سردیس دکترعلی شریعتی در دانشگاه فرهنگیان شهر ساری به علت داشتن کراوات به دستور مقامات مافوق مورد دستکاری قرار می گیرد تا کراوات او حذف شود .
این تراژدی سالهاست که بر سر تاریخ ، فرهنگ ، اخلاق ، و سنت ایرانی ، دینی و معنوی ما آمده است تا تاریخ و فرهنگ و اخلاق را آن طور که مورد پسند ماست بدوزیم و ببافیم و به تن مردمی با تمدن چند هزارساله کنیم .
حاصل این تحمیل الگوی زیست در این چهار دهه ، نه بسط اخلاق و صداقت و تربیت انسان هایی صاحب کرامت و وجدان اخلاقی ، که تربیت افرادی دروغگو ، متظاهر ، فریبکار ، منافق ، همراه با شخصیت دوگانه و چند چهره ، و غیر قابل اعتماد و اتکا می باشد .
قشری گری ، ظاهرگرایی ، دخالت در شخصی ترین امور زندگی مردم و توسل به زور و استبداد برای تحمیل باورهای خود به دیگران چنین سرنوشت غمباری را برای تمدن کهن ایرانی رقم زده است .
کشوری که مدعی آن هست که پیامبر اسلام برای " انما بعثت لاتمم مکارم الاخلاق " ظهور کرده است و جامعه ای که سودای صدور چنین تمدنی به جهان را به عنوان الگو دارد ، این گونه دست به تحریف تاریخ ، و تکثیر نفاق و تباهی اخلاق می زند . در جامعه ای که دروغ و نفاق به شکلی نهادینه به دانشجویان و دانش آموزان آموزش داده شود ، و اخلاق لگدکوب و شرافت و صداقت نه باعث تحسین و ارزش که پلکان قدرت و ثروت و شهرت شود ، دیگر نه به گذشته ی خود می تواند تکیه کند ، نه به آینده ی خود امیدی خواهد داشت
دانشگاه فرهنگیان این گونه آموزگارانی ! را تربیت خواهد کرد تا به آموزش نسلی بپردازد که سرلوحه ی آن باید اخلاق و صداقت ، راستی و درستی باشد . تباهی یک تمدن از تباهی اخلاقی و تخریب شخصیتی آن آغاز می شود و سیاست گذاران و تصمیم گیران نظام آموزشی و فرهنگی باید پاسخ بدهند که چند دهه تحریف تاریخ و ورود به حوزه ی خصوصی زیست مردم و دستبرد به گذشته و اندوخته های ایرانیان چه دستاوردی برای ایران داشته است ؟!
اولین گام ساختن یک جامعه ی سالم ، نرمال و سازگار با خود و همنوعان خود و طبیعت ، توصیف و پذیرش واقعیت وجودی آن جامعه ، فارغ از هر گونه داوری و ارزش گذاری است .
اینکه کوروش یا داریوش ، شاه عباس یا نادرشاه ، رضاشاه یا مصدق ، بازرگان یا شریعتی ، خادم بوده اند یا خائن ، صادق بوده اند یا ناصادق ، از جهاتی و ابعادی منشاء خدمت بوده اند و یا از ابعاد و جهات دیگری باعث خسران و زیان ، و یا هر ارزش گذاری و داوری دیگری مستلزم آن است که ما نخست روایت صادقانه ، شفاف و بی کم و کاست از سیرت و صورت آنان ارائه نماییم و بدون دخل و تصرف در واقعیت روی داده و موجود ، آنان را همان گونه که بوده اند به مخاطبانمان بنمایانیم تا بتوانیم داوری درست و یا نزدیک به حقیقت و عادلانه ای داشته باشیم .
اگر دل در آبادی و توسعه ی میهنمان داریم ، اگر به میراث پرافتخار ملی و دینی و معنوی خود وفاداریم و اگر نگران آینده ی این کشور و تمدن و ملت کهن ایران زمین هستیم ، برای یک بار هم شده دست یاری به سوی کارشناسان و اساتید حوزه ی روان شناسی ، جامعه شناسی ، مردم شناسی ، و مورخان و فرهنگ شناسان ، دراز کنیم و از دانش و تخصص و تجربه ی آن عالمان در ممانعت از فروپاشی همبستگی ملی ، باورهای اعتقادی و شرافت های اخلاقی بهره گیریم که فردا بسیار دیر است .
در جامعه ای که دروغ و نفاق به شکلی نهادینه به دانشجویان و دانش آموزان آموزش داده شود ، و اخلاق لگدکوب و شرافت و صداقت نه باعث تحسین و ارزش که پلکان قدرت و ثروت و شهرت شود ، دیگر نه به گذشته ی خود می تواند تکیه کند ، نه به آینده ی خود امیدی خواهد داشت .
آنان به روزمرگی ، فرصت طلبی ، بیرون کشیدن گلیم خود با توسل به هر حیله و نیرنگ و پلشتی روی خواهند آورد و اینجاست که سقوط و انحطاط و شکست یک ملت رقم خواهد خورد .
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید