فرو ریخته شدن دیوار مدرسه و مرگ دنیا ویسی و یا آتش سوزی مدرسه ای در زاهدان و کشته شدن چهار کودک ، نه تقصیر مدیر بخت برگشته است و نه معلم کلاس.
جناب وزیر
چرا علیرغم اطلاع از اوضاع گرمایش مدارس سراسر کشور ، با قاطعیت و به موقع یعنی در فصل تابستان ، تمهیدات لازم اندیشیده نمی شود ؟ مگر با حکم قضا و قدر می توان فرزندان خانواده های کم درآمد و یا متوسط جامعه را قربانی کرد؟ روزها و ماهها با توکل به خدا امیدوار شویم که مدارس عهد حجر ما در امن و امان باشند و بلیه های غیرطبیعی چون آتش سوزی و فرو ریخته شدن آوار و تجاوزات جنسی و.... در هیچ مدرسه ای صورت نگیرد؟!
زیربنای مدیریت و وزارت ، تعقل و دوراندیشی است. پیش بینی و پیشگیری است ، سرمایه گذاری برای به استخدام درآوردن نیروهایی است که توانایی تشخیص بحران از مصلحت مدیریت چند صباح بیشتر در پشت میز مسئولیت را دارند.
شمای وزیر یا مدیر کل و مدیر وقتی جلوه های مثبت و برجسته و فاخر مدارس را به نمایش می گذارید تا مافوق تان از شما رضایت خاطر داشته باشد ، حق دیگرانی که در نیمۀ تاریک ماه و جلوه های منفی و ناشایست و محرومیت و خطرناک مدارس به سر می برند را پایمال می سازید.
شما مسئول سلامتی و زندگی هر 13 – 14 میلیون دانش آموز و همۀ معلمان و اولیای مدارس هستید. غفلت و اِهمال شما باعث آتش سوزی و یا فرو ریخته شدن دیوار مدرسه می گردد. دوراندیشی و مصلحت اندیشی دو بازوی بیمه کننده و تأمین امنیت جانی افراد در مدارس است. کی یاد خواهیم گرفت که پیشگیری آسانتر از درمان است. برای کدامین گناه ، فرزندان خانواده هایی باید قربانی تلخکامی های غفلت مدیران کل و وزرا باشند ؟ تا کی و چرا ؟
مگر بازسازی دو تیغه دیوار مدارس فرسودۀ سراسر کشور ، چقدر هزینه می خواهد ؟ طی یک سال ،کلیۀ درآمدهای خیّرین مدرسه ساز را فقط برای همین دو منظور هزینه کنید. در این دوره زمانه فرزنددار شدن یک درد است و هزینه کرد مخارج زندگی او دردی دیگر . گرانی امان مردم را بریده است. مردم از گلوی خود می زنند تا فرزندشان تحصیل کند و یا لبخندی بر چهره داشته باشد، چرا حق زندگی کردن را که نعمت الهی برای هر موجود زنده است از آنان دریغ می دارید؟ اگر خانواده ای در این میان تک فرزند بوده و دیگر احتمال باروری نداشته باشد ، تکلیف
شرعی و عرفی او چیست؟ پاسخگو کیست؟ مسبّب کیست؟
شما برای محافظت از حداقل امکانات موجود در مدارس روستایی و مناطق محروم از جمله پرونده ها و دفاتر حسابداری و .... خود ، نرده کشی کلاس ها و اتاق های موجود را برای خود حق مدیریتی می دانید اما تنها روزنه و امکان فرار و رهایی کودکانی را که در شعله های آتش محصور شده اند را هیچ می شمارید!
و متأسفانه اکثر حوادث غیرطبیعی در مدارس و مناطقی رخ می دهد که آتش نشانی و درمانگاه و بیمارستان و اورژانس ندارند.
اعتقاداتی چون پنج انگشت دست مگر یکسان است که همه حق زندگی یکسانی داشته باشند شاید خمیرمایۀ غفلت شما برای فراهم سازی امکانات در خور انسانی برای تمامی دانش آموزان سراسر کشور است پس با روشن کردن فندک و یا یک چوب کبریت و نگه داشتن انگشت خود بر روی شعلۀ کوتاه اما سوزان آن فقط به مدت پنج دقیقه ، شاید درک کنید که سوختن کودکی که فریادش دادرسی نداشته است چه طعمی دارد!
هنوز یک ماهی نیست که از آرمان های رؤیایی خود در مدارس کشورهای پیشرفته جهان سخن گفته اید، کاش به جای خواب شیرین به رؤیاهای تلخ دانش آموزان سوخته و یا زیر آوار مانده و یا مورد تجاوز قرار گرفته می پرداختید تا دیگر هیچ دانش آموز بی گناهی در وطن نمیرد ، نسوزد، زیر آوار نماند.
شما مدیر کل ها هم همپای وزیر برای غفلت ها مقصرید. هنگام بازدید به مدارس خاص می روید و برای تان مشتبه می شود که عجب آموزش و پرورشی ! بی نظیر ، بی نقص و...... مدیر کل ها اگر خود به این مهم نمی توانند برسند شمای وزیر آنان را موظف کنید که در سه ماهۀ تابستان به جای سیر و سفر و فوت وقت ، با بازدید غیررسمی از مناطق محروم و بررسی حداقل امکانات آنها ، گزارشی تهیه و در مدیریت بحران مدنظر داشته باشند.
قانون به جای دستگیری مدیر و معلم ، مدیر کل منطقه را مؤاخذه نماید. اگر بعد از این روال وزارت شما بر این اصل بچرخد آنان مجبورند تا دقت در مسأله داشته باشند. شرط ادامۀ خدمت آنان در سِمت مدیر کلی را بر عدم رخداد حوادث غیرطبیعی در طول یک سال تحصیلی بنمایید تا حساب کار به دست شان آید. شما از این حیث هم مقصرید. مدیرکل آموزش و پرورش بودن فقط طرفداری از حزب و یا نماینده و شخصیت سیاسی خاص نیست ، میزان و اندازۀ دامنۀ تعهد و تفکر مدیریت او جهت تضمین امنیت جانی و شغلی زیر مجموعه هم هست. تا کسی می خواهد انتقاد کند یا جمله ای در ضعف مدیریتی فرد مسئولی سخن بگوید تنها پاسخ اَزبر شدۀ دهن بند ، بودجه نیست ، پول نیست ! مدیران قبل شروع به خدمت این درس را خوب یاد می گیرند و تا حال دهن خیلی از منتقدین و معترضین با همین جملۀ جادویی بسته نگه داشته شده است. یعنی سلب مسئولیت و تداوم مدیریت.
جناب وزیر
باید قبول کنید که تعداد حوادث در مدارس ، در زمان وزارت شما به اوج خود رسیده که نشانۀ اهمال کاری است . می توانید آمار حوادث و تعداد جان باختگان مدت وزارت خود را جمع آوری و با دوره های وزرای قبلی مقایسه کنید.آمار تصادف راهیان نور ، تجاوزات جنسی ، ریزش آوار و یا آتش سوزی و... در مدارس فزونی یافته است . اما چرا ؟ یا به چه دلیل یک گروه بحران جهت بررسی و یا پیشگیری از تعدد حوادث تشکیل نمی دهید؟ آنچه از دست می رود زندگی کودکان و معلمان است و آچه باقی می ماند حسرت دائمی خانواده های آنان است.
اقرار به اشتباه و حتی عذرخواهی (که صورت نگرفته است) ، جبران کنندۀ اثرات تلخ و عمیق حادثه ، در قلب و ذهن خانواده های قربانی نیست. حتی در اذهان من معلم این تصویر تلخ با عذرخواهی هیچ مسئولی پاک نمی شود چون این مورد ، جزو اشتباهاتی است که امکان بازگشتی برای جبران خطا ندارد. دوباره یک حادثه ای اتفاق افتاد و چند روز دیگر ، همه به جز خانواده های قربانیان و شاید همکلاسی آنان و معلم و.... تلخی حادثه را در فراموشی افکار عمومی ذوب می نماید. اما کی یاد خواهیم گرفت که پیشگیری آسانتر از درمان است. برای کدامین گناه ، فرزندان خانواده هایی باید قربانی تلخکامی های غفلت مدیران کل و وزرا باشند ؟ تا کی و چرا ؟
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت داریداین آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید">