چاپ کردن این صفحه

رضا مرادی / عضو شورای نویسندگان سخن معلم

رنسانس و تحول در آموزش و پرورش ؛ باور و شجاعت می طلبد

رضا مرادی در ایام گرامی داشت مقام و منزلت منیع معلم ، همه ساله تصمیم سازان و دست اندرکاران سیاسی و فرهنگی کشورمان از اهمیت و جایگاه بسیار اثربخش و راهبردی آموزش و پرورش در جامعه ، مطالب و نکات ارزشمند ،نغز و شایسته ای را مطرح می نمایند اما بعد از مدت کوتاهی فراموش شده و همچنان آموزش و پرورش منتظر اقدامات اساسی و عملی به منظور حل معضلات و مشکلات مزمن به محاق رفته و درخود فرو می رود و هیچ اقدام اثربخش و اساسی را به منظور رفع معضلات فرا روی خود نمی بیند.

مسئولان همه ساله تحول و تغییرات اساسی و ریشه ای را در آموزش و پرورش خواستارند و آن را مطالبه ی مردم و جامعه می دانند اما متاسفانه اقدام شایسته و مثبتی دراین زمینه روی نمی دهد . هم معلمان فرهیخته و اندیشمند و هم مسئولان ، سیاسیون و تصمیم سازان مملکتی به خوبی به این امر آگاه و واقفند که با چه اقدامات و رویکردی قادرخواهیم بود از شرایط و موقعیت اسفناک و بسیارنگران کننده ی آموزش و پرورش کشورمان عبورنموده و با چه ساز و کاری برمشکلات آن فائق آمد ، اما با تاسف و تالم باید اذعان نمود که اراده و عزم و باور لازم و کافی برای رفع نابه سامانی ها ی موجود در آموزش و پرورش کشورمان درعمل دیده نمی شود.

تصمیم سازان و تدبیرکنندگان امور در کشور مطالب ارزنده ای در رابطه با شان و جایگاه و حقوق معلمان معزز را بیان و ارائه می نمایند اما درمقام و موقعیت عمل گویی بین ایشان و افرادی که دارای برد کلام و توان اجرایی نیستند تفاوت و فرقی وجود ندارد.

به نظر می آید مشکل و مسئله عدم باور و فقدان اراده لازم و کافی برای اقدام عملی و مشترک در بدنه و درون سیستم تصمیم ساز و سیاست گذار کشور است.

به نظر نگارنده ، چنانچه باور و شجاعت و اراده واقعی برای حل مشکلات و معضلات آموزش وپرورش در بدنه ی نظام کشور به صورت شفاف و قاطع وجود داشته باشد هر آینه راه حل ها مشخص و و دست یافتنی و پیدا کردنی است. ظاهرا چنین اراده و به دنبال آن کنشی دراین راستا وجود ندارد. با نگاهی اجمالی به آنچه ازجهت تخصیص منابع  مالی ،اعتباری و هزینه کردآن در نظام اداری و اجرایی کشور حاکم و ساری وجاری است به این جمع بندی منطقی و تاسف برانگیز و تلخ دست می یابیم که به واقعیات دراین خصوص عنایت و توجه شایسته و مطابق با مصالح و منافع کشور  نگاه  نشده و به درستی تصمیم سازی وسیاست گذاری نگردیده است.

در این راستابه مثال های متعددی می توان اشاره نمود، از جمله مبالغ بسیار هنگفتی که در اختیار شهرداری و حدود 27 سازمان و نهاد جهت پرداختن به امور فرهنگی اختصاص می یابد ، یا هزینه ی سرسام آور صدا وسیما که به جای حفظ ،تولید و تعمیق فرهنگ عمومی نقش منفی و ضد آن را با برنامه – ها و سریال های خود اشاعه و ترویج می کند و یا اختصاص مبالغ فراوان درعرصه ها و زمینه های متعدد که همگان از آنها مطلع می باشند به سان این بوده و این مطلب را به ذهن تداعی نموده و نقش می بندد که ناشیانه به بی راهه رفته و به سان این است که علف را جلوی سگ و استخوان را مقابل گاو نهاده اند ،یعنی اوج ندانم کاری و به کژ راهه رفتن و درناکجا آباد طی طریق نمودن که ثمره ی آن به هدررفتن منابع انسانی و مالی است که فرصت ها را از بین برده آنان رابه تهدید تبدیل می نماید.

با بازنگری منصفانه و مدبرانه می توان اعتبارات اختصاص یافته را دربخش های مختلف جرح و تعدیل نمود و به آموزش و پرورش اختصاص داد و به مشکلات و دغدغه ها دراین بخش خاتمه داد، البته این رویکرد زمانی به منصه ی ظهور درآمده و صورت تحقق به خود خواهد گرفت که چنین اقدام وعملکردی به باور تبدیل گشته و با شجاعت و به دور از مصلحت اندیشی و مسامحه گری اجرایی گردد .

شنبه, 18 ارديبهشت 1394 20:06 خوانده شده: 2408 دفعه

در همین زمینه بخوانید: