسیون آموزش گفتند ، ما آن قانون را ملغی نکردیم که قابلیت اجرا نداشته باشد. مبنی بر نیاز استان ها باید از مشمولین آن مصوبه استفاده کنند.

هفته گذشته برای چندمین بار ، رفتار بسیار توهین آمیز جناب بیرانوندی با تعصب قومی گرایی و یک سویه حرکت کردنشان الزام برانگیز بود که به کمیته انضباطی مجلس با همان تعداد 45 نفر شکایتی برده شود و ایشان و استاد بزرگوارشان جناب لاشکی مورد ارزیابی قرار بگیرند ولی از آنجایی که مجلس هم خود درگیر قانون گریزی ست و از تاریخ 1397/4/2 تاکنون کمیسیون اصل نود به خودشان زحمت ندادند شکواییه ما را مبنی بر عدم اجرای مصوبه 95 که شرح آن را قبلا برایتان ارسال کردم و مجدد هم ضمیمه خواهم کرد ، در حد جواب سلام به ما پاسخ بدهند ، هیچ ارزشی نداشت که حتی کاغذی را برای نوشتن یا زبانی را برای بیانش هدر دهیم.

انتقاد آموزش دهندگان سوادآموزی به وضعیت استخدامی

من مانده ام منشور حقوق شهروندی را برای که نوشتند؟ داستان تخیلی ست برای مردم این کشور!  سند تحول بنیادینی که وزارت آموزش و پرورش و دستگاه های وابسته در سر و مغزشان می زنند که اجرا شود و حبابی بیش نیست، بازار دلالی را رونق داده که نیروی خرید خدمات را به بیگاری بگیرند و برچسب استاندارد کیفیت هم بر آن بزنند تا دست ادارات کل استان ها را برای روزنه هایی که به قول همکاران محترمتان نیاز هست در آموزش و پرورش وجود داشته باشد باز بگذارند.

زمان ریاست آقای زاهدی در کمیسیون فریادها بلند بود که آمار نهضتی ها زیاد است و مشخص نیست. ما نمی توانیم تصمیم بگیریم که برای چه تعداد قانون می نویسیم. با یک تماس سر و صدا خوابید و در عوض آمار سه برابری حق التدریسان و جاماندگان گوش فلک را کر کرد ولی فرکانس امواجش به صحن و سرای مجلس نرسید.

حال وزارت خانه برای سیاه نمایی نامه می زنند که باید جلوی پرونده سازی ها گرفته شود و چنانچه مشغول به کار هم باشند اخراج شوند. شش نفر به اصطلاح معتمد یک استان این سندها را تشکیل دادند. 

مگر معاونت توسعه و پشتیبانی استان ها که به همراه پنج نفر دیگر پای فرم ها را امضا می کنند ، گیجند که ندانند چه چیز را تأیید کرده اند ؟ اکنون سند مالی برای مربیان پیش دبستانی به یک گواهی از جانب مدیر کفایت کرد ولی تأییدیه یک سازمان با اعتبار بالاتر چون نهضت سوادآموزی گواه سنوات و اسناد مالی آموزش دهندگان نبود ؟

همه با هم فکر کردید چه کنیم که دست به سرشان کنیم دیدید چه چیزی بهتر از آنکه با امید واهی دادن و یک چشم گفتن اعتماد هزاران جوان خدشه دار شود ولی در عوض فرصتی باشد برای آنکه زمان بخرید تا دولت به کار خود برسد. همه کاری برایتان مهم شد الّا تعیین تکلیف ما.

از کوتاه کردن و ختم جلسه با فرط خستگی ها بر سر کنترل بازار تا بی وقفه ادامه دار بودن جلسات برای انتخابات استانی  و چانه زنی ها برای انتخابات داخلی مجلس، میزان اهمیت خدمتگزاری را می توان فهمید.

فکر نکنم یادم برود زمانی که همراه حق التدریسان برای توضیح این وضع اسف بار به کمیسیون آمدیم و تا متوجّه شدند ما آموزش دهنده ایم حراست مجلس را به جان ما انداختند و از کمیسیون بیرونمان کردند.

برای ظاهر نمایی بعد از یک ربع از حق التدریسان هم خواهش کردند پشت در منتظر بمانند. از این حسن توجّه و انسانیتی که در حق ما به خرج داده شد از کدام یک از اعضای کمیسیون و هیأت رییسه مجلس باید تشکر کنیم؟ شکر خدا شورای نگهبان هم داریم که هر وقت با هر کدامشان تماس گرفتیم انگار تازه از خواب بیدار شده باشند ، مبهوت از اینکه راجع به چه چیز صحبت می کنیم ، قول رسیدگی می دادند و بعد از تصویب نهایی می گفتند مشکل را بنویسید تا در پژوهشکده مطرح کنیم. باید گفت پس شما آنجا چه کاره اید؟ گرد و خاک هایی که در مجلس به پا می شود برای رسیدن به اهداف مسائل داخلی است.

فکر نمی کنم ایران تاکنون چنین مجلسی را به خود دیده باشد. مگر نباید مجلس به داد این مردم برسد؟

به جناب حاجی بابایی گفتم چرا در این دو دوره در کمیسیون آموزش نرفتید ؟ گفتند چون برای آموزش و پرورش مؤثر نیست. متن مصاحبه ام در صدای معلم هست. علاقه داشتید مطالعه کنید. ( این جا )

انتقاد آموزش دهندگان سوادآموزی به وضعیت استخدامی

جناب آقای عارف

چگونه است که آقای لاشکی می توانند چند روز قبل از رد شدن انتخابات استانی،  برای رسیدگی و سرکشی به نحوه ی نگارش جزییات آیین نامه برای حق التدریسان رأی ریز صندوق های آینده ، به کمیته تدوین سر بزنند ولی شما به عنوان رییس کمیسیون نمی توانید برای دفاع از چهار گروه قدم از قدم بردارید؟ من شما را از نزدیک دیده ام و نحوه ی برخوردتان را هم با ارباب رجوع مشاهده کردم. گرچه اندک علاقه ای که به شما یا آقای مطهری داشتم به خاطر آقای خاتمی بود که کلا از هم سوایشان کردم که ذهنیتم بیش از این به آنچه از کودکی ام از ایشان و نوع صحبت هایشان داشتم تغییر نکند ولی با این حال اگر  احساس می کنید از گروه خود سرترید  و خود را تافته جدا بافته از دیگران می بینید ، و با همین جرأت هم کاندید هیأت رییسه شدید،  می توانید به من پاسخ قانع کننده ای بدهید که برای آموزش دهندگان تاکنون در زمان ریاست شما در کمیسیون جز دعوا بر سر حذفشان ، چه حرکت مثبتی انجام شده است که شگفتی برانگیز باشد؟

 آیا شما اراده ای برای پیگیری و پایان دادن به این شرایط بحرانی ما دارید یا خیر؟ مانده ام منشور حقوق شهروندی را برای که نوشتند؟ داستان تخیلی ست برای مردم این کشور!  سند تحول بنیادینی که وزارت آموزش و پرورش و دستگاه های وابسته در سر و مغزشان می زنند که اجرا شود و حبابی بیش نیست، بازار دلالی را رونق داده که نیروی خرید خدمات را به بیگاری بگیرند و برچسب استاندارد کیفیت هم بر آن بزنند تا دست ادارات کل استان ها را برای روزنه هایی که به قول همکاران محترمتان نیاز هست در آموزش و پرورش وجود داشته باشد باز بگذارند.

  ممکن است نوشته های من شما را خشمگین کند و خط بطلان بکشید بر هر آنچه بر حسب اتفّاق ، تقدیر شده است از جانب این مجلس و دولت بر سرنوشت شوم ما. لیکن اگر چون حراست نهاد ریاست جمهوری اسلحه به کمر به جمع ما نمی آیید و نمی گویید اگر نزدیک انتخابات نبود شما را لوله می کردم که اینجا نیایید و تجمع کنید ، به حرمت خون پاک همکار خوبم هانیه اکبریانی در حمله تروریستی 17 خرداد سال 1396 و کتک های ناحقی که روز قبلش درب مجلس برای شعارهای نابجای دیگران به ما زدند ، بزرگواری کنید ما را هم از این آب و خاک بدانید.

اگر قرار است قانون برای همه باشد پس برای همه اجرا شود ، و چنان چه نمی خواهید فعل خواستنی در این کار باشد ، بچه های مردم را این گونه در رنج و عذاب بلاتکلیفی نگذارید. ما با این قانون چون سیب کال گاز زده ،  به حد کافی در شهر و دیار و اقوام خویش دشمن شاد شدیم ولی به هیچ عنوان اجازه نمی دهیم با ما بازی شود. من و تمام همکاران پیگیرم ، عاشق شغل معلمی هستیم وگرنه تا امروز ثابت قدم نمی ماندیم.

معلمان حق التدریس و تمام کسانی که ولا یک دوره با آموزش و پرورش همکاری داشته اند ، مسلما از یک خانواده ایم. دوست و همکاریم. قرار است محبّت و دوستی را آموزش دهیم.

ای کاش خاطرات خوبی هم برایمان بماند که بتوانیم با لبخند برای نسل بعد تعریف کنیم. اگر شما هم مانند یک معلم در کلاس سختی های آموزش را به جان خریده باشید که بعد از سالها موفقیت کشورتان را ببینید ، مسلما حرفهای من را درک می کنید.  از این حیث برایتان نامه نوشتم چون شما را هم نمی توانیم به راحتی ملاقات کنیم.امیدوارم همان طور که دوستانتان می گویند که نامه ها را خود به طور دقیق می خوانید ، پنج دقیقه هم شده نگاهی به مصیبت نامه ای که برای ما در آن اتاق 23 نفره ساخته شد ، داشته باشید و گره از کار باز کنید. با تشکر از حسن توجّه شما

نرگس کارگری

آموزش دهنده نهضت سوادآموزی


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

انتقاد آموزش دهندگان سوادآموزی به وضعیت استخدامی

جمعه, 09 خرداد 1398 13:22 خوانده شده: 6382 دفعه

در همین زمینه بخوانید: